گسترش: «قدرت خویشتنداری» با زیرعنوان نظم و خویشتنداری سرنوشت شما را تعیین میکند، به قلم رایان هالیدی و ترجمه عهدیه قاسمی، از سوی نشر ذهنآویز منتشر شد.
رایان هالیدی فراتر از سالهای عمرش خردمند است. او با کتابهای محبوبش، سخنرانیها و مقالات گیرایش، رواقیگرایی را، که امپراتوران و دولتمردان دوران باستان از طرفدارانش بودند، به عبارات محتاطانه و حکایتهای قابل هضم، برای بشر جاهطلب قرن بیستویکمی، بیان میکند و اکنون او در دومین کتاب خود از مجموعۀ چهارجلدی فضائل رواقیگری، یعنی شجاعت، اعتدال، عدالت و خرد، بر نظم و انضباط تمرکز میکند که برای دستیابی به اعتدال ضروری است. او استدلال میکند که کنترل احساسات، افکار و اعمال برای همه مفید است، حتی کسانی که با موانع و مشکلات روبهرو هستند.
در قدرت خویشتنداری، رایان هالیدی، همچون همیشه، داستانهای شخصیتهای بزرگ تاریخ را به روی کاغذ میآورد تا اینبار ما بتوانیم از آنها بهعنوان ستونهای خودانضباطی، الگوبرداری کنیم؛ شخصیتهای بزرگی چون لو گریگ، ملکه الیزابت دوم، بوکسور فلوید پترسون، مارکوس اورلیوس، نویسنده تونی موریسون، ناپلئون، اسکات فیتزجرالد، بیب روث و آنگلا مرکل. قدرت خویشتنداری کتابی تأثیرگذار در باب فضائل و ارزشهایی است که رهبران در دنیای امروزی باید بر آن واقف باشند.
برای مثال، هالیدی مدیریت زمان و تمرین موریسون در تمرکز بر نوشتن در ساعات اولیۀ صبح را ستایش میکند یا برای خودانضباطی فیزیکی، به تلاشهای تئودور روزولت برای بازسازی بدن ضعیف و مبتلا به آسم خود و عزم فرانکلین روزولت برای غلبه بر محدودیتهای فلج ناشی از فلج اطفال اشاره میکند. هالیدی تأکید میکند که اگر بزرگی هدف ماست، اگر میخواهیم اعضای مولد و شجاع جامعه باشیم، باید از بدن خود مراقبت کنیم. به چالش کشیدن بدن ممکن است سبب رنجش و ناراحتی ما شود، که باز هم هالیدی معتقد است که همین چالش ما را بالا خواهد برد و ارتقا میدهد. او با امید به ایجاد انگیزه در خوانندگان برای ایجاد تغییرات در زندگیشان، به آنها توصیه میکند که منظم باشند، خود را وقف تمرین کنند، زمان را بهخوبی مدیریت کنند، عاقلانه در مسیر قدم بگذارند و از اعتیاد اجتناب کنند؛ بهخصوص اعتیاد به قدرت.
هالیدی خاطرنشان میکند: «از همۀ اعتیادهای دنیا، مستکنندهترین و سختترین اعتیاد جاهطلبی است؛ زیرا جامعه به آن پاداش میدهد.» از نظر او خودانضباطی تلاش از طریق غلبه بر ناکامیهاست؛ تلاش از طریق انتقاد و تنهایی است؛ تلاش از طریق درد است؛ اما شامل خودتأییدی نیز میشود. هالیدی به خوانندگان اطمینان میدهد: «مهربانی با خود یک عمل انضباطی است؛ دوست خوب خود بودن.»
بخشی از کتاب قدرت خویشتنداری:
کلیانتس همیشه سرش گرم کارهای خودش بود و به دیگران کاری نداشت. بااینحال، این فیلسوف رواقی یک روز صبح در خیابانهای آتن قدم میزد که با مردی روبهرو شد، مرد خودش را بهخاطر ناکامی در کارش دائماً سرزنش میکرد. کلیانتس نتوانست جلو خود را بگیرد و چیزی نگوید، ایستاد تا از این مرد ناشناس که بهشدت ناراحت بود دلجویی کند و او را از این کار بازدارد، سپس با مهربانی گفت: «حواست باشد که با یک مرد شرور و بدکار صحبت نمیکنی، بلکه باید با خودت با نرمی و مهربانی سخن بگویی.»
البته موضوع اصلی تأدیب نفس این است که ما سختگیر و قانونمند باشیم. خود را به استانداردها و ارزشهای والایی مقید کنیم. به دنبال عذر و بهانه نباشیم. همیشه خود را ملزم کنیم که بهتر و بهتر شویم. اما آیا این بدین معناست که خودمان را شلاق بزنیم و تنبیه کنیم؟ اینکه از خود متنفر باشیم؟ اینکه با خودمان مانند یک انسان شرور رفتار کنیم و با لحنی بد خودمان را مورد خطاب قرار دهیم؟ البته که نه. بااینحال ما دائماً خودمان را سرزنش میکنیم و با خودمان وارد چنین گفتوگوهای ناخوشایند و منفی میشویم: به درد هیچ کاری نمیخوری. گند زدی. خرابکاری کردی.
فکر میکنید دالاییلاما با خودش چنین رفتاری داشته؟
شما انسان بیعیبونقصی نیستید. مافوق بشر هم نیستید. هیچکسی نیست. تانهیسی کوتس، نویسندۀ امریکایی، به ما یادآوری میکند: «همۀ ما نمیتوانیم همیشه مثل جکی رابینسون باشیم، حتی جکی رابینسون هم همیشه جکی رابینسون نبود.» کاتو، مارتین لوترکینگ جونیور، تونی مورسیون، ملکه الیزابت هم همینطور و همچنین مارکوس اورلیوس. او به خودش و به ما یادآوری میکند: «احساس خشم، شکست یا ناامیدی نداشته باشید؛ زیرا روزهای شما همیشه مملو از کارهای خردمندانه و اخلاقی نیست.» زمانیکه شکست میخورید دوباره بلند شوید. خودتان را هرچقدر هم که عیب و نقص دارید، تحسین و ستایش کنید و با مهربانی با خودتان رفتار کنید و شغل و کاری را که شروع کردهاید با میل و رغبت ادامه دهید.
شکست اجتنابناپذیر است. بیشک از اشتباهات هم نمیتوان اجتناب کرد. تمام کسانی که آنها را تحسین میکنید، حتماً روزی کنترل خود را از دست داده و عصبانی شدهاند، حتماً روزی ترجیح میدادند که بیشتر در تختخواب بمانند، حتماً طعمۀ عادتهای بد شدهاند، حتماً همیشه همسر، همسایه یا والدین بیعیبونقصی نبودهاند.
اگر شاهد برخی از آن لحظات بودید چه میکردید؟ احتمالاً آنها را سرزنش نمیکردید و از اشتباهشان چشمپوشی میکردید؟ به آنها قوت قلب میدادید و یادآوری میکردید که چه کارهای خوبی قبلاً انجام دادهاند، یادآوری میکردید که موفقیتهایی که قبلاً بهدست آوردهاند چقدر فوقالعاده بوده است. از آنها میخواستید که دوباره به مسیرشان ادامه بدهند.
آیا میتوانید با خودتان هم چنین رفتاری داشته باشید؟ آیا میتوانید با خودتان هم در سایۀ چنین نگرش و دیدگاهی رفتار کنید؟
یا اینکه بیشازحد با خودتان عصبانی و خشن هستید.
هنری دیوید ثورو، فیلسوف و نویسندۀ امریکایی، در کتاب والدن، با کمی اغراق مینویسد: «خیلی سخت است که آدمی یک بردهدار جنوبی بالای سر خود داشته باشد، ولی از این سختتر نوع شمالی آن است و باز سختتر این است که خودت بردهدار خویش باشی.»
هیچکسی استبداد را دوست ندارد… چرا باید با خودت مستبدانه رفتار کنی. رواقیگری به معنای تنبیه خویشتن نیست، بلکه مکتبی است استوار. همانطور که سنکا معتقد است: «درواقع، هیچ مکتب فلسفی مهربانتر و رئوفتر از آن مکتبی نیست که طرفدار عشقورزی به بشریت است و توجه بیشتری به منافع عمومی ما دارد تا آنجایی که هدف آن مفید بودن، کمکرسانی و در نظر گرفتن منافع خود… و همۀ افراد است.»
و یادمان باشد که همۀ افراد، شخصِ شما را هم در بر میگیرد. پس از یک عمر مطالعۀ علم فلسفه، سنکا رشد و کمال خود را اینچنین ارزیابی میکند؛ او مینویسد: «چه پیشرفتی داشتهام! تصمیم گرفتهام با خودم همانند یک دوست رفتار کنم.» دوستی با خود. شما دشمن خودتان نیستید. کسی هستید که تمام تلاشتان را میکنید تا بهترین کار را انجام دهید. کسی هستید که هر روز بهتر و بهتر میشوید.
شما هرگز به دوستانتان اجازه نمیدهید که بگویند انسانهای بیارزشی هستند. اجازه نمیدهید که آنها تسلیم شرایط شوند. هرگز به آنها اجازه نمیدهید تا خود را نادیده بگیرند. اجازه نمیدهید به خودشان آزار برسانند و با خود بدرفتاری کنند.
در کنار دوستانتان، آرامش خود را حفظ میکنید. به آنها قوت قلب میدهید. به جای تنبیه کردن، آنها را راهنمایی میکنیم. این نهتنها محبت و لطف ما را نشان میدهد، برایشان مفید و سودبخش هم هست. میتوانیم برایشان چارهجویی کنیم، میتوانیم آنها را از اعماق تاریکیها نجات دهیم و به مسیر روشنایی و سعادت بازگردانیم.
حالا تصور کنید که اگر بتوانید همیشه این لطف و کمک را در حق خودتان داشته باشید، آنگاه چه توانمندیهایی به دست میآورید.
به واسطۀ عشق و حمایتی که به خودتان هدیه میدهید، رشد و تکامل مییابید.
رویۀ تأدیب نفس این است که با خودتان با عطوفت و مهربانی رفتار کنید. با خودتان دوست باشید، خودتان را ملامت نکنید. خودتان را اصلاح کنید. این دقیقاً لطفی است که دوستان در حق یکدیگر میکنند.
نگاهی به کتاب «نقطههای آغاز در ادبیات روشنفکری ایران»
معرفی کتاب «دربارهی رنج بشر»
کتابی درباره دوستی و عشق در دوران مدرن.
نگاهی به کتاب «شاهنشاهیهای جهان روا»
معرفی کتاب «اخلاق و دین»