هممیهن: در روزگار حاضر تأمل فلسفی بر زندگی روزمره و مظاهر متفاوت آن، به امری رایج بدل شده است. یکی از کوشندگان عمده این مقوله در سطح جهان، آلن دوباتن نویسنده فلسفهخوانده و ساکن بریتانیاست که بهخصوص در ایران نیز بسیاری از نوشتههای او ترجمه شدهاند و ازقضا پرفروش نیز از آب درآمدهاند.
ازجمله آخرین ترجمهها از کتابهای دوباتن میتوان به «اضطراب منزلت» اشاره کرد که البته حدود ۲۰ سال پیش نوشته شده است و اینک ترجمههایی از آن به فارسی وجود دارد.
موضوع این کتاب به اضطرابی اشاره دارد که در زندگی مدرن، مردمان را به خود مشغول داشته است. دوباتن بر آن است که انسانهای مدرن مدام در پی پاسخ به خواستههای رنگارنگی هستند که در ذهن خود میپرورانند و برآوردهنشدنشان را نشانهای از ضعف خود میدانند.
در چنین جهانی ازیکسو مدام داستانهای موفقیت افراد معمولی در رسانهها منتشر میشود و ازسویدیگر آدمی مدام باید با اضطراب باخت روز را به شب برساند. این احساس تلخ و دوگانه، شأن و منزلت انسان را نشانه میگیرد و افراد همیشه در تلاشاند خود را در رتبهبندیهای برساخته اجتماعی، بالاتر بنشانند. دوباتن مینویسد، نگرانی نسبت به منزلت خود، پدیدهای مدرن است و آن را چنین تعریف میکند: «نگرانی از این خطر که مبادا نتوانیم از معیارهای موفقیت که جامعه ما تعریف کرده تبعیت کنیم و اینکه در نتیجه این امر احترام و حرمت اجتماعیمان را از دست بدهیم. نگرانی از اینکه مبادا اکنون رتبهای دون داشته باشیم یا شاید در آینده به جایگاهی پایینتر سقوط کنیم.»
آنچه دوباتن میگوید البته برای بیشتر ما تجربهای آشناست، هرچند شاید نتوان میزان آن را بهدرستی در جوامع نشان داد. با این همه همانطور که دوباتن اشاره میکند اگرچه مستندات چنین آشوب درونیای چندان متداول نیست، اما «عموماً به نگاهی خیره، لبخندی تلخ، یا مکثی بیش از حد ادامهدار پس از شنیدن خبر موفقیت دیگری خلاصه میشود.»
این احساس البته گذرا نیست و بهخصوص اگر آدمی را در چنبره خود بگیرد، محدودیت ذهنی و روانی عظیمی ایجاد میکند. شاید گفته شود که البته همین میل به منزلت بهویژه در شکل معقول آن میتواند باعث شود افراد تلاش بیشتری برای بهتر شدن و قویتر شدن بکنند. در این تردیدی نیست، اما مسئله این است که امروز ظهور اشکالی افراطی از ولع منزلت که چندان قرابتی با آن صورت اعتدالی میل معقول منزلت ندارد، بیشتر نگرانی برمیانگیزد تا خوشبینی.
در این صورتهای افراطی ولع منزلت، کسانی که درآمد کمتری دارند، جزء طبقات محروم محسوب میشوند و در محلات حاشیهای زندگی میکنند، از وجود خویش دچار شرم و خشم میشوند. فشار اجتماعی گستردهای دستاندرکار مقصر جلوه دادن این گروههاست و آنها نیز به انحای مختلف میکوشند خود را از این وضعیت ضعف و موقعیت اتهام رها کنند.
یکی از شایعترین پاسخهای افراد به چنین وضعی، دل سپردن به آموزههای روانشناسان انگیزشی است که بهقول دوباتن خود در ایجاد اضطراب در افراد نقشی مهم دارند. آموزه محوری این سخنرانان انگیزشی این است: همه افراد توانایی پیشرفت را دارند اما برخی انسانها مطابق با پتانسیل واقعی خود عمل نمیکنند. رونق بازار این سخنرانان انگیزشی در سرتاسر جهان، از جوامع پیشرفته صنعتی تا کشورهای عقبمانده شاید نشانهای باشد از همهگیری اضطراب منزلت در این کره خاکی.
دوباتن عوامل چندی را دلیل شکلگیری اضطراب منزلت میداند؛ بیعشقی یا بیمهری، انتظارات، شایستهسالاری، فخرفروشی و وابستگی. برای نمونه در زمینه بیعشقی به این نکته اشاره میکند که در کنار قدرت و ثروت، منزلت و احترام نیز یکی از خواستههای مهم بشر است و اصلاً تلاش بیحد و حصر برخی برای افزایش قدرت و ثروت را باید بیشتر تلاشی برای کسب شأن و منزلت تلقی کرد. در زمینه انتظارات برای نمونه دوباتن روی تفاوتهای درک انسانها در جهان قدیم و جدید از جایگاه خود اشاره میکند.
او میگوید، مردم در گذشته نابرابری و تبعیض میان انسانها را درونی کرده بودند بنابراین بعید بود طبقات پایین جامعه از اینکه از بسیاری از مواهب طبقات بالادست برخوردار نیستند، اظهار نگرانی کنند یا بکوشند خود را به مدارج بالای اجتماعی برسانند. در جهان مدرن اما بهواسطه آنکه برابری ابنای بشر تبلیغ و تایید شده است، همه افراد حتی کارگران نیز رویای رئیس شدن را دور از دسترس تلقی نمیکنند و برای رسیدن به آن تقلا میکنند. این تقلا البته در عموم موارد، محتوم به شکست است و این شکست خود دستمایه گسترش اضطراب منزلت میشود.
دوباتن میگوید، در جهان قدیم روایتهایی وجود داشت که اضطراب منزلت را محدود میکرد. او به سه نمونه از این روایتها اشاره میکند که عبارتند از: فقرا مسئول شرایطشان نیستند و بهدردبخورترین اعضای جامعهاند، دونپایگی متضمن بیاخلاقی نیست و ثروتمندان گناهکارند و فاسد و ثروتشان را از دزدی از فقرا به دست آوردهاند.
در مقابل این سه روایت قدیمی آرامشبخش، سه قصه جدید اضطرابآور در دو قرن اخیر باب شدهاند که از این قرارند: پولدارها مفیدند، نه فقرا، منزلت متضمن برتری اخلاقی است و فقرا گناهکار و فاسدند و فقرشان بهخاطر حماقتشان است. آلن دوباتن با چنین نگرش نقادانهای به اضطراب منزلت در بخش دوم کتاب میکوشد در فلسفه، هنر، سیاست، مذهب و بوهمیا (زندگی کولیوار) راههایی برای کاستن از این اضطراب بیابد. برای نمونه معتقد است موهبت بازاندیشی که فلسفه به آدمی میبخشد، میتواند نقش مهمی در بازنگری نسبت به روندهای رایج و مألوف بشری، ازجمله همین اتکای بیش از حد به منزلت ایفا کند.
نگاهی به کتاب «شاهنشاهیهای جهان روا»
معرفی کتاب «اخلاق و دین»
وی سه شرط لازم برای زیستن سیاسی را؛ شاد بودن، مسئولیتپذیری و سیاسی فکر کردن میداند.
درباره کتاب «شتابان زیستن» بریژیت ژیرو
معرفیر رمان «قلمرو برزخ» اثر نونا فرناندز