img
img
img
img
img
رودی به نام زمان

غیاب بی‌بازگشت گذشته

شرق: «رودی به نام زمان» از میا کوتو، ترجمه تازه منتشرشده‌ای از مهدی غبرایی است و به این ترتیب این رمان پس از دو رمان «دیار خوابگردی» و «زیر درختچه یاسمن» سومین کتاب میا کوتو است که با ترجمه غبرایی منتشر شده است. «رودی به نام زمان» ماجرای پسری را روایت می‌کند که به خاطر شرکت در مراسم تدفین پدربزرگش بعد از سال‌ها به وطن بازمی‌گردد و آدم‌های نزدیکش را سالخورده‌تر و غمگین‌تر از قبل می‌بیند. او با بازگشت به زادگاهش به گردابی پا می‌گذارد که درواقع هیچ‌گاه نتوانسته بود از آن خارج شود. ماریانو این‌چنین حقیقت پنهان‌شده را پیش‌رویش می‌بیند. مرگ از همان آغاز در این رمان سایه انداخته است و راوی می‌گوید با فرمان مرگ راهی سفر شده است: «مرگ عین ناف است؛ جای بریدن بند ناف می‌ماند و خاطره پیکر هستی‌بخش. به مقصد جزیره لوار-دو-چائو که سوار کشتی شدم، فقط در اطاعت از فرمان مرگ بود. به فرمان مرگ بود که ناچار از شهر درآمدم و به این سفر رفتم: عازم مراسم تدفین پدربزرگم، دیتو ماریانو، بودم. از عرض رود که می‌گذشتم، چیزی به تاریکی شب نمانده بود. غروب خورشید را چنان تماشا می‌کردم که گویی واپسین روز رو به افول بود. صدای کهن پدربزرگم به من می‌گفت که پس از این غروب روز دیگری نخواهد بود. آن‌وقت، خسته، به افق اشاره کرد و گفت: ستاره آنجا دارد رو نهان می‌کند. آنجا ناف آسمان است. جای بریدن بند ناف یک زندگی از پیکره حیات: غیاب بی‌بازگشت گذشته. پدربزرگ ماریانو با من موافق بود: مرگ حبیبان پایان ندارد». داستانی که در «رودی به نام زمان» روایت شده داستان خانه است که با فریاد و نجوا و خنده حکایت شده است. میا کوتو در این اثرش ما را به جزیره‌ای می‌برد که گذشته و اکنون و آینده در آن با هم پیوند خورده‌اند و مرگ و درگذشتگان حضوری پرهیاهو در آن دارند.

میا کوتو نویسنده سفیدپوستی است که قهرمانان داستان‌هایش سیاه‌پوست‌اند. او در واقع از نویسندگان سفیدپوست موزامبیکی است که در سال ۱۹۵۵ متولد شده و نام کاملش هم آنتونیو امیلیو لیته کوتو است. او نویسنده شناخته‌شده‌ای در داستان‌نویسی معاصر آفریقا محسوب می‌شود و آثارش به زبان‌های متعددی ترجمه شده‌اند. منتقدان و خوانندگان نیز به داستان‌هایش اقبال خوبی نشان داده‌اند و برخی آثارش برنده جوایز ادبی هم شده است. کوتو فرزند یکی از مهاجران پرتغالی است که در دهه ۱۹۵۰ به موزامبیک که مستعمره پرتغال بوده است، کوچ کرده بود. او در دومین شهر بزرگ موزامبیک به دنیا آمد و در همان‌جا به مدرسه رفت. بعدتر او در دانشگاه پزشکی خواند. جنگ استقلال موزامبیک (۱۹۷۴-۱۹۶۴) نزاعی میان گروه‌های مسلح وابسته به جبهه آزادی‌بخش موزامبیک و نظامیان پرتغالی بود که این کشور را اشغال کرده بودند. میا کوتو برای استقلال کشورش مبارزه کرد و از همین رو جنگ برای استقلال و تأثیر ویرانگر آن روی مردم، مضمون بسیاری از آثار او است.

در رمان «زیر درختچه یاسمن» نیز مرگ حضوری پررنگ دارد. میا کوتو در این رمان به جهان درهم‌تنیده اسطوره-واقعیت پناه می‌برد تا تمامی بحران سایه‌انداخته بر سرزمینش را از جنگ‌های بی‌حاصل نقد کند. راوی داستان «زیر درختچه یاسمن» مردی به نام موکانگاست که بیش از ۱۰ سال از مرگ او می‌گذرد. او به دلایلی دوباره به جهانِ زندگان برمی‌گردد تا پرده از راز یک قتل بردارد. در بخشی از پیش‌درآمد کتاب درباره این رمان آمده: «راوی از دنیای مردگان برمی‌گردد، بدل به روحی شبگرد می‌شود و در سر افسر بازپرس پلیس موزامبیک، که سرگرم تحقیق درباره قتلی فراواقعی است، جا خوش می‌کند. اما آیا ممکن است که قربانی واقعی اعتقادات سنتی آفریقا باشد، یا آن قِسم شیوه زندگی که استعمار پرتغال و سپس جنگ داخلی و سرانجام مادی‌گرایی غربی ویرانش کرده؟ میا کوتو با استفاده از حکایت و تمثیل، حماسه فراواقعی اسرارآمیزی می‌آفریند که در آن ماهرانه روح آفریقایی پس از استقلال را به چنگ می‌آورد. کوتو در این رمان با ژانر داستان کارآگاهی بازی می‌کند، آن را بسط می‌دهد و از ریخت می‌اندازد. اول کار سالخوردگان یک‌یک و به نوبت قتل عالیجناب واستسومهِ زورگو را گردن می‌گیرند، اما بعد از خود می‌پرسد آیا می‌توان بسیاری از این اعترافات را، از جمله جادو را- مثل زنی که شب‌ها بدل به آب می‌شود و مردی که اگر گریه کند می‌میرد- جدی گرفت و باور کرد؟».

همان‌طورکه اشاره شد غبرایی تاکنون سه اثر از میا کوتو به فارسی برگردانده و اولین آنها رمان «دیار خوابگردی» است و این رمانی است که وقایعش در جنگ داخلی موزامبیک می‌گذرد. این اثر روایتی است از زندگی مویدینگا، پسری که دچار فراموشی است و در جست‌وجوی گذشته. طاهر، پیرمردی که مویدینگا را پیدا کرده، به او حرف‌زدن می‌آموزد و او را مورد حمایت قرار می‌دهد. پیرمرد و پسر مدام در پی سرپناهی برای ادامه زندگی و چیزی برای خوردن هستند. در آغاز داستان، این دو به اتوبوس نیم‌سوخته‌ای کنار جاده ویران می‌رسند و در آن خانه می‌کنند. نزدیک اتوبوس جنازه‌ای پیدا می‌کنند که چمدانی حاوی چند دفترچه کنارش افتاده است. به این ترتیب، داستان این دو با داستان نویسنده دفترچه‌ها گره می‌خورد. کوتو در روایت این رمان تصویر هولناکی از سرزمینی به دست می‌دهد که جنگ، قحطی و بی‌رحمی آن را به ویرانه بدل کرده است. زندگی آدم‌های این داستان پر است از ناامیدی، جنون، ترس و توطئه به قصد بقا و گسستگی روابط انسانی. میا کوتو در این رمان مرگ سنت و نابودی حافظه و گذشته را تقبیح می‌کند و به انتقاد از فساد ذاتی حکومتی نظامی می‌پردازد. موزامبیک کشوری است که سال‌ها با قوانین استعماری، جنگ‌های داخلی و قحطی روبه‌رو بوده است. در جنگ‌های داخلی این کشور که در سال‌های ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۲ جریان داشت، حدود یک میلیون نفر از مردم این کشور کشته شدند. به‌جز مرگ، جنگ داخلی بیماری و قحطی را هم برای موزامبیک به همراه داشت و در نتیجه کشور در آستانه انحطاط کامل قرار گرفت. با این حال پیمان مصالحه میان طرف‌های درگیر امید بازگشت آرامش را دوباره زنده کرد.

كلیدواژه‌های مطلب: / /

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  همزادگان نادوسیده

نگاهی به کتاب «شاهنشاهی‌های جهان روا»

  اخلاق و الحاد

معرفی کتاب «اخلاق و دین»

  زندگی به مثابه سیاست چگونه امکانپذیر است؟

وی سه شرط لازم برای زیستن سیاسی را؛ شاد بودن، مسئولیت‌پذیری و سیاسی فکر کردن می‌داند.

  مرده‌ها جوان می‌مانند*

درباره کتاب «شتابان زیستن» بریژیت ژیرو

  روایتِ عادی‌سازی بازداشت و شکنجه

معرفیر رمان «قلمرو برزخ» اثر نونا فرناندز