img
img
img
img
img

نگاهی به توسعه‌نیافتگی ایرانی

انصاف‌نیوز: دیباچه‌ای بر توسعه نیافتگی ایرانی عنوان کتابی است به کوشش محمد صادق کلبادی که به تازگی توسط انتشارات گام نو منتشر شده است. نویسنده در این اثر ضمن بررسی دیدگاه‌های دکتر علی شریعتی و دکتر عبدالکریم سروش پیرامون پرسش «چرا ما از غرب عقب مانده‌ایم؟» سعی داشته است که با روش تطبیقی تاریخی تحول فکری و فرهنگی در ایرانیان با محوریت تحول فکری در روشنفکران جامعه را به عنوان یکی از عوامل اصلی برون رفت از عقب ماندگی ایران نشان دهد.

در بخش‌هایی از این کتاب آمده است: «نگاهی به تحولات اروپا از رنسانس تا پیدایش دوران مدرن نشان می‌دهد که آغاز پیشرفت غرب، از تحول در ساحت اندیشه گذر کرده است و در وهله نخست نیز از متفکران و شکل گیری تفکر انتقادی آغاز شد نه جنبش‌های توده‌ای و تحولات سیاسی…باید اعتراف کرد که عوام زدگی روشن فکران در ایران از جمله علل ناکامی زایش و تحول اندیشه و اصلاح جامعه به شمار می‌رود. به واقع روشن‌فکری با تنزل به سطح همدلی و همراهی با توده، به تعبیر فروید در روانشناسی اجتماعی، کار کرد خود را از دست داده است»

این اثر در پنج گفتار تنظیم شده است که پس از شرح مسئله و تبیین مقوله توسعه و نظریات پیرامون آن و تمیز آن با مفهوم انحطاط، دیدگاه‌های علی شریعتی و عبدالکریم سروش پیرامون علل انحطاط تاریخی تمدن ایرانی، رشد و توسعه غرب و علل عقب ماندگی ایرانیان از غرب به بحث گذاشته شده است.

نویسنده در گفتار پایانی این اثر با مقایسه و تحلیل دیدگاه‌های شریعتی و سروش با تکیه بر تاثیر فرهنگ، خوگر شدن ایرانیان با استبداد و روحیه خودکامگی جاری در رگ‌های جامعه ایران را جدی‌ترین مانع توسعه و عامل تداوم‌عقب ماندگی از تمدن نوین در ایران معرفی می‌کند و با شواهد تاریخی و تکیه بر نظریات روان‌شناسی اجتماعی سعی در تبیین این مسئله دارد.

آنگونه که در این اثر آمده است: «توسعه‌نیافتگی ایرانی گوشه‌هایی از تلاش‌های متفکران معاصر ایران زمین است برای رهایی از آنچه ایرانیان در بزنگاه‌های تاریخ، خود کاشته‌اند و گاه بر آنها تحمیل رفته تا جز سایه‌ای از آنچه خود در گذشته‌های دور صاحبش بوده‌اند، برایشان چیزی نماند و مبتلا به درد عقب‌ماندگی از تمدن نوینی شوند که آغازش از مغرب زمین بوده است. اگرچه در بررسی جامعی از علل انحطاط و عقب ماندگی ایران بایسته است که از مدخل‌های تاریخی و جامعه شناسی اقتصادی و فرهنگی عبور کرد و جامعه ایران را در مقام ابژه مورد بررسی قرار داد، اما این اثر مسئله یادشده را از دیدگاه دو اندیشمند بلند آوازه تاریخ معاصر ایران به بحث گذاشته‌است تا با پیوند میان مشترکات نظری و تامل بر تفاوت‌های دو دیدگاه و توجه بر کاستی‌های نظریات هریک از آنان، بتوان به صورت بندی مشخصی از مسئله انحطاط تاریخی و عقب ماندگی ایران دست یافت. چرا که تحقق توسعه نخست در گرو تحول در ساحت اندیشه است و این میسر نخواهد شد مگر با تامل و تعمق در آرا آنها که پیشتر در مسیر تحول فکری جامعه گام نهادند. همانگونه که نیوتن می‌گوید «من با سوار شدن بر شانه غول‌ها توانستم افق‌های گسترده‌تری را مشاهده کنم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  توده‌ای‌ها کافکا نمی‌خواندند…

گفت‌وگوهای غیررسمی و صمیمی اغلب فرصت بازخوانی تاریخ‌اند و زاویه‌های دیگری از تاریخ را نشان می‌دهند که در روایت‌های رسمی کمتر دیده می‌شود.

  جایی برای از خود رانده شدن

«بیگانگی از خود» شایدمحوری‌ترین مؤلفه‌ا است که در آثار توماس برنهارد به چشم‌ می‌خورد.

  به موسم بهار سراغ ما را بگیرید

معرفی کتاب «چهار سرباز» نوشته‌ی اوبر مینگارللی

  دریچه‌ای به جهان‌بینی ایرانی

این کتاب گزیده‌ای است از برترین ابیات شاهنامه که به مخاطبان کمک می‌کند تا مفاهیم حکمت، خرد و زیبایی‌شناسی اشعار فردوسی را بهتر درک کنند.

  ابیات بحث‌انگیز حافظ

نگاهی به کتاب شرح بی‌نهایت