اعتماد: معرفتشناسی از مهمترین شاخههای فلسفه است و به سیاق سایر شاخههای آن بهرغم اینکه در بادی امر به نظر میرسد، موضوعی است که علیالاغلب آدمیان از آن مستغنی هستند و حاجتی به آن ندارند، اما با کمی حوصلهورزی و مختصر آشنایی با آن روشن میشود که از قضا میتواند به دغدغه بسیاری از ما تبدیل شود و مانند هر مساله فکری دیگری مستقیم یا غیرمستقیم با کثیری از وجوه زندگی ما مرتبط شود. به ویژه ما که در عصر شبکههای اجتماعی و فضای مجازی به سر میبریم و صبح و شام از هر طرف انبوهی از اطلاعات بر فکر و ذهن ما سرازیر میشود و گاه همه آنها را از جنس آگاهی میشمریم، این مساله از اهمیت به مراتب بالاتری برخوردار است.
واقعیت این است که امروزه ما از طریق گوشیهای هوشمندی که در دست داریم به هر مناسبت یا گاه بیمناسبت در هر لحظه زیر بمباران حجم وسیعی از اطلاعات قرار داریم که در مورد سیاست، تاریخ، دین، فلسفه، روانشناسی، اقتصاد، جامعهشناسی، پزشکی و… بر سر ما آوار میشود و گرچه ما از روشها و ابزارهایی برای راستیآزمایی آن دادهها برخورداریم، اما کمتر کسانی از ما هستند که آن شیوهها و ابزارها را به کار میگیرند تا سره از ناسره آنچه دریافت کردهاند، بازیابند. معرفتشناسی اما دانشی است که به طریقی مبنایی و ریشهای به این مساله پرداخته است و عمری به درازای تاریخ فلسفه دارد. در جهانی که نه از شبکههای اجتماعی و فضای مجازی خبری بود نه از انواع کلاسیک رسانه و نه حتی کتاب به شکل و شمایلی که ما میشناسیم در دسترس عموم قرار داشت – و لذا دادههای بسیار حداقلیتری نسبت به روزگار ما تولید و منتشر میشد – اما بودهاند فلاسفه و حکیمانی که دغدغه تمییز آگاهی از آگاهینما و معرفت از معرفتنما را داشتهاند.
سقراط؛ سرآمد معرفتشناسی
در میان کسانی که از چنین دغدغهای برخوردار بوده و به شایستگی و اهتمام ویژهای از آن سخن گفتهاند سقراط بر صدر مینشیند و در جمله مباحثات وی که در محاورات افلاطون انعکاس یافته توجه جدی به این حیث از مسائل داشته است. میدانیم که روش سقراط در همه حیات فکریاش توقف و تامل در مورد مسائل و مفاهیمی بوده که از نظر عموم بدیهی شمرده میشده و نیازی به واکاوی آنها نبوده است. اما چنانکه در محاورات متعدد و متنوعی که افلاطون به رشته تحریر درآورده اساس کار سقراط توقف در همان نکات و کاربرد مفاهیمی است که سایرین تصور میکردند که معنای آنها را میدانند و حتی به ذهنشان هم خطور نمیکرد که خود آن مفاهیم نیز میتواند محل مناقشه جدی باشد. برای مثال باید گفت مردم آتن باستان نیز مانند ما مفاهیمی چون «دوستی»، «عدالت»، «زیبایی»، «خوبی» و … به کار میبردند بدون اینکه لزوماً از معنای آن اطلاعی داشته باشند. آنها نیز درست مانند ما گمان نمیکردند که خود این مفاهیم نیازمند بازشناسی باشد. اما اساساً روش سقراط این بود که در هر بحثی که وارد میشد ابتدا سعی کند تکلیف این مفاهیم را روشن کند و نشان دهد چقدر ما آدمیان ناشیانه این مفاهیم را به کار میبریم و چه نتایج سترگی از آنها میگیریم بدون اینکه کمترین فهمی از آن مفاهیم داشته باشیم.
رساله تئه تتوس افلاطون
عموم مباحثاتی که به سقراط نسبت داده شده برخوردار از این ویژگی است و البته شاید اوج آن را باید در رساله تئه تتوس مشاهده کرد که اساس آن مساله معرفتشناسی است. رسالهای که از صدر تا ذیل آن به مساله معرفت و «شناخت» اختصاص داشته است و بهرغم اینکه برای ناآشنایان بحثی دشوار و شاید غیرمفید به نظر برسد، اما با ورود به جهان آن خیلی زود روشن میشود که اولاً آشنایی با این مباحث فواید درخوری حتی برای کسانی که کسب و کارشان فلسفه نیست، دارد و در عین حال مباحث مطرح شده در آن چندان هم پیچیده و غامض نیست که تنها به کار متخصصان امر بیاید و دیگران را از آن بهرهای نباشد.
چنانکه ما روزانه در مورد بسیاری از مسائل با یکدیگر سخن میگوییم و بحث میکنیم؛ از سیاست گرفته تا دین از تاریخ گرفته تا اقتصاد، … و در این گفتوگوها آنقدر بر سر موضع خویش اصرار میورزیم که گاه رابطهمان با طرف مقابل – که شاید از اعضای خانواده، دوست، همکار، همکلاسی و … است- به نوعی دچار آسیب میشود حال آنکه اندکی تامل بر سر آنچه میگوییم میتواند ما را دچار تردید کند یا دستکم به طرفین نشان دهد که هر کدام از موضعی دارنددفاع میکنند که ابعاد آن – حتی در مقدمات – نیز نزد خودشان چندان روشن نیست و به تعبیر حافظ خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم!
فروتنی معرفتشناسانه
در واقع معرفتشناسی بیش از هر چیز به ما میفهماند که حیطه دانش و توانایی ما تا چه اندازه است. مهمترین پیامد بررسیهای معرفتشناختی این است که آدمی میتواند درباره تواناییهای شناختیاش ارزیابی معتدلتر و واقعبینانهتری داشته باشد. تاملورزی معرفتشناختی آدمی را وا میدارد تا فروتنانه ادعای همه چیز دانی را وانهد. فروتنی برآمده از ممارست با معرفتشناسی، از گونه فروتنی حاصل از پند و اندرز ناصحان نیست، بلکه برخاسته از نگاه متاملانه به کاستیها و محدودیتهایی است که هماره با آنها ملازمت داشته و همراهیم. بیتردید رسیدن به این موقف را باید پرجاذبهترین و مهمترین اثر اینگونه فعالیت شمرد.
لذا اگر کسانی علاقهمند باشند به داشتن فهمی دقیقتر موضوعاتی که مورد علاقه و توجهشان قرار دارد و مفاهیمی که در آنها به کار میبرند شاید آشنایی مختصری با مبانی معرفتشناسی امری ضروری باشد.
معرفتشناسی شاخهای از فلسفه است که موضوعش معرفت انسانی و هدفش «تعیین موارد واقعی معرفت» و «ترجیح باورها بر یکدیگر» است.
بنابراین نمیتوان و نباید دامنه تاثیر و نفوذ مبانی معرفتشناختی را تنها به تاثیر انکارناپذیر آن در تنوع نگرشهای فلسفی محدود کرد هر چند این مساله واضحترین و بنیادیترین تاثیر معرفتشناسی به شمار میرود. دقیقتر آن است که بگوییم معرفتشناسی در همه جنبههای گوناگون زندگی موثر و پرنفوذ است.
به بیان دیگر در هر موردی که پای معرفت آدمی و باورهایش در میان است، از چگونگی تاثیر معرفتشناسی نیز میتوان سخن گفت.
خودآموز معرفتشناسی
اکنون به فارسی آثار خوبی در حوزه معرفتشناسی منتشر شده است و شاید یکی از بهترین آنها به ویژه برای کسانی که میخواهند نخستین گامها را در این حوزه بردارند، کتاب «آشنایی با معرفتشناسی» نوشته منصور شمس باشد.
مقصود مولف از نگارش این اثر جز این نبوده است که خواننده فارسی زبان در کتابی با زبان بومی خود (و نه ترجمه) بتواند با سادهترین و ابتداییترین مفاهیم و مسالههای معرفتشناختی آشنا شود. با این رویکرد، مخاطب اصلی کتاب در واقع همه کسانی میتوانند باشند که با داشتن پیشزمینه متعارف فلسفی برآنند تا در معرفتشناسی نیز نخستین گام را بردارند. از همین جهت برای بیان مسائل از بیانی نسبتاً ساده و روان و نیز از امکاناتی همچون به کارگیری مثالهای فرضی و غیر آن استفاده فراوانی شده است.
هدف نگارنده در این کتاب به هیچ روی بیان همه مسالههای معرفتشناسی نبوده است. حتی در بسیاری موارد، از نقادی و اشاره به نظریههای بدیل نیز پرهیز شده است. «آشنایی با معرفتشناسی» را میتوان خودآموز معرفتشناسی نیز خواند که علاوه بر اینکه برای دانشجویان فلسفه مفید است، میتواند مورد استفاده علاقهمندانی که فاقد تحصیل آکادمیک در این رشته بودهاند نیز قرار گیرد.
«آشنایی با معرفتشناسی» نوشته منصور شمس در ۴۸۰ صفحه به همت انتشارات هرمس برای بار چهارم منتشر شده است و همچنان در دسترس دانشجویان و علاقهمندان به فلسفه قرار دارد.
کتاب «ماشین زمان» رمانی دربارهی اصلاحات اجتماعی در بریتانیا است، و بهخصوص، دربارهی قدرت ویرانگرِ شکاف میان طبقات اجتماعی در آن.
«تاریخ جهانی بدنامی» نهتنها اولین کتاب داستانی برخس، بلکه آزمایشگاهی برای سبک منحصربهفرد اوست.
اهمیت توجه به اپیستمولوژی در زمانه ما به مناسبت تجدید چاپ کتاب «آشنایی با معرفتشناسی»
در مجموعهی رنگینکمان کلاسیک، با ۹ قهرمان در ۹ جهان داستانی متفاوت روبهرو هستیم.
این کتاب با نگاهی انسانی و ژرف، به والدین نشان میدهد چگونه میتوانند رابطهای عاطفی و آگاهانه با فرزند خود برقرار کنند.