گسترش: کتاب «مقاومت خشونتپرهیز» نوشتهٔ تاد مِی به همت نشر خوب به چاپ رسیده است. در چند دههٔ اخیر، شاهد موارد متعدد مقاومت خشونتپرهیز در سراسر جهان بودهایم، از مصر تا نیویورک و از فیلیپین تا استونی. برخلاف تصور عموم، که قرن قبل را قرنی سرشار از تجربیات خونین و خشونتآمیز میداند، تحقیقات متعدد نشان میدهد موارد خشونتپرهیزی در آن اگر از موارد خشونتآمیز بیشتر نبوده، کمتر هم نبوده، و اتفاقاً در بسیاری موارد موفقتر از موارد خشونتآمیز عمل کرده و نتایج ماندگارتری هم بر جای گذاشته است.
کتابِ «مقاومت خشونتپرهیز»، بنا بر قول نویسندهاش، اولین تأمل فلسفی است که بهصورت خاص به خشونتپرهیزی و مقاومت خشونتپرهیز پرداخته است. ویژگی اصلی این کتاب در مقایسه با سایر آثار مشابه، تلاقی فلسفهٔ سیاسی و فعالیت سیاسی در آن است. دلیلش هم ساده است. تاد می، نویسندهٔ کتاب، فقط فیلسوفی سیاسی و سرگرم بحثهای نظری در محافل آکادمیک نیست، بلکه فعالی سیاسی هم هست و ید طولایی در سازماندهی کارزارهای مقاومت خشونتپرهیز علیه جور و تبعیض در جهان دارد.
می معتقد است فلسفه تاکنون سهم چندان مهمی در مباحث خشونتپرهیزی نداشته و در چند دههٔ اخیر، عمدهٔ آثاری که در مورد خشونتپرهیزی و مقاومت خشونتپرهیز منتشر شدهاند، یا حاصل کار ژورنالیستها بودهاند یا پژوهشگران مطالعات صلح که برای تحقیقات در مورد موضوعاتی مثل خشونتپرهیزی، جنبشهای اجتماعی و صلح عمدتاً متکی بر روشهای علوم اجتماعیاند.
نویسنده در این کتاب، همهٔ تلاشش را کرده تا با مرور طیف وسیعی از آثار موجود دربارهٔ خشونتپرهیزی، بدون اینکه اسیر قیدوبندهای تصنعی برخی متون فلسفی شود، یک برداشت جامع فلسفی از خشونتپرهیزی و باید و نبایدهایش ارائه کند: اینکه خشونتپرهیزی چیست؟ ارزشهایش کداماند و ربط آن به اخلاق و سیاست چیست؟ او همچنین با زدودن کلیشههای رایج دربارهٔ خشونتپرهیزی نشان داده که این مفهوم واجد چه ارزشهای انسانی والایی است و پایبندی به آن بهخصوص در شرایطی که با دشمنی خشونتورز مواجهیم، چقدر میتواند سخت و حتی طاقتفرسا باشد.
قسمتی از کتاب مقاومت خشونتپرهیز:
خشونتپرهیزی دو ارزش مهم را پیش میکشد که عبارتاند از کرامت و برابری. به عبارت دیگر، در هر فعالیت خشونتپرهیز، با دیگران جوری رفتار میشود که هم کرامتشان حفظ میشود و هم برابریشان با دیگران مسلم تلقی میگردد. کرامت و برابریِ دیگران مهماند و باید محترم شمرده شوند.
در مورد کرامت، درست است که در تعریفش گفتیم یکی از لوازم خشونتپرهیزی، احترام به کرامت دیگران است، اما تعمق بیشتر دربارهٔ این مفهوم به ما امکان میدهد تا فهم خودمان را نه فقط از چگونگی رفتار با دیگران در خشونتپرهیزی، بلکه همچنین چگونگی رابطهٔ عامل خشونتپرهیز با خودش عمیقتر کنیم. و در مورد برابری هم هنوز باید دربارهٔ چیستی آن، ربطش به کرامت و نقشش در فعالیت خشونتپرهیز بیشتر بکاویم.
در فلسفه، کرامت و برابری بعضاً به دو حوزهٔ مختلف از اندیشهٔ فلسفی تعلق دارند. کرامت به اخلاق یا اخلاقیات و برابری هم به فلسفهٔ سیاسی. موضوع کرامت از منظر اخلاق این است که افراد با یکدیگر چطور رفتار میکنند؛ یا بهتر است رفتار کنند یا باید رفتار کنند. اما مفهوم برابری با ساختار گروههای اجتماعی یا سیاسی سروکار دارد. برابری کاری به چگونگی رفتار فرد با دیگران ندارد، بلکه به جایگاه او در یک نظم اجتماعی بزرگتر میپردازد. مثلاً اگر فرصتِ برابر ارزشی سیاسی محسوب میشود، این بدان معناست که هر فرد در جامعه باید مثل دیگران از فرصتی برابر برای داشتن امکانات اجتماعی برخوردار باشد، نه اینکه هر فرد باید به دیگری فرصتی برابر برای داشتن امکاناتی مشابه بدهد.
تمایز بین اخلاق یا اخلاقیات و مسائل سیاسی یا اجتماعی، بیشتر موضوع فلسفهٔ سنتی است تا خشونتپرهیزی. دلیلش ساده است. خشونتپرهیزی میخواهد شکلی اخلاقی از عمل سیاسی ارائه کند و همهٔ تلاشش این است که به لحاظ سیاسی جوری عمل کند که با دشمنش در چهارچوبی اخلاقی مواجه شود. در خشونتپرهیزی، اخلاق و سیاست در یکدیگر تنیدهاند. در نتیجه، کرامت تبعات سیاسی و همینطور اخلاقی و برابری نیز تبعات اخلاقی و همینطور سیاسی دارد.
یکی از راههای صورتبندی تفاوت بین اخلاق سنتی و اندیشهٔ سیاسی ـ ولو در حدی نسبتاً ابتدایی ـ مقایسهٔ تصاویر رویکردهای «از پایین به بالا» و «از بالا به پایین» آنها با یکدیگر است. رویکرد اخلاقی یا ارزش اخلاقی رویکردی پایین به بالا دارد؛ اما رویکرد فلسفهٔ سیاسی بالا به پایین است. رویکرد پایین به بالا جامعهٔ سالم و عادلانه را حاصل روابط فردی میداند. از این منظر، هر جامعه حاصل رفتار هر فرد با دیگران در یک چهارچوب اخلاقی مناسب است. تا وقتی هر فرد با دیگران مثلاً با کرامت تا میکند، نتیجهٔ شکلگیری جامعهای سالم خواهد بود.
اما رویکردهای بالا به پایین با قوانین اجتماعی شروع میکنند و معتقدند مادامیکه این قوانین اجرا و در جامعه رعایت شوند، شاهد شکلگیری ترتیبات اجتماعی سالم و عادلانه خواهیم بود. این رویکرد همان سنت غالب در فلسفهٔ سیاسی لیبرال یعنی قراردادگرایی است.
مقاومت خشونتپرهیز را محمود حبیبی ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۱۹۹ صفحهٔ رقعی و با جلد نرم چاپ و روانهٔ کتابفروشیها شده است.
نگاهی به کتاب «انسان برای خویشتن»
جستارهایی فلسفی دربارهی ازدواج
روایتی تازه از جهانی همچنان زنده
هنوز هم معلوم نیست در روز نخست آشنایی گربه و انسان، این جناب گربه بود که تصمیم گرفت با انسان همسایه شود یا انسان خواست او را اهلی کند؟
حافظه تنها یک سیستم ذخیرهسازی نیست، بلکه سیستمی پویا و تطبیقی است که ما را قادر میسازد اطلاعات مهم را حفظ و اطلاعات بیاهمیت را حذف کنیم.