img
img
img
img
img
دیکتاتورهای فریبکار

چهره‌ی متغیر ستمگری در قرن بیست‌ویکم

گسترش: کتاب «دیکتاتورهای فریبکار» نوشته‌ی سرگئی گوریف و دانیل تریسمان به همت نشر سنگ به چاپ رسیده است. سیاست جهانی در ابتدای قرن بیست‌ویکم به نقطه‌ی عطف بزرگی رسید. برای نخستین‌بار، تعداد دموکراسی‌ها در جهان از تعداد دولت‌های اقتدارگرا و دیکتاتور پیشی گرفت. وقتی این «موج سوم» زلزله‌آسا رخ داد، کارشناسان وجود ۹۸ کشور با دولت‌های آزاد را در برابر ۸۰ کشور که هنوز دیکتاتورها آن‌ها را کنترل می‌کردند، اعلام کردند. خوش‌بینی در حال گسترش بود. به نظر می‌رسید با وجود فناوری جدید اطلاعات، جهانی شدن و توسعه‌ی اقتصادی روزگار استبداد و دیکتاتوری به پایان رسیده است. کشورها مدرن می‌شدند و استبداد و خودکامگی مهجور می‌شد.

اما این خوشحالی‌ها دیری نپایید. درواقع اصلاً شروع نشده بود. بعد از چند سال، پیشرفت آزادی متوقف شد و آنچه «فرونشست دموکراسی» نام گرفت را بر جای نهاد. بحران پرماجرای اقتصادی در کشور امریکا سبب تخریب اقتصاد جهانی و از بین رفتن اعتماد به حکمرانی غربی شد. در سال ۲۰۱۹، تعداد دموکراسی به ۸۷ کشور تنزل پیدا کرد و این در حالی بود که دیکتاتوری‌ها دوباره به عدد ۹۲ رسیدند. در غرب، لیبرالیسم جای خود را به پوپولیسم داد و در شرق، همه‌ی چشم‌ها به سوی صعود درخشان چین معطوف شد. غنای هزار ساله ره به حسی از ملالت برد.

بدبینی سیاسی امروز به حدِ افراط رسیده است. دموکراسی جهانی با وجود تدابیر حداکثری، پایین‌تر از آنچه همیشه بوده، مانده است، اما شرایط تیره‌وتار معمایی واقعی را نشان می‌دهد. سؤال این است که اگر دیکتاتوری از بین نرفته، چطور توانسته باقی بماند و در جهانی فرامدرن حتی شکوفا شود. چرا پس از آن همه آشفتگی ظالمانه در قرن بیست ـ از فاشیسم تا کمونیسم ـ که همگی حالا بی‌اعتبار شده‌اند، ما هنوز شاهدیم که از خاکستر آن‌ها حکومت‌های مطلقه برمی‌خیزند؟ با قلدرهایی که ابزار مدرن بودن را در بر دارند و از فناوری‌های غربی برای رویارویی با راهکارهای غربی زندگی استفاده می‌کنند، چه کنیم؟

چین با جمعیت بی‌تطابق و رشد انفجاری همچون ضد استدلالی برای دموکراسی آزادی‌خواهانه ظاهر شده است. به نظر می‌رسد موفقیت اقتصادی این کشور، که با رکود ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ یا حتی بحران کووید هم آسیب چندانی ندید، تساوی توسعه با قوانین متداول را رد می‌کند. هنوز بیرون از کلانشهرهایی همچون پکن و شانگهای و مراکز درخشان بازرگانی هنگ‌کنگ و ماکائو، بیشتر افراد کشور فقیر هستند و جمعیت آن‌ها با روش‌های دوره‌ی صنعتی و حتی پیش از صنعتی‌شدن اداره می‌شوند. معمای بزرگ‌تر، دوام آوردن دولت‌های غیر آزاد در جوامع پررونقی مثل سنگاپور است که تحصیلات دانشگاهی در آن‌ها رایج‌تر از دموکراسی‌های غربی است. آیا چنین مواردی نوید آینده‌ای با حکومت‌های دیکتاتوری نیستند؟

این کتاب تلاشی برای توضیح ماهیت دیکتاتوری‌های کنونی و برآمده از ترکیبی از تحقیقات و تجربه‌ی شخصی است. نویسندگانِ کتاب می‌گویند: ما هر دو سال‌های زیادی را از طریق تحلیل‌های آکادمیک و نظارت‌های دست اول به بررسی ظهور سیستم پوتین در روسیه پرداختیم. ما فکر می‌کنیم رژیم پوتین نه‌تنها بی‌مانند نیست، بلکه نمونه‌ای از گرایش‌هایی است که در گوشه‌گوشه‌ی جهان در حال شکل دادن دولت‌ها هستند؛ از ونزوئلای هوگو چاوز و مجارستان ویکتور اوربان تا مالزی ماهاتیر محمد و قزاقستان نورسلطان نظربایف. ناظران درباره‌ی چگونه نامیدن این رهبران دچار چالش هستند. برخی حکومت‌های آن‌ها را پانتومیم دموکراسی می‌خوانند و برخی دیگر به شباهت با قلدرهای تاریخی اشاره می‌کنند و به پوتین برچسب سزار و به اردوغان برچسب سلطان می‌زنند. ما این حاکمان را عناصری همگرا در داستانی اگرچه بی‌سابقه می‌بینیم که استبداد را مدتی در زمینه‌های مدرن و جهانی‌شده حفظ می‌کنند. کلید این امر فریب و نیرنگ است؛ امروز بیشتر دیکتاتورها ماهیت اصلی خود را پنهان می‌کنند. بنابراین نخستین گام، درک این است که چطور عمل می‌کنند. در کتاب حاضر بررسی شده که این رژیم‌ها چطور پدید می‌آیند، چطور کار می‌کنند، چه چیزی آن‌ها را تهدید می‌کند و غرب چطور می‌تواند در برابر آن‌ها مقاومت کند.

قسمتی از کتاب دیکتاتورهای فریبکار:

مکتب‌های شخصی دیکتاتورهای کلاسیک اصلاً خنده‌دار نبود. هیچ‌کس نمی‌توانست به ظاهر استالین بخندد یا از سلام دادن به هیتلر سر باز بزند. برعکس، در دیکتاتوری‌های فریب هیچ‌کدام از مردم مجبور به رقص برای دیکتاتور نیستند. هیچ‌کس برای خندیدن به نام او (آن‌طور که در دوره‌ی مائو در چین اتفاق می‌افتاد) به اردوگاه‌های کار فرستاده نمی‌شود و هیچ‌کس مجبور نیست کتابش را با کاغذی جلد کند که تصویر دیکتاتور روی آن است. (مثل کیم ایل سونگ در کره‌ی شمالی.) اما در رژیم‌های دیکتاتوری فریب، شرکت‌ها بطری‌های نوشیدنی را با عکس رئیس‌جمهور می‌فروشند و حتی نخ دندان‌ها هم عکس او را دارند. یا اگر حاکم فریبکار از دهکده‌ای ملاقات کند، مردم دهکده بلیت می‌فروشند تا دیگران از «جایی که رئیس خیار خرید» یا «جایی که رئیس کت خود را درآورد» بازدید کنند. این کارها بیش از یک مکتب شخصی، شبیه شعری تملق‌آمیز است. اگر دیکتاتورهای کلاسیک از خودشان خدا می‌ساختند، دیکتاتورهای امروزی تاجران خوبی هستند.

اگرچه نمی‌توان دقیق گفت، اما یک نمونه‌ی نزدیک «باراک اوباما» ست. تصویر او هم روی فهرستی از کالاها بود؛ از تخم‌مرغ‌های چوبی تا عروسک‌های سر بادکنکی، مگنت‌های یخچال، پازل‌های چوبی، ماگ مسافرتی، لیوان‌ها، قلاده‌ی گربه، لاک ناخن و حتی کفگیر. تصویر بزرگ اوباما در بسیاری موارد در مدارس، روی ساختمان‌های فدرال و در فرودگاه‌های سراسر امریکا دیده می‌شد. او هم بدون لباس رسمی در تصاویر دیده می‌شد و نظرات مردم را درباره‌ی اندام ورزشکاری‌اش جلب می‌کرد. نام اوباما نه‌تنها در بیش از یک یا دو آهنگ وجود داشت، روی بیلبوردها فهرستی از ۱۰ تا از بهترین آهنگ‌هایی که نام او در آن‌ها برده شده بود، تبلیغ می‌شد. این آهنگ‌ها از خواننده‌های معروفی مانند ماریا کری، جِی زی و استیوی واندر بودند. درباره‌ی ماجراجویی‌های مردانه، یک جست‌وجوی سریع اینترنتی ویدئوهایی از چهل و چهارمین رئیس‌جمهور امریکا را نشان می‌دهد که در حال خوردن خرس گریزلی در مناطق حیات وحش آلاسکاست.

دیکتاتورهای فریبکار را سوده کریمی ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۳۰۴ صفحه‌ی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است.

كلیدواژه‌های مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  بحران سنت ‌ـ مدرنیته

نگاهی به کتاب «نقطه‌های آغاز در ادبیات روشن‌فکری ایران»

  رنج در قاب ذهنی آرتور شوپنهاور

معرفی کتاب «درباره‌ی رنج بشر»

  شهر فرنگ

کتابی درباره دوستی و عشق در دوران مدرن.

  همزادگان نادوسیده

نگاهی به کتاب «شاهنشاهی‌های جهان روا»

  اخلاق و الحاد

معرفی کتاب «اخلاق و دین»