img
img
img
img
img

در ستایش تنش‌های درونی

نیوشا طبیبی

کتاب «نجات از مرگ مصنوعی» داستان و رمان نیست.

اعتماد: شما هم وقتی کتاب خوب می‌خوانید یا فیلم خوب می‌بینید، بعد می‌خوابید ادامه داستانش را در خواب می‌بینید؟ برای من همیشه این‌طور است. مثلا وقتی برای صدمین‌بار هم فیلم خیال‌انگیز The Fall (ساخته تارسم سینگ، ۲۰۰۶) را می‌بینم باز هم شب خوابش را می‌بینم. شخصیت‌های داستان با همان لباس‌ها و در پس‌زمینه همان موقعیت‌ها داستان را در مسیر دیگری ادامه می‌دهند. کلیدر را هم که می‌خواندم مبتلا به همین درگیری‌های شبانه بودم. آن‌قدر درگیری‌های شبانه‌ام در دشت‌های خراسان ادامه پیدا کرد که ناچار شدم مدتی خواندنش را کنار بگذارم. این خاصیت آثار خوب است، درون آدمی را چنان به تلاطم می‌اندازند که مرز خواب و بیداری و رویا و واقعیت برداشته می‌شود. البته که من کوچک‌ترین اطلاعی از روانشناسی ندارم. حتما کسانی که عالم به آن هستند، می‌توانند دلیل روشنی برای این موضوع بیاورند. اینها را به عرض رساندم تا بگویم چند روز گذشته همین آشفتگی‌های شیرین در خواب شبانه دوباره برایم رخ داد. کتاب «نجات از مرگ مصنوعی» نوشته حبیبه جعفریان به دستم رسید و آنچنان بود که صحنه‌هایش و موقعیت‌هایش را در خواب و رویا می‌دیدم و زندگی می‌کردم.
کتاب «نجات از مرگ مصنوعی» داستان و رمان نیست. یک جمله زیر نام اصلی کتاب هم آمده: «در ستایش تنش‌های درونی.» روانشناسی و شیوه‌های بهتر زیستن و از این دست کتاب‌ها هم نیست. می‌دانیم حبیبه جعفریان نویسنده و روزنامه‌نگار و جستارنویس بی‌نظیری است که قلم جذاب و خواندنی‌ای دارد. این کتاب روایت بسیار شخصی و فردی او از زندگی‌اش است. متن‌ها با ظرافت و حوصله نوشته شده‌اند. وقتی متن را می‌خوانید به روشنی آنچه می‌گوید را در می‌یابید. حبیبه جعفریان هم‌سن و سال من است، اما از اقلیم زنانه و از خراسان می‌آید. زیست بومش با آنچه من در زندگی تجربه کرده‌ام فاصله دارد. همین که زندگی از منظر یک هم‌سن و سال زن روایت شود، برایم به اندازه کافی جذاب است. این دست‌نوشته‌ها اگر همراه با ظرافت‌ها و درون کاوی‌های ساده و صادق باشد، متنی آفریده می‌شود که نمی‌توانم از خواندن پیوسته‌اش خودداری کنم. من به قصد تورق آن را برداشتم و یک نفس پنجاه صفحه اولش را خواندم.  نویسنده برشی از زندگی‌اش را توصیف کرده: موقعیتی در فرودگاه تهران، لحظه‌ای در پاریس، ساعتی و احوالی را در مکه و مدینه، صحنه‌ای از زندگی خانوادگی وقتی که در خانه پدری شام خورده‌اند و هر کس در گوشه‌ای به کاری مشغول است. با سادگی بی‌اندازه، اما دقیق و پر از ظرافت و ریزه‌کاری‌های احساسی. صحنه‌ها مثل نقاشی‌های پر از جزییات هستند. در نمایشگاه‌ها و موزه‌ها نقاشی‌هایی که ظرافت و ریزه‌کاری‌های بیشتری دارند و فضا را با جزییاتش به تصویر درآورده‌اند، بیننده را وادار به تامل بیشتری می‌کنند. گاهی همین تصویرهای پر از جزییات و اشارات، قلب و روح را به بازی می‌گیرند. «نجات از مرگ مصنوعی» در بسیاری از لحظات خواننده را وادار به تامل می‌کند.
 این کتاب به گفته خود نویسنده در عنوانش، «در ستایش تنش‌های درونی است.» او مواجهه خود را با عوامل بیرونی شرح می‌دهد و بعد احساس و احوالش را چنان ساده و خوشخوان و بی‌پیرایه با نثری دلکش و بی‌غلط می‌نویسد که خواننده را از زمان و مکان جدا می‌کند. با خواندن این کتاب بارها و بارها یک خلسه درونی شیرین، یا اجازه دهید بگویم خوشمزه به من دست داد. اینها تجربه‌های فردی من در مواجهه با کتابی است که فکر می‌کنم بسیار «شخصی» نوشته شده. نویسنده فارغ از اطوار و اداهای روشنفکرانه، صادقانه احوال خودش را نوشته است. این تجربیات و تنش‌های به شدت درونی متعلق به خود او هستند اما چنان روایت شده‌اند که خواننده با خواندن هر کدام از آنها خود را در آن روایت پیدا می‌کند. 
در زمان خواندن این کتاب بارها و بارها به یاد خاطره‌ای یا تجربه‌ای کم و بیش مشابه افتادم. تجربه‌هایی که مرا در مسیری متفاوت قرار داده بودند. من اغلب درگیر ظواهر هستم و این کتاب چندین‌بار مرا به عمق و درون خودم برد و همان خلسه لذتبخش و آن غور و جست‌وجوی درونی دست داد و بازهم این درگیری و جست‌وجو و تعمق به عرصه خواب می‌کشید. حیفم آمد که خواندن این کتاب را به شما پیشنهاد نکنم. ناشر کتاب کاربن است و البته متاسفانه طرح جلدی کسل‌کننده دارد که جذابیتی برای خریدش ایجاد نمی‌کند. این کتاب درباره تنهایی است اما نشان می‌دهد که در احساسات خود هرگز تنها نیستیم.

كلیدواژه‌های مطلب: /

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  یک اطلس اخلاق کاربردی

مروری بر کتاب «مسائل اخلاقی معاصر»

  راهنمای عملی نمایش‌نامه‌نویسی

نگاهی به کتاب «نوشتن برای صحنه»

  مضامین نهفته‌ی دست تاریک، دست روشن

نگاهی به داستانِ کوتاهِ «دست تاریک، دست روشن»

  تو آزادی، برای همین است که گم شده‌ای!

نگاهی به کتاب کتاب «تعقیب هومر»

  اگر ما بودیم چه می‌کردیم؟

مروری بر رمان «دود»