آستین رایت، ۱۴۰۲، حیوانات شبرو، ترجمه شاهپور عظیمی، تهران، نشر افق، ۴۵۶ ص.
آستین رایت (۱۹۲۲-۲۰۰۳) مصداق بارز رماننویسی دانشگاهی است. او بیش از دو دهه استاد ادبیات دانشگاه سینسیناتی بود و آثاری نیز در حوزهٔ نقد ادبی و نگارش خلاق منتشر کرده است. رمان حاضر (۱۹۹۳) در زمرهٔ آثار پسامدرن نمیگنجد، اما در آن بهوجهی نبوغآمیز از تکنیکهای پسامدرنیستی، مانند فراداستان، گروتسک، متن ازهمگسیخته و غیره استفاده شده است.
رمان مرکب از دو بخش موازی است که بهتدریج و با هم پیش میروند و در پایان به هم میرسند. یکی از این دو بخش درباره رمانی است که مردی (ادوارد) آن را نوشته و متن دستنوشتش را بعد از بیست سال جدایی از همسر اولش (سوزان) برای او میفرستد تا نظرش را جویا شود؛ و بخش دیگر درباره زندگی شخصی سوزان و تداعیهای گوناگونی است که به هنگام خواندن رمان برای وی پیش میآید.
فیلمی براساس این رمان با همین عنوان ساختهاند (۲۰۱۶) که گرچه موفق از آب درآمد اما مطلقا قابل قیاس با خود اثر نیست که بهواقع شاهکاری ادبی است. شخصیت اصلی در آن فیلم تونی است (یعنی قهرمانِ رمانِ ادوارد)، اما شخصیت اصلی در خود رمان، بهنظر بنده، سوزان است!
به دو ویژگی مهم دیگر در رمان حاضر اشاره میکنم:
اول اینکه نویسندگان پسامدرن عمدتاً بهمنظور فاصلهانداختن میان خواننده و رمان، از فراداستان و دیگر تکنیکهای پسامدرنیستی استفاده میکنند، اما استفادهٔ آستین رایت از این تکنیکها نهتنها بین خواننده و اثر فاصلهای نمیاندازد بلکه او را هرچه بیشتر درگیر داستان و مغروق در فضای آن میکند! شاید اگر آستین، دانشی نظری دربارهٔ مباحث فنی رمان نمیداشت، نمیتوانست به چنین حدی از موفقیت در کارش برسد- همانطور که اگر سیمین دانشور در کلاسهای زیباییشناسی دانشگاه استنفورد شرکت نمیکرد و با مفهوم ساخت و عناصر داستان آشنا نمیشد، نمیتوانست «سووشون» (۱۳۴۸) را که نخستین رمان در معنای دقیق کلمه در فارسی است، بنویسد. دوم اینکه در پایان، خواننده خود باید به داستان معنا بدهد و این بیگمان از ویژگیهای ادبیات مدرن و پسامدرن است. جالب است که در داستان ادوارد شخصیتی بسیار فرعی به نام سوزان وجودارد، که دخترکی کمعقل و سطحی است، و سوزان واقعی، که منتقد ادبی نیز هست، به تلخی این نکته را درمییابد.
این رمان من را یاد برخی کارهای اصغر فرهادی میاندازد که بهظاهر بیطرفند اما در لایههای زیرین حق را به مرد میدهند (برداشت بنده است!)، اما تفاوتش با کارهای فرهادی در این است که راهی را هم برای رشد زن طرح میکند.
عنوان کتاب در چاپهای آغازین آن «سوزان و تونی» بود، اما در چاپهای بعد، ظاهراً چون فیلمی که براساس آن ساختند با عنوان «حیوانات شبرو»، فروش خوبی داشت، عنوان کل رمان را هم به «حیوانات شبرو» تغییر دادند! درواقع «حیوانات شبرو» عنوان داستانی است که ادوارد نوشته و برای سوزان فرستاده بود. این رمان با شرح وحشیگری مردان بیرحمی آغاز میشود که شبها در بزرگراهها کمین میکنند و ماشینهای دیگر را لخت میکنند.
نگاهی به کتاب «شاهنشاهیهای جهان روا»
معرفی کتاب «اخلاق و دین»
وی سه شرط لازم برای زیستن سیاسی را؛ شاد بودن، مسئولیتپذیری و سیاسی فکر کردن میداند.
درباره کتاب «شتابان زیستن» بریژیت ژیرو
معرفیر رمان «قلمرو برزخ» اثر نونا فرناندز