میلکان: ما یاد گرفتهایم احساسات خود را سرکوب کرده و با این توجیه که اینهم بخشی از زندگی است، بارِ سنگینِ غم، خشم و ترسِ فروخورده را به دوش بکشیم. اما اگر این استرسِ پنهان و احساسات سرکوبشده به جسم ما آسیبهای جبرانناپذیر وارد کند چه؟
دکتر گبور مته به ما پیشنهاد میکند در عقایدمان مبنیبر جداییِ ذهن و بدن تجدید نظر کنیم. او در این کتاب ارتباط فیزیولوژیکیِ استرسهای مزمن با سیستمهای کنترلکنندهی اعصاب، دستگاه ایمنی و هورمونها را با استناد به مشاهدات بالینی، مصاحبه با بیماران و یافتههای علمی مستدل میکند و نشان میدهد بسیاری از سرطانها، اختلالات خودایمنی، فلج چندگانه و یا حتی آلزایمر با استرسهایی که بیشترشان نتیجهی آسیبهای روانیِ دورانِ کودکی هستند، ارتباط مستقیم دارند.
اگر در ابراز خشم ناتوانید، بیشازحد به جلب رضایت دیگران نیازمندید، احساس میکنید بهقدر کافی خوب نیستید یا… دکتر گبور مته به شما توضیح میدهد مستعد ابتلا به چه بیماریهایی هستید.
از متن کتاب
بخش عمدهای از آنچه ما «شخصیت» مینامیم، مجموعهای ثابت از ویژگیها نیست، بلکه فقط سازوکارهای مقابلهای است که فرد در دوران کودکی آموخته.
برای بهبودی، ضروری است که تمام قدرتمان را به کار بگیریم و منفی بیندیشیم. تعادلِ چهچیزی به هم خورده است؟ چهچیزی را نادیده گرفتهام؟ بدن من به چهچیزی نه میگوید؟ بدون این سؤالات، استرسهایی که باعث بیتعادلی بدن میشوند، پنهان میمانند. «مثبتاندیشی» مبتنی بر این باورِ ناخودآگاه است که ما آنقدرها قوی نیستیم که بتوانیم از پسِ واقعیت برآییم. اگر به این ترس اجازه دهیم که بر ما تسلط پیدا کند، آنگاه همان دلهرهی دوران کودکی را در خود ایجاد کردهایم. و این دلهره حالتی از استرس است، چه آگاهانه باشد چه نه.
نائومی کلاین، نویسندهی کتاب دکترین شوک
نسبتهایی که گبور مته بین امر بهشدت شخصی و امر جهانی، امر روحانی و امر درمانی، امر روانی و امر سیاسی ایجاد میکند، جسورانه، خردمندانه و عمیقاً اخلاقی است. او درمانگری است که باید ارج نهاده شود.
در نثر هاردینگ، قدرت داستان نهتنها در روایت است، بلکه در دقتی است که او در توصیف لحظات ریز و انسانی زندگی دارد.
کتابی برای اهلی کردن رنجها
بزرگترین نقطه قوت این کتاب، صداقت بیپرده و شجاعت نویسنده در بیان احساسات و تجربیات دشواری است که اغلب در گفتوگوهای مربوط به مادری نادیده گرفته میشوند.
گفتوگوهای غیررسمی و صمیمی اغلب فرصت بازخوانی تاریخاند و زاویههای دیگری از تاریخ را نشان میدهند که در روایتهای رسمی کمتر دیده میشود.
«بیگانگی از خود» شایدمحوریترین مؤلفها است که در آثار توماس برنهارد به چشم میخورد.