آوانگارد: «دموکراسی» نیازمند تدقیقی ویژه است. این مفهوم در عصر کنونی، در زمانهای که تمامی حکومتهای جهان تلاش میکنند تا خود را در ذیل آن قرار دهند، دستمایهی انحرافهای زیادی شده است. جهان امروز ـ بهویژه در مناطقی مثل شما آفریقا، خاورمیانه و آمریکای جنوبی ـ شاهد دستاندازیهای بسیاری به این مفهوم بوده است. ازطرفی، نمیتوان منکر این بود که در عمر طولانی «دموکراسی»، که تا یونان باستان میتوان پی آن را گرفت، کشورهایی که اصطلاحاً خود را مرکز و بقیه را پیرامون و نیمهپیرامون میدانستند بزرگترین گزینشهای معنایی از دموکراسی را داشتهاند. پس در این وضعیت خاص، که هرکس برداشت خود را از «دموکراسی» دارد، چه میشود کرد؟ وضعیتی که با کوچکترین قلمگردانی درمورد هر مفهومی میتوان متهم شد برساختن ویژگیای نو در مفاهیمی کهن. پاسخ به این سؤال پیچیدگیهای خاص خود را دارد. این سؤال بهاندازهی مفهومی که میکوشیم از آن بحث کنیم پیچیده است. «دموکراسی»، «انقلاب»، «دیکتاتوری» یا «هژمونی» همگی مفاهیمی خاص در علوم اجتماعیاند که نیازمند تلاش بسیار برای درک شدن هستند. فرود و فراز دموکراسی نوشتهی دیوید استاساویج یکی از همین کوششهای مطلوب درخصوص تدقیق در مفهوم «دموکراسی» است.
“به ما یاد دادهاند که اروپاییها دموکراسی را ابداع کردهاند. دریافتهایم که دموکراسی ابداع یونانیان بود، یعنی همان کسانی که خود این واژه را برای ما به جا گذاشتند و این را هم میشنویم که دموکراسی در یونان مدتی بعد از میان رفت، مدتی که تقریباً به اندازهی طول عمر جمهوری آمریکا است.”
قرائت استاساویج از «دموکراسی» در اولین سطور از اولین بند کتاب فرود و فراز دموکراسی تا حدی آشکار میشود. نویسنده در این نوشتار قرار است تا با نگرشی تاریخی به بحث «دموکراسی» آشناییزدایی از این مفهوم داشته باشد. این آشناییزدایی احتمالاً با مقادیر بسیاری تقدسزدایی هم همراه باشد. در اولین بند کتاب متوجه میشویم که نویسندهی کتاب آنچنان علاقهای ندارد که مثل بسیاری از نوشتههای تاریخی مرتبط با جامعهشناسی یا علوم سیاسی خود را به عظمت یونانیان باستان وصل کند. احتمالاً بعداز خواندن این پاراگراف ابتدایی در این فکر برویم که فرود و فراز دموکراسی قرار است روی شانههای کی یا چی بایستد. اینکه کتاب و نویسندهاش میخواهند روی شانههای کی یا چی بایستند مطلبی است که در طی متن آشکار میشود. اما نکتهی مهم در این بین توجه به عنوان کتاب است: The Decline and Rise of Democracy.شاید عنوان فارسی کتاب آنچنان که باید توضیحدهندهی اتفاقی نباشد که در کتاب رخ میدهد. عنوان فارسی کتاب بیشتر به محتوای تاریخی و عمر مفهوم «دموکراسی» اشارههایی دارد. عنوان انگلیسی کتاب اما غیراز این موضوع در خود متضمن مسئلهی دیگری نیز هست که در کتاب هم شاهدش هستیم. این موضوع چیزی است که میتوان از آن با تعبیر «مرگ و زایش» دموکراسی یاد کرد. در این کتاب، استاساویج علاوهبر بررسی تاریخی «دموکراسی» برساختههایی که در طول تاریخ در حیطهی «دموکراسی» وجود داشته است، به این مسئله میپردازد که در هر اقلیم و جغرافیایی امکان اینکه در زمانهای شاهد حضور نداشتن دموکراسی (مرگ) و مجدداً حضور آن (تولد) باشیم هست. مثلاً در صفحهی ۲۱۸ کتاب در ذیل بخش «به ارث بردن دولت» میتوانیم متوجه این قضیه باشیم:
“به ارث بردن دستگاههای دیوانی موجود در کرانهی شرقی مدیترانه این امکان را برای خلفا فراهم آورد که به شیوهی فرمانروایی خودکامه رو آورند. از سدهی سوم میلادی تا پیش از کشورگشاییهای اسلامی در شمال و شرق عربستان، امپراتوری ساسانی کنترل ایران و عراق و بخشی از شام را در اختیار داشت. ساسانیان یکسر در حال زد و خورد با روم بیزانس بودند. ساسانیان منابع مالی سپاهیان خود را از راه وضع مالیت بر محصولات کشاورزیای تأمین میکردند که از منطقهای حاصلخیز که اکنون جنوب عراق است گرد میآوردند.”
خواستهی استاساویج در این کتاب مشخص است: «برای آنکه دریابیم امروز کجاییم ـ و احتمالاً به کدام سو میرویم ـ باید برداشتمان را از تاریخ ژرف دموکراسی گسترش دهیم و این کاری است که پیشنهاد میکنم در این کتاب انجام دهیم.»
استاساویج تا حد مطلوب و قابلقبولی هم به این عهدی که در پیشگفتار کتاب با خواننده میبندد پایبند میماند. او برای طرح بحث خود مدلها و نمونههایی را برمیگزیند که شاید در کمتر کتابی بتوان سراغ آنها را گرفت. این مدلها از این جهت حائز اهمیت هستند که به اروپا و آمریکا یا میانرودان منحصر نمیشوند. اینها شرق دور، مکزیک یا آفریقا و جوامع اولیه که بهرهی کمی از تکنولوژی داشتهاند را هم در بر میگیرند. از این طریق، استاساویج بحثش را توسعه میدهد و تلاشی همهجانبه میکند که بحث درمورد «دموکراسی» را در هیچ ناحیهی بااهمیتی یا حتی کماهمیتی از دست ندهد. این مسئله باعث نمیشود تا انتقال دموکراسی اولیه که از مسیر اروپا اتفاق افتاد از یاد برود. همچنان در این کتاب فرانسه، انگلستان و آمریکا پاراگرافهای بسیاری را به خود اختصاص میدهند ـ که ازقضا مهمترین پاراگرافها همچنان میتوانند باشند. آنچه که مهم است منحصر نشدن متن به این مراکز مهم «دموکراسی» است. اینها همگی در خدمت امروز ما عمل میکنند. در واقع، متن فرود و فراز دموکراسی اینچنین قرار است که عمل کند. ما در زمانهای حاضر هستیم که «دموکراسی» بیش از آنکه راهگشا و روشدهنده باشد بازیچه است. همهی دیکتاتوریها خود را در خدمت دموکراسی تعریف کردهاند. هیچ حکومتی خود را خارج از «دموکراسی» متصور نیست، چراکه تعریف جهانی از یک حکومت دموکرات بودن آن است. بنابراین برای همهی ما مهم است که در جهان امروزی چه تعریفی از «دموکراسی» داشته باشیم.
مدرسهی عروس آلمانها، مکانی است که دختران جوان را بهعنوان همسرانی مطیع و ایدئال برای افسران نازی تربیت میکند.
«ارکستر اقلیتها» رمان شخصیت است، اما خبری از رشد و باروری در شخصیت اصلی نیست.
معرفی کتاب فرود و فراز دموکراسی نوشتهی دیوید استاساویج
ادگار آلن پوی مونث زمانهی ما
داستانی در ژانر رمان دانشگاهی