وینش: آدمی برای شناخت خود و جامعهاش باید چه کند؟ تا کجا باید عقب برود و تاریخ و فرهنگ و باورهای سرزمینش را به تصویر بکشد تا به امروزِ روز خود برسد؟ در یونانی «میتوس» به معنی افسانهی نخستین یا تاریخ فرهنگ مادی و معنوی هر ملتی است. افسانهای جمعی که از ذهن ناخودآگاه جمعی پدیدار میشود و مثل سنت خانوادگی بخشی از هویت فرهنگی یک جامعه را شکل میدهد.
رمان «دیااکو، نخستین پادشاه ایران» نوشتهی مشترک مجید قدیانی و حمید افشار که به تازگی توسط انتشارات قدیانی در ۲۸۵ صفحه منتشر شده، یک میتوس ایرانی است. داستانی که اتفاقات آن در دوران ایران باستان جریان دارد و ما را آینهوار تصویر میکند.
این رمان با ارائهی اطلاعات مستند از ساکنان ایران و شیوه و آیین زندگی آنها در هزارهی اول پیش از میلاد، گام مهمی در ادبیات داستانی برداشته و از نقطه نظر کالای فرهنگی اهمیت ویژهای دارد. درست است که زمانی فردوسی و نظامیهایی بودهاند که تاریخ و فرهنگ و ارزشهای مردمان ایرانزمین را با ادبیات بهخوبی پیوند زدهاند و شاهکارهایی بیبدیل آفریدهاند اما در دنیای مدرن و ادبیات داستانی امروز، چنین نوشتههایی کمتر به چشم میخورد و میتوان گفت نویسندگان تلاش کردهاند پا جای پای بزرگان بگذارند.
شاید بتوان از نقطه نظر داستانسرایی مثل شخصیتپردازی و یا تعلیق نقدهایی به کتاب وارد کرد و مثلاً ادعا کرد که بعضی فصلها معماری آنچنان منسجمی ندارند یا نویسندگان بین ساختن شخصیتی اسطورهای و یا خاکستری از دیااُکو معلق ماندهاند، اما به دلیل کارکرد فرهنگی این ایرادها به چشم نمیآیند و بهطور کلی کتابی خواندنی و لذتبخش است.
طبق مقدمهی کتاب آنچه از تاریخ ماد برجای مانده، برداشتی است از منابع یونانی، بابلی و عبری، آشوری، زبانشناسی و برخی از دادههای باستانشناسی و نویسندگان بعد از سالها مطالعهی این منابع و نوشتن و خط زدن و ویرایش کردن روایت خود را از دیااُکو خلق کردهاند؛ روایتی تخیلی که بر بستر وقایع تاریخی گسترده شده و تلاشی است برای حفظ و ترویج هویت ملی. داستان دورهای از تاریخ که نخستین بارقههای تشکیل حکومت و دولتی ایرانشهری یا به عبارت دیگر، نخستین اتحاد سیاسی و حکومت پادشاهی در سرزمین ایران شکل گرفته است؛ دورهای سرنوشتساز برای فرهنگ و تمدن ایرانی که با تشکیل پادشاهی مادها همراه میشود.
در این کتاب خرده اتفاقها و پیرنگها تخیلی است اما ترسیم آن دشت، آن رود و آن سبک زندگی زادهی تخیل نیست. اسامی اشخاص، مکانهای جغرافی و مهمتر از آن، تصویر شرایط اجتماعی و سیاسی مردم آن دورهی تاریخی تا حد زیادی بر مبنای واقعیت ارائه شده است.
بر این اساس، داستان دیااُکو پیچیدگیهای اجتماعی و سیاسی آدمهایی سه هزارساله و یافتههای باستانشناسی و اطلاعات تاریخی مربوط به آنها را در دل یک داستان و با خردهپیرنگهایی جذاب به تصویر میکشد. مثلاً وقتی از خدایان و مذاهبِ رایج مثل زرتشتیگری، مهرپرستی، زروانپرستی و دیگر ایزدان صحبت میشود، شخصیتهایی پیامبرگونه ظاهر میشوند که داستان را با مسائل اخلاقي گره میزنند و شيوهي بيان نيز بهصورت ديالوگهاي ديالكتيك و گفتوشنودهاي استدلالي درمیآید.
از این رو اگر شما بخواهيد داستانی از ایرانِ سه هزار سال پیش بخوانید و با آدمهای آن دوره نفس بزنید، بد نیست سراغی از این کتاب در کتابفروشیها بگیرید. طول زمانی داستان یک بازهی حدوداً پانزدهساله است که از جوانی دیااُکو و ازدواج او شروع میشود و بهنوعی با آغاز پادشاهیاش به پایان میرسد. از جایی که داستان تمام میشود، به نظر میآید کتاب جلدهای دوم و شاید سومی هم داشته باشد و باید دید آیا نویسندگان باز هم میتوانند با همین نثر شیرین و شیوا داستان پادشاهی دیااُکو را ادامه دهند:
«افسانهی دیااُکو پیش از حضورش قلبها را تسخیر کرده بود و چه بسا رؤیای تجسمیافتهی یک اسطوره میتوانست مرهمی باشد بر زخمی کهنه؛ زخم شکست، زخم اسارت، زخم تحقیر و زخم باج و خراج کمرشکن.
سرزمینهای ماد با اسبهای خوب و معادن ارزشمند مانند گوهری در برابر آشوریان جنگجو میدرخشید و قابل چشمپوشی نبود از سالیان دور سرزمین مادها در معرض حملههای گستردهای بود و زخمهای مکرر میراثی بود که از پدر به پسر میرسید؛ زخمهایی که بستری شدند برای کاشتن نهال انتقام و امید افسانهی حضور دیااُکو مانند آذرخش بهاری با هیبت و هولناک، دلهای تشنهی انتقام را وعدهی سیرابشدن میداد. دیااُکو اما بیخبر از این همه هیاهو بیتاب بود؛ بیتاب رفتن بیتاب رسیدن، بیتاب عشق.»
داستان بلند یا نوولای دهانهای گشاد، نوشتهی محمد زفزاف، نویسندهی شهیر مراکشی، در زمرهی یکی از آثار درخشان ادبیات عرب قرار دارد.
ایتو اوگاوا در «رستوران عشق نویافته» نوعی ظریف از رئالیسم جادویی را خلق کرده است.
«نمایش و خنیا در ایران» پژوهشی تاریخی و مردمشناختی است که میتوان آن را گشتوگذاری طولانی در کنشهای نمایشی و حرکتهای موزون ایران از خلال هزارهها دانست.
معرفی نمایشنامهی «اودوسئوس و پنلوپه» نوشتهی ماریو بارگاس یوسا
دربارهی رمان «دیااکو، نخستین پادشاه ایران»