img
img
img
img
img
خلاف زمان

نوستالژی، آرمان‌شهر و دیگر وارونگی‌های تاریخی

علیرضا مجیدی

یک پزشک: کتاب درباره نوستالژی، آرمان‌شهر و دیگر وارونگی‌های تاریخی اثری عمیق و فلسفی است که به بررسی مفهوم نوستالژی و تأثیرات آن بر زندگی انسان‌ها می‌پردازد. این کتاب با رویکردی انتقادی به مسئله نوستالژی نگاه می‌کند و بررسی می‌کند که چگونه انسان‌ها به گذشته وابسته می‌شوند و از این گذشته برای ساختن هویت خود استفاده می‌کنند. به نظر نویسنده این کتاب- گاروچو سالسه‌دو– نوستالژی نه تنها خاطراتی از گذشته را زنده می‌کند بلکه به عنوان یک نیروی روانی و فلسفی، انسان را به سمت نوعی از اسارت در زمان سوق می‌دهد. از دیدگاه او، این اسارت در گذشته می‌تواند به شکل‌گیری آرمان‌شهرهای خیالی نیز منجر شود، جایی که انسان‌ها با خلق تصاویری از جهانی ایده‌آل، به دنبال فرار از واقعیت‌ها و محدودیت‌های زمان حال هستند.

نویسنده در ادامه، مفهوم «دمناشیو مموریه» را بررسی می‌کند، که به معنای «نفرین به یاد» یا «نفرین بر حافظه» است. این مفهوم در تاریخ روم باستان به کار می‌رفته و به پاک‌کردن نام‌ها و خاطرات افرادی اشاره دارد که از دیدگاه جامعه، شایسته حفظ شدن در تاریخ نبوده‌اند. گاروچو سالسه‌دو این مفهوم را به طور انتقادی بازنگری می‌کند و آن را به عنوان یک وارونگی تاریخی معرفی می‌کند. او نشان می‌دهد که چگونه برخی از جوامع در طول تاریخ، گذشته را دستکاری کرده‌اند تا هویت‌های جدیدی بسازند. در این تحلیل، گاروچو سالسه‌دو به این نتیجه می‌رسد که نوستالژی و آرمان‌شهر دو سوی یک واقعیت‌اند که به شکل پیچیده‌ای با حافظه و هویت انسان‌ها در ارتباط هستند.

این کتاب به مفهوم «نوستالژی» نه به عنوان یک حس ساده بلکه به عنوان یک سازوکار روانشناختی و اجتماعی نگاه می‌کند که در آن، افراد گذشته را به نوعی وارونه‌سازی از واقعیت زمان حال تبدیل می‌کنند. در همین راستا، گاروچو سالسه‌دو به بررسی این می‌پردازد که چگونه نوستالژی می‌تواند به عنوان یک مکانیسم دفاعی، انسان را از مواجهه با ناکامی‌ها و چالش‌های زندگی معاصر دور کند. او باور دارد که این وارونگی‌های تاریخی، انسان را به سمت ساخت آرمان‌شهرهای خیالی سوق می‌دهد که هرچند به عنوان پناهگاهی از واقعیت به نظر می‌رسند، اما در واقع از جنس سراب‌هایی‌اند که انسان را از زندگی حقیقی دور می‌کنند.

گاروچو سالسه‌دو همچنین به تحلیل اینکه چگونه نوستالژی به شکل معناداری در فرهنگ‌های مختلف دیده می‌شود، می‌پردازد. او معتقد است که نوستالژی نه تنها یک حس فردی است بلکه در فرهنگ‌های مختلف به شکل یک پدیده جمعی و فرهنگی تبدیل شده است. در این کتاب، او به بررسی نمونه‌هایی از جوامع مختلف می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه افراد و فرهنگ‌ها از گذشته برای خلق هویت‌های جدید استفاده کرده‌اند. در همین زمینه، گاروچو سالسه‌دو این بحث را مطرح می‌کند که نوستالژی، فرهنگ و هویت جمعی را نه تنها تقویت می‌کند بلکه در برخی مواقع به تحریف تاریخ منجر می‌شود.

یکی دیگر از مباحث مهمی که این کتاب به آن پرداخته، رابطه میان آرمان‌شهر و نوستالژی است. گاروچو سالسه‌دو استدلال می‌کند که آرمان‌شهر نه تنها به عنوان یک آینده ایده‌آل بلکه به عنوان بازتابی از گذشته آرمانی، در ذهن انسان‌ها شکل می‌گیرد. او بر این باور است که انسان‌ها با نگاه به گذشته‌ای که ممکن است هرگز وجود نداشته باشد، به ساخت تصاویری از آینده مشغول می‌شوند که اغلب مبتنی بر رویاها و خیالاتی است که واقعی نیستند. به عبارت دیگر، این آرمان‌شهرها بازنمایی نادرستی از واقعیت‌اند که انسان را به دنیایی غیرواقعی و خیالی سوق می‌دهند.

گاروچو سالسه‌دو در بخشی دیگر از کتاب، مفهوم زمان و نقش آن در شکل‌گیری نوستالژی را مورد بررسی قرار می‌دهد. او به این مسئله اشاره می‌کند که انسان‌ها به دلیل تجربه گذر زمان، احساس می‌کنند که بخشی از زندگی‌شان از دست رفته است و این احساس از دست دادن، آن‌ها را به سمت نوستالژی سوق می‌دهد. از نظر او، انسان با بازنگری در گذشته و تفسیرهای گاه و بیگاه از آن، در تلاش است تا معنایی برای زندگی‌اش بیابد. او به شکل انتقادی این ایده را بررسی می‌کند که چگونه انسان‌ها با تکیه بر گذشته، به دنبال معنایی هستند که شاید تنها در زمان حال قابل دست‌یابی باشد.

در بخشی دیگر از کتاب، نویسنده به رابطه میان نوستالژی و ایدئولوژی‌های سیاسی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه برخی از نظام‌های سیاسی از نوستالژی برای ساخت و تقویت هویت‌های ملی و جمعی استفاده می‌کنند. او معتقد است که در بسیاری از موارد، نوستالژی به عنوان ابزاری سیاسی برای مشروعیت‌بخشی به حکومت‌ها به کار گرفته می‌شود و از طریق آن، مردم به یاد خاطراتی از گذشته دعوت می‌شوند که اغلب با واقعیت‌ها فاصله دارند. او در این زمینه به مثال‌هایی از تاریخ سیاسی جهان اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد که چگونه حکومت‌ها با استفاده از نوستالژی و خلق تصاویر ایده‌آل از گذشته، کنترل و نفوذ بیشتری بر مردم اعمال می‌کنند.

گاروچو سالسه‌دو در پایان کتاب، نتیجه‌گیری می‌کند که نوستالژی و آرمان‌شهر در واقع دو روی یک سکه‌اند که هر دو به نوعی انسان را از واقعیت‌های زمان حال دور می‌کنند. او این سوال را مطرح می‌کند که آیا انسان می‌تواند بدون گرفتار شدن در دام‌های نوستالژی و آرمان‌شهرهای خیالی، به درک و پذیرش واقعیت برسد؟ به نظر نویسنده، انسان نیازمند این است که به جای فرار از گذشته یا خلق آینده‌ای خیالی، به زندگی در زمان حال توجه کند و با شناخت بهتر از خود و محدودیت‌های انسانی، مسیر واقعی‌تری را برای زندگی خود انتخاب نماید.

كلیدواژه‌های مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  همزادگان نادوسیده

نگاهی به کتاب «شاهنشاهی‌های جهان روا»

  اخلاق و الحاد

معرفی کتاب «اخلاق و دین»

  زندگی به مثابه سیاست چگونه امکانپذیر است؟

وی سه شرط لازم برای زیستن سیاسی را؛ شاد بودن، مسئولیت‌پذیری و سیاسی فکر کردن می‌داند.

  مرده‌ها جوان می‌مانند*

درباره کتاب «شتابان زیستن» بریژیت ژیرو

  روایتِ عادی‌سازی بازداشت و شکنجه

معرفیر رمان «قلمرو برزخ» اثر نونا فرناندز