اعتماد: آدمی غالباً تکلیف خودش را درباره ازدواج نمیداند. در حالی که اقدام به ازدواج در جامعه ما پیچیدگی خود را دارد، بحث درباره درستی یا نادرستی آن پیچیدهتر است. کسانی سقراطگونه از نهاد ازدواج دفاع میکنند و معتقدند در هر صورت ازدواج خوب است. انسان اگر ازدواج موفقی داشته باشد، خوشبخت میشود و اگر ازدواج ناکامی داشته باشد، فیلسوف میشود. معروف است که همسر سقراط، گزانتیپه، آنقدر عرصه خانه را بر سقراط تنگ کرده بود که او میزد به کوچه و خیابان و آنجا فلسفهورزی میکرد.
در مقابل، کسانی معتقدند که اصولاً اقدام به ازدواج نادرست است و ازدواج در نهایت سبد عواطف باطله است. ازدواج در نهایت ما را خسته، فرسوده و درمانده میکند. اسکار وایلد جلوتر میرود و ادعا میکند: «ازدواج هم مثل سیگار موجب تباهی و فساد اخلاق است، منتها خیلی گرانتر تمام میشود.»
گروه سومی معتقدند که چه ازدواج کنیم و چه ازدواج نکنیم، پیشمان خواهیم شد. کییر کهگور، متفکر و الهیدان دانمارکی، در کتاب «این یا آن»، مدعی میشود که اصولاً اقدامها و عدم اقدامهای ما در نهایت مایه پشیمانی است. ازدواج هم از این حکم بیرون نیست.
باری، در این میانه من خودم هوادار سقراط و نهاد ازدواج هستم. بیش از ده سال پیش که بحث ازدواج در فضای مجازی بالا گرفته بود و من در معرض پرسش دانشجویانم قرار داشتم، مقاله «ازدواج بهمثابه اقدامی اخلاقی: پاسخ به سه استدلال» (۱۳۹۲) را نوشتم و در آن از ازدواج دفاع کردم و کوشیدم به اشکالهایی که پیش کشیده شده بود و ازدواج را امری غیراخلاقی میدانست، پاسخ دهم. هنوز هم از این موضع دفاع میکنم و معتقدم که بهترین نهادی که در نهایت میتواند شهروندان مسوول بار آورد، ازدواج است. ازدواج به خودی خود خیر است و زمینهساز خیرات دیگر هم میشود. از قضا مطالعاتی که بعدها در روانشناسی تکاملی داشتم این موضوع را تقویت کرده است.
البته به پیچیدگی موضوع وقوف دارم و نمیخواهم از هر نوع ازدواجی و به هر قیمتی دفاع کنم. در واقع، اشکالاتی که به نهاد ازدواج میشود بسیار جدی است. با این همه، سخنم آن است که در مجموع نهاد ازدواج در گذر زمان نشان داده است که نهادی کارآمد و مفید و برای یک زندگی بهینه لازم است. جامعهشناسی چون گیدنز هم با بررسی موقعیت ازدواج در گذشته و حال بر این باور است که این نهاد با وجود دشواریهای موجود همچنان به حیات خودش ادامه خواهد داد.
البته میدانم که مخالفان این نظر، شواهد متعددی علیه من ارایه خواهند کرد و میکوشند نشان بدهند که ازدواج به این سادگی قابلدفاع نیست. با این همه به نظر میرسد که باید این مساله را از جوانب گوناگونی دید. کتاب «درباره ازدواج: جستارهایی فلسفی» (تالیف و ترجمه مهدی اخوان، تهران، کرگدن، ۱۴۰۳) درآمد خوبی جهت یافتن منظری مناسب برای بحث درباره ابعاد مختلف اخلاقی ازدواج است. در این کتاب شاهد ترجمه و تحلیل سه مقاله کلیدی درباره اخلاقی بودن یا نبودن ازدواج هستیم. من این مقالات را قبلاً در مقاله خودم بررسی کرده بودم. اما این کتاب شامل مباحث دیگری است که در واقع تمهید و صحنهآرایی بحث درباره ازدواج است. جنبه قابلتامل این کتاب، مرور تاریخی دیدگاه فیلسوفانی چون افلاطون، کانت، نیچه و گابریل مارسل و الهیدانانی چون آگوستین و کییر کهگور در قبال نهاد ازدواج است. حال هر موضعی در قبال ازدواج داشته باشیم، این کتاب مایه خوبی به دست میدهد تا درباره سویه اخلاقی ازدواج و چالشهای آن بیندیشیم.
کتابی برای اهلی کردن رنجها
بزرگترین نقطه قوت این کتاب، صداقت بیپرده و شجاعت نویسنده در بیان احساسات و تجربیات دشواری است که اغلب در گفتوگوهای مربوط به مادری نادیده گرفته میشوند.
گفتوگوهای غیررسمی و صمیمی اغلب فرصت بازخوانی تاریخاند و زاویههای دیگری از تاریخ را نشان میدهند که در روایتهای رسمی کمتر دیده میشود.
«بیگانگی از خود» شایدمحوریترین مؤلفها است که در آثار توماس برنهارد به چشم میخورد.
معرفی کتاب «چهار سرباز» نوشتهی اوبر مینگارللی