آوانگارد: شوستاکوویچ تنها بود. این را همه میدانند. آنچه که پنهان است ژرفای این تنهایی است که سالیان سالْ او عمیقاً آن را درک کرد. زندگی دیمیتری از ابتدا پر بود از رنج از دست دادن. عشق زیادی به زادگاهش داشت و سنپترزبورگ را هیچگاه از خاطر نبرد اما شوروی با او خوب تا نکرد. در زمانهی دو جنگ جهانی زیست و کودکیاش با جنگ بود و پیریاش نیز با جنگ. انگار که ناف بخت و زندگی او را با جنگ بریده بودند و برای همین بود که موسیقیاش هم لحنی مبارز داشت. حتی آن لحظههایی که موسیقیاش تصور نسیمی را برمیانگیزد نیز مبارزه از متن کار او خارج نیست. دمیتری دمیترییویچ شوستاکوویچ در بیستوپنج سپتامبر ۱۹۰۶ در سنپترزبورگ متولد شد و در نهم آگوست ۱۹۷۵ بر اثر سرطان ریه، در مسکو، درگذشت.
اما استیون جانسون کیست؟
استیون جانسون (Stephen Johnson) از موسیقیدان و از برنامهسازان حوزهی موسیقی در رادیو BBC است. همچنین از او با عنوان منتقد موسیقی نیز یاد شده است. جانسون علاوهبر چگونه شوستاکوویچ نظر مرا تغییر داد آثاری نیز راجع به گوستاو مالر، موسیقیدان آلمانی قرنهای نوزده و بیست، و ریشارد واگنر، موسیقیدان شهیر آلمانی قرن نوزده، دارد. جانسون در کتاب چگونه شوستاکوویچ نظر مرا تغییر داد نشان میدهد که موسیقی شوستاکوویچ چه پیامدهایی در زمانهی خود و در دورهی خفقان استالین در اتحاد جماهیر شوروی داشته و همچنین از طرفی جانسون بحثهای عصبشناختی و فلسفیِ حول موسیقی شوستاکوویچ را در کتاب خود مطرح میکند و درنهایت از کمکِ موسیقیِ شوستاکوویچ به خودش، که از افسردگی رنج میبرده است، حرف میزند.
چرا شوستاکوویچ انتخاب جانسون است؟
پاسخ این سؤال در خطبهخطِ چگونه شوستاکوویچ نظر مرا تغییر داد آمده است و توضیح دادن آن شاید کاری عبث باشد. اما آنچه که مهم است این است که شوستاکوویچ در نقشهی تاریخ موسیقی کلاسیک غرب و بهطور کل تاریخ هنر چه جایگاهی دارد که نوشتارهای بسیاری را به خود اختصاص داده است. از طرفی ضرورت شوستاکوویچ را شاید بتوان در بطن تاریخ شوروی دانست، کشوری بزرگ که لیست هنرمندان ممنوعهاش نیز بسیار بزرگ بود و دمیتری شوستاکوویچ نیز در زمانهای مثل سرگئی پروکفیف یا ولادیمیر مایاکفسکی در این سیاههی بلند نامش جای داشت. همچنین زندگی شخصی شوستاکوویچ برای نویسندگان همواره جاذبههای خاص خودش را داشته است و درمورد آن نیز نوشتارهای زیادی منتشر شده است که یکی از مشهورترین آنها رمان جولین بارنز، هیاهوی زمان، است که به زندگی دمیتری شوستاکوویچ پرداخته است.
چرا کتابِ استیون جانسون؟
پرسش بجا و مهمی است. چرا چگونه شوستاکوویچ نظر مرا تغییر داد را بخوانیم؟ شاید بتوان از این حیث جواب داد که نوشتهی استیون جانسون درخصوص شوستاکوویچ نوشتاری است که محتوای جدیدی از خود ارائه میدهد و آن بحثهایی است دربارهی عصبشناسی و ربط موسیقی شوستاکوویچ با آن. همچنین نگاهی فلسفی در این کتاب به موسیقی شوستاکوویچ شده است و متنی است نسبتاً جدید راجع به شوستاکوویچ ـ کتاب در ۲۰۱۷ نوشته شده است ـ و در آن نویسنده از رابطهی شخصی خود با موسیقی شوستاکوویچ و کمکی که هنرِ موسیقیدان روس بر زیستهاش گذاشته است صحبت میکند. وی در جایی از کتاب خود مینویسد:
«آزادیای که من به هنگام گوش دادن به اسکرتسوِ سمفونی دهم شوستاکوویچ احساس کردم، به نظرم، فراتر از یک آزادی فلسفی بود. به مدت پنج دقیقه، مانند شعر کلاغ تد هیوز، اجازه داشتم «پرچم سیاه خودم را به اهتزاز درآورم.» اما پل رابرتسون مطمئناً دربارهی کانون کنترل درست میگوید: برای چند لحظهی گرانبها، زندانی آزاد است تا خشم خود را هر طور که میخواهد فریاد کند و برقصد. هیچکسِ دیگری نمیتواند او را بشنود، ببیند یا از او توضیح بخواهد؛ حتی خودش.»
بر اثر همین، چگونه شوستاکوویچ نظر مرا تغییر داد میتواند در خود لحظههایی درخشان داشته باشد، لحظههایی درخشان علیالخصوص برای کسانی که زیستهشان نهفقط با موسیقی شوستاکوویچ که با موسیقی کلاسیک مأنوس شده است. به قول پشت جلد کتاب، «این کتاب کتابی است دربارهی لذت رهاییبخش موسیقی.»
سمفونی لنینگراد
سمفونی شمارهی ۷ شوستاکوویچ (Symphony No. 7 in C major, Op. 60)، که آن را با عنوان سمفونی لنینگراد خطاب میکنند، یکی از آثار مشهور دمیتری شوستاکوویچ است که در میان سالهای ۱۹۳۹ و ۱۹۴۰ میلادی توسط شوستاکوویچ ساخته شد. درمورد این اثر گفتهاند که ابتدا قرار بوده است که به لنین تقدیم شود اما بر اثر محاصرهی لنینگراد (سنپترزبورگ امروزی) سمفونی شمارهی ۷ شوستاکوویچ تبدیل به نماد مقاومت ملت روس و شهر لنینگراد شد. سمفونی لنینگراد در کتاب جانسون از آن جهت اهمیت دارد که کلید ورود نویسنده به صحبت درمورد موسیقیدان روس است و از رهیافت اثر حماسی شوستاکوویچ، جانسون کتاب خودش را آغاز میکند.
مروری بر کتاب «اخلاق از دیدگاه سارتر و فروید»
معرفی رمان «کتابخواران»
نگاهی به کتاب «اتومبیل خاکستری» نوشتهی آلکساندر گرین
نگاهی به کتاب «گورهای بیسنگ»
نگاهی به کتاب «نقطههای آغاز در ادبیات روشنفکری ایران»