img
img
img
img
img
سابرینا و کورینا

روحِ حقیقت در زمانه وحشت

دانیال دهنوی

اعتماد:«سابرینا و کورینا» نخستین کتاب کالی فاهاردو انستاین است که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد و موفقیت‌های چشمگیری برایش به ارمغان آورد و به زبان‌های مختلف ترجمه شد، از جمله فارسی، ترجمه مزدک بلوری در نشر بیدگل. کتاب برنده جایزه «کتاب امریکایی» شد و در میان نامزدهای نهایی جایزه ملی کتاب، جایزه زنان و جایزه بین‌المللی سارویان قرار گرفت و به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های سال تبدیل شد و خیلِ ستایش‌ها را به سمت خود گسیل کرد.
خولیا آلوارز از نویسندگان مطرحِ دومینیکن‌تبار امریکایی و خالق رمان «در زمانه پروانه‌ها»، کتاب «سابرینا و کورینا» را اثری «هنرمندانه» نامید و گفت: «این کتاب نه‌تنها به لحاظ کیفیت ممتاز است، بلکه از داستان‌سرایی هنرمندانه‌ای نیز برخوردار است. فاهاردو انستاین نویسنده‌ای شجاع و بی‌پرواست، شخصیت‌های زن در داستان‌های او، شاهدانی قوی و روشن از تجاوزاتی هستند که به زادگاه، فرهنگ و بدنشان تحمیل شده است. داستان‌های فاهاردو به راستی شگفت‌انگیز، دقیق و منظم هستند، شخصیت‌های داستان قلب شما را جریحه‌دار می‌کنند، اما همچنان به خواندن ادامه می‌دهید؛ چراکه آگاهید که یک نویسنده ماهر، سرنوشت آنان را در دست دارد. داستان‌های فاهاردو در عمق تاریکی‌ها شکل می‌گیرند و با روحِ حقیقت به روشنی در می‌آیند.»
آن بیتی دیگر نویسنده برجسته امریکایی «سابرینا و کورینا» را اثری «جسورانه» توصیف کرد و گفت: «فاهاردو با آگاهی ژرف و دقتی بی‌نظیر، حقایق تلخ زندگی زنان را به تصویر می‌کشد، به‌گونه‌ای که حس هوشیاری و در عین حال گناهکاری و آسیب‌پذیری در من ایجاد می‌شود. این کتاب به تبیین مفاهیمی چون ایمان، ایستادگی، آرزو و تداوم با  وجود تمام  دشواری‌ها  می‌پردازد.»
کتاب «سابرینا و کورینا» مجموعه‌ای متشکل از ۱۱ داستان کوتاه است که روایتگر زندگی افراد لاتین‌تبار با ریشه‌های بومی در دنور و شهر خیالی به نام ساگوریتا در ایالت کلورادو است. این کتاب شگفت‌انگیز و مبتکرانه است، نثر شفاف و صریح نویسنده به طرز شگفت‌آوری ما را در عمق  شخصیت‌ها  و  روابط  آنها  غوطه‌ور می‌سازد.
این کتاب در واقع روایتگر تاریخ غرب امریکاست و این تاریخ را از منظر زندگی‌های آسیب‌دیده افراد حاشیه‌نشین اسپانیایی و بومی به تصویر می‌کشد، بدین ترتیب اثری شگرف از ادبیات امریکایی را پدید می‌آورد. این کتاب قلب پنهان امریکا را به نمایش می‌گذارد. قلم کالی فاهاردو انستاین تند و مملو از شگفتی، تراژدی و لطافت است و همچون پرتوی نور می‌درخشد و مهم‌تر از همه، نثر او، روحِ ما را با آرزوهای شخصیت‌هایش آرامش می‌بخشد.
در داستانی از این مجموعه، مردی درستکار و معتقد در خانه سالمندان عاشق دو دختر امریکایی‌اش است، یکی از آنها تیشرت بتی‌بوپ را که مادرش خریده به تن دارد و دیگری روی بالشتی به شکل پری دریایی خوابیده است. دو دختر به مقایسه یادداشت‌هایشان مشغولند تا بدانند که چه کسی در ساختمان آب‌نبات‌های بدردنخور دارد. بعد از مدرسه آنها از اتاق بازی قدیمی ساختمان لذت می‌برند و با دوچرخه‌های ثابت مسابقه می‌دهند، زمانی که از روی مزاح به این فکر می‌کنند که پدر کدام‌شان را بیشتر دوست دارد، خواهر بزرگ‌تر می‌گوید که پدر، مادرشان را بیشتر از آن دو دوست دارد. خانواده امید دارند که سرطان پستان مادر که دیر شناسایی شده، منجر به مرگ مادر نشود، در عین حال آنها نمی‌توانند هزینه مراقبت که مادر نیاز دارد را فراهم کنند، دخترها خیال‌پردازی می‌کنند که به شکلی نجاتش دهند، اما این تنها یک رویای دخترانه است، آن‌ها هیچ پولی برای انجام یک برنامه ‌ واقعی  ندارند.
این ادبیات قومی نیست «سابرینا و کورینا» ادبیات امریکایی است که به‌طور برجسته‌ای انجام شده است، آن‌طور که در آن نمایی از کوه‌های ناهموار و کوچه‌های خوفناک و خانه‌های کوچک بدون تهویه در موج گرمای وحشتناک به تصویر کشیده شده است، در نهایت با وجود سختی‌ها تجربیات و لحظات لذتبخشی را می‌توان در آن دید. هر سطر در این کتاب هدفی را دنبال می‌کند، هر چند که شاید در نگاه اول چنین امری به چشم نرسد. این کتاب ثباتِ نهایی جهانِ نویسنده را به نمایش می‌گذارد، آرامش او در داستان‌سرایی هنرمندانه، دلنشین و به‌یادماندنی است که قادر است افراد را گردِ هم آورد و سایه‌هایی که کتاب در نهایت همان اُپرای غم‌انگیزی می‌آفریند مشابه زمانی است که اعمالِ بشری ما کل زمین را در معرض تهدید قرار می‌دهد.
«سابرینا و کورینا» به غایت زیباست؛ کالی فاهاردو انستاین در ۱۱ داستان کوتاه حکایت‌هایی نرم، اما آتشین درباره زنان و کودکان بومی لاتین ایالت کلورادو روایت می‌کند که پیامدهای آسیب‌های بین نسلی، آوارگی، خشونت علیه زنان و زن‌کشی، نژادپرستی و محو شدن فرهنگ و هویت را  نشان می‌دهد.
در داستان «بچه‌های شِکری» میرا ۱۳ ساله برای پروژه کلاسی‌اش از یک کیسه شکر مراقبت می‌کند. زمانی که مادر میرا در سال‌های کودکی او را ترک کرده بود، بار دیگر وارد زندگی‌اش می‌شود و به محض برقراری ارتباط با دخترش، باز هم او را به حال خود رها می‌کند، این رفت‌وبرگشت بین امید و اندوه، سرانجام به مرگی غیرقابل کنترل و آسیب‌های عمیق برای میرا می‌انجامد. پایان داستان نمایانگر چرخه آسیب‌های بین‌نسلی است و نشان می‌دهد که چگونه اندوه یا ناامیدی یک نفر می‌تواند او را از «تصویر بزرگ» غافل کند، چیزی بزرگ‌تر همچون «خانواده، قوم  یا یک  خاندان».
زبانِ غرورآمیز و در عین حال متواضعِ فاهاردو انستاین مانند بافنده‌ای است که روی تابلوفرش کار می‌کند، رنگارنگ است، اما با هر بار سوراخ کردن سوزن، تابلوفرش نیز سوراخ می‌شود. در کتاب «سابرینا و کورینا» صدای زنان به‌طور مداوم سرکوب می‌شود، سابرینا که دونژادی است و به خاطر ظاهر شبیه به عروسکش مورد تحسین قرار می‌گیرد، توسط نامزدش به قتل می‌رسد و در روز خاکسپاری‌اش نیز جای خشونت‌های روی بدنش با آرایش پوشانده می‌شود. در این کتاب داستان دوگانگی زندگی و مرگ در حین بازبینی زندگی شکننده سابرینا به اشتراک گذاشته می‌شود که از نظر دخترعمویش کرونا روایت می‌شود. نویسنده در بازتاب زندگی سابرینا به هویت چندگانه او می‌پردازد و اینکه چگونه افراد اطرافش او را فردی سطحی و بی‌تجربه می‌دیدند و شخصیتش را تنها در اعتیاد به مواد مخدر محدود می‌کردند. داستان سابرینا چرخه تکراری خشونت را آشکار می‌سازد و در نهایت از او به عنوان یکی از هزاران مواردی که در تاریخ وجود دارد، یاد می‌کند.
اگرچه کتاب از دیدگاه زنان روایت می‌شود، «سابرینا و کورینا» تنها یکی از داستان‌هایی است که فاهاردو انستاین از آن برای یادآوری این نکته به خواننده استفاده می‌کند که نگاه مردانه (حضور مرد) همواره با خشونت، رها شدن و رنجِ ناتمام همراه است.
در داستان «خواهران» دوتی لوسرو در رابطه‌اش با نامزدش چشمش را به روی تمام حقایق می‌بندد، تنها به این خاطر که خواهرش تصور می‌کند که رابطه با یک مرد سفیدپوست می‌تواند امنیت و ثبات به ارمغان آورد. اگرچه که داستان دقیقاً خلاف این باور را روایت می‌کند و صحیح نبودن این بینش را نمایان می‌سازد؛ بینشی که در این داستان به واسطه تبعیض و نژادپرستی سفیدپوست‌ها در برنامه تئاتر ماشینی نه‌تنها از منظر فیزیکی، بلکه از منظر اجتماعی نیز به چالش کشیده می‌شود. وجود چنین مسائلی برای سفیدپوست‌ها قابل درک نیست. دوتی توسط مردی در گمراهی و تاریکی فرو رفته که نه فقط از دیدگاه فیزیکی، بلکه بینش و درک او از حقایق را مختل کرده است و نوبه خود خواننده را نیز در تاریکی دنیای دوتی  رها  می‌سازد.
با وجود این، همه داستان‌های کتاب ناامیدکننده نیست، در داستان «گالاپاگو» پیرلا زن سالخورده‌ای است که پس از فوت همسرش خانه‌ای را که با همسرش چهل سال در آن زندگی می‌کردند از دست می‌دهد و بی‌خانمان می‌شود. در این داستان بی‌خانمان شدن پِرلا همچون شمشیری دولبه است، پِرلا به خاطر خطراتی که در اطرافش وجود دارد از منطقه‌ای که در حال ارتقاست، خارج می‌شود. ترک خانه توسط پِرلا انتخابی ارادی نبود و این نمایانگر زنی است که به زندگی‌ای بی‌روح و محدودیت‌های سنتی گذشته عادت کرده و اکنون به دنیایی ناشناخته و دارای آزادی خاص گام می‌نهد. مجموعه‌داستان کوتاه فاهاردو انستاین به نام «سابرینا و کورینا» صداقت را در دل خود جای داده است، این آثار حقیقت‌های غیرقابل انکاری را برملا می‌سازد و فقدانِ راه‌حل در داستان‌ها، طعم تلخ و شیرینی را به وجود می‌آورد که مدت‌ها پس از خواندن در کام خواننده باقی می‌ماند، اما هنگامی که مجموع آثار را در نظر می‌گیریم «سابرینا و کورینا» با بهره‌گیری از مهارتِ تکرار، مشکلات واقعی جامعه امروزی را نمایان می‌سازد و از مخاطب می‌پرسد آیا باید شجاعت به خرج دهیم و به افق‌های روشن‌ترِ آینده دل ببندیم؟

كلیدواژه‌های مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  نابغه شدن وظیفه ماست

رازهایی که کتاب «وظیفه‌ای به نام نبوغ» درباره ویتگنشتاین فاش می‌کند.

  پول زیاد یا تلاش برای برپایی عدالت؟

ارد داشتن یک زندگی شادی‌بخش در گروی تشخیص و اولویت‌بندی ارزش‌ها است.

  ماجرای مرد آلمانی که در آستانه‌ی انقلاب به ایران سفر کرد

در مرکز این داستان، یک مرد غربی که به نوعی نماینده جریان‌های فکری و ایدئولوژیک در جهان غرب است، به ایران سفر می‌کند، کشوری که در آن زمان در آستانه انقلاب قرار دارد.

  حکایت راستی نمایی آینه

نگاهی به کتاب خلقیات ما ایرانیان نوشته محمدعلی جمالزاده