img
img
img
img
img

فرشته‌ی تاریخ

محمدرضا ثامن نسب

آوانگارد: لوکاچ در قسمتی از کتاب نظریه‌ی رمان خود از جایگاه فلسفه در جهان آشوب‌زده حرف می‌زند: «نیچه در حکمت شادان می‌نویسد “چه بسا از نیکبختی من است که خانه‌ای ندارم.” امروز باید به آن چنین افزود “این هم جزئی از اخلاقیات است که آدمی ساکن خانه‌ی خودش نباشد.” نووالیس می‌گوید “فلسفه در واقع دلتنگی برای خانه است، اشتیاق آدمی است برای آن‌که همه‌جا در خانه باشد”.» جی پارینی در رمان آخرین روزهای والتر بنیامین تصویری از بنیامین را ترسیم می‌کند که برای رسیدن به کلیت و زیست ماندگار به هر نشانه‌ای از رهایی چنگ می‌زند، ازجمله به فلسفه و تفکر فلسفی در جهان جنگ‌زده‌ی سال ۱۹۴۰.

مالیخولیای چپ

انزو تراورسو در کتاب مالیخولیای چپ به صورت‌بندی مفهومی می‌پردازد که آن را «فرهنگ شکست» می‌نامد. تراورسو بر اهمیت یادآوری شکست و شکست‌خوردگان تأکید می‌کند. مالیخولیا به‌واسطه‌ی حفظ پیوند اکنون با امیدها و یوتوپیاهای گذشته، تبدیل به سنگری برای مقاومت علیه اَشکال مختلف سلطه و قدرت در زمان حال می‌شود. جی پارینی در رمان خود با توصیف نابودی و مرگ والتر بنیامینِ آرمان‌گرا سعی بر ثبت آرزوها و رؤیاهای والتر بنیامین و پیوند آن با زیست غم‌انگیز زمان ما را دارد. در رمانِ پارینی زیست تراژیک یک روشنفکر قرن‌بیستمی را می‌بینیم، با والتر بنیامینی مواجهه می‌شویم که به هر نشانه‌ای از روشنایی و رستگاری امید می‌بندد، درنهایت سرخورده‌تر می‌شود، همان سرخوردگی‌ای که بنیامین در تزهای فلسفه‌ی تاریخ که در آخرین روزهای زندگی خود و زیر سایه‌ی جنگ جهانی دوم و فاشیسم هیتلری نوشته است: «هیچ مدرکی از تمدن وجود ندارد که درعین‌حال مدرکی از توحش آن نباشد.»

جی پارینی در رمان آخرین روزهای والتر بنیامین به‌خوبی سیر مراحل فکری بنیامین و شیوه‌ی تعامل بنیامین با زیست روشنفکری آلمان بین دو جنگ جهانی را توصیف می‌کند: جنبش جوانان آلمان و ملی‌گرایی آلمانی در دوران دانشجویی، الهیات یهودی، مارکسیسم ارتدوکس شوروی، زیبایی‌شناسی فلسفی و درنهایت مارکسیسم انتقادی که حاصل تفکر خلاقانه‌ی بنیامین. نوعی از مارکسیسم که حاصل تلفیق آرمان‌های رهایی‌بخش یهودیت با مبارزات ستم‌دیدگان و زحمت‌کشان کارگری است. بی‌دلیل نیست که تری ایگلتون در کتاب ایدئولوژی زیبایی‌شناسی والتر بنیامین را «خاخام مارکسیسم» لقب می‌دهد. جی پارینی برای نشان دادن چنین تلفیقی در رمان از تأثیر عرفان یهودی کابالایی بر اندیشه‌ی بنیامین استفاده می‌کند. در صفحه‌ی ۲۳۵ کتاب این‌گونه شرح می‌دهد:

“سنت کابالایی جهانی را پدیدار می‌کند که خدا از جهان کناره گرفته است، خدا خودش را پنهان کرده است تا جایی برای جهان در حال گسترش باز کند و نور مقدس را به جهان فرستاده بود تا امید را در آن زنده نگه دارد. اما جهان تاب این‌همه شکوه را نداشت، درهم شکست. حال شر بر جهان سایه افکنده و راهی برای ورود به آن یافته است. جهانی که نیازمند تیکون عولم یا ترمیم است.“

در واقع، والتر بنیامین در همه‌ی عمر فکری خود به‌دنبال راهی برای این ترمیم جهان بود.

از دیگر ویژگی‌های رمان جی پارینی، توصیف رویارویی بنیامین با روشنفکران هم عصرش است. در قسمتی از رمان، مکالمه‌ی بنیامین با هانا آرنت را می‌بینیم، هانا آرنتی که به‌شدت از تحولات سیاسی روز عصبانی است و به انتقاد از سیاست‌های اتحاد شوروی و آلمان نازی می‌پردازد. آرنت از بنیامین درباره‌ی موضع خود درباره‌ی انقلاب روسیه می‌پرسد و بنیامین در جواب می‌گوید: «یک تلاش باشکوه برای بهتر کردن زندگی که به شکست انجامید.» آرنت با رد کردن ایده‌ی بنیامین از ریش با انقلاب روسیه مخالفت می‌کند. جی پارینی با بیان این دیالوگ به‌خوبی اندیشه‌ی بنیامین را درباره‌ی تاریخ بیان می‌کند. در رویکرد بنیامین به تاریخ، مورخ در ورای شکست‌ها و خطاهای اکنون پدیدارها به آرمان‌ها و امیدهای ازدست‌رفته‌ای که محرک تاریخ هستند می‌رسد و آن امیدها را به لحظه‌ی ویرانی اکنون پیوند می‌دهد. بنیامین در ابتدای تز هفتم فلسفه‌ی تاریخ خود جمله‌ای از برشت را در این رابطه نقل می‌کند: «به یاد آر تاریکی و سرمای سخت را در این دره که از آه و فغان غوغاست.»

روکرد والتر بنیامین به تاریخ را می‌توان در علاقه‌ای که به نقاشی پاول کله، فرشته‌ی تاریخ، داشت مشاهده کرد. در رمان پارینی نیز داستان چگونگی خرید این نقاشی از حراجی‌های هنری پاریس گفته می‌شود، فرشته‌ای در معرض طوفان‌های سخت و سهمگین، نگاهی به شکست‌ها و امیدهای گذشته دارد و هم‌زمان نگاهی به آینده، نشانه‌های رستگاری و روشنایی که امکان تبدیل به واقعیت را دارند. بنیامین در تز نهم فلسفه‌ی تاریخ تکه‌ای از شعر گرشوم شولم را درباره‌ی نقاشی پاول کله نقل می‌کند: «مهیای پرواز است این دو بال، و من سر آن دارم که به عقب برگردم، و چه اندک می‌بود نصیبم از اقبال، حتی اگر جاودانه بر جای می‌ماندم.»

جی پارینی در رمان آخرین روزهای بنیامین شرح زندگی بنیامین را همچون یک تراژدی می‌نویسد؛ داستان تراژیکی که در آن قهرمان همواره در هر تلاش خود درنهایت به شکست و مرگ می‌رسد. والتر بنیامین به تعبیر لوکاچ یک قهرمان پرسشگر هست در برابر جهانی که سوژه نمی‌تواند ارزش‌های جهان شیءواره‌ی را بپذیرد. جی پارینی در رمان خود خواننده را نه با والتر بنیامینی که منفعل و بی‌عمل است، بلکه با بنیامینی آشنا می‌کند که برای زندگی و عشق به آن مدام تلاش می‌کند اما درنهایت شکست می‌خورد.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  بحران سنت ‌ـ مدرنیته

نگاهی به کتاب «نقطه‌های آغاز در ادبیات روشن‌فکری ایران»

  رنج در قاب ذهنی آرتور شوپنهاور

معرفی کتاب «درباره‌ی رنج بشر»

  شهر فرنگ

کتابی درباره دوستی و عشق در دوران مدرن.

  همزادگان نادوسیده

نگاهی به کتاب «شاهنشاهی‌های جهان روا»

  اخلاق و الحاد

معرفی کتاب «اخلاق و دین»