img
img
img
img
img

در بطن تاریخ

سبا دادخواه

هم‌میهن: زندگی رودی است جاری. گاهی تند و خروشان و گاهی به آرامی پیش می‌رود ولی متوقف نمی‌شود، چراکه توقف زندگی مرگ است و گندیدگی. به سرانجام رسیدن هر ماجرا پایان داستان شخصیت‌‌ها نیست، چون تا زندگی هست امید به تجربه‌ی ماجرایی جدید هم هست.»

شاهنشاهی هخامنشی یکی از ادوار باشکوه تاریخ ایران باستان است و پادشاهان مقتدرش زمینه شکل‌گیری تمدنی عظیم را از باختر تا نواحی‌ بالکان در اروپا فراهم آوردند که از دره سند در هند تا رود نیل در مصر و بنغازی در لیبی امروز و از رود دانوب در اروپا تا آسیای مرکزی وسعت داشت و وسیع‌ترین امپراطوری باستانی تاریخ جهان شد. اختراع خط‌میخی فارسی باستان، تشکیل سپاه جاویدان، ایجاد چاپارخانه و پست، اختراع چک و ضرب سکه‌های زر و نقره از خدمات‌ آن‌ها بود.

این سکه‌ها چنان عیار بالایی داشتند که در معاملات جهانی آن روزگار همه جا پذیرفته می‌شدند. البته امپراطوری هخامنشی چنان گسترده بود که استفاده از همین دو سکه که در ضرابخانه‌‌های سلطنتی ضرب می‌شد، برای رفع حوائج روزانه مردم کافی نبود. ازاین‌رو هخامنشیان به ساتراپ‌ها اجازه می‌دادند که از هر فلزی که مناسب منافع اقتصادی منطقه‌شان بود، به جز طلا، سکه ضرب کنند.

مهمترین منبع درآمد هخامنشیان باج و خراج بود که در سال‌های پایانی شاهنشاهی بسیار کمرشکن شده بود. وقایع رمان «شهسواران سرنوشت»، در دوره سلطنت اردشیر دوم هخامنشی رخ می‌دهد. ماجرای داستان بر بستر تاریخ است و برخی شخصیت‌‌ها تاریخی‌اند اما پیرنگ و باقی شخصیت‌‌ها و روستای شیاته، زاییده ذهن نویسنده‌اند. شیرین فرهی، نویسنده این اثر، پیش از این نیز کتابی با عنوان «سپهر رنگ به رنگ» نیز منتشر کرده است که داستان شوریدن شاهزاده کوروش کوچک بر برادر بزرگش اردشیر دوم را روایت می‌کند. در این داستان، شاهزاده کوروش با لشکری از مزدوران یونان به سمت بابل حرکت کرد و در دشت کوناکسا، جنگی میان سپاهیان دو برادر رخ داد. آنچه در «سپهر رنگ به رنگ» می‌گذرد، نمونه‌ای از بلاهایی است که طی اعصار بر سر مردمانی می‌آمد که خانه‌هایشان در مسیر سپاه دشمن قرار داشت و نفرین، تنها سلاح آدم‌ها برای مبارزه بود.

برای خوانندگانی که این «سپهر رنگ به رنگ» را خوانده‌اند، بسیاری از شخصیت‌ها آشنا هستند اما داستان «شهسواران سرنوشت»، هویتی مستقل نیز دارد که برای مخاطبان جدید، بسیار واضح و قابل فهم است. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «سراپا خیس بود و می‌لرزید. زیبا بود! خیلی زیبا ! چشم‌های قهوه‌ای‌رنگش به چشم‌ آهوهای دشت می‌مانست و پوستش به لطافت گل‌های یاس بود. سرخی موهایش می‌درخشید و تنها نشان آشنا برای آروید همین رنگ موها بود. زیر نگاه خیره‌ای که به دختر انداخت ردی از شرم بر پوست چون برگ گلش نشست و این برافروختگی خاطره‌ای را به ذهن آروید آورد. این گونه‌های گُرگرفته آن پریزاده زیبا را به اون شناساند.»

«شهسواران سرنوشت» را صراحتاً می‌توان رمانی تاریخی دانست که در بیان وقایع تاریخی، داستان را به خدمت گرفته است و شخصیت‌‌هایی گاه ذهنی را برای بیان دقیق اتفاقات ساخته و پرداخته است. بیان تاریخ همیشه دشوار است چراکه همیشه در روایت‌ها نقاطی کور و تاریک نهفته است. برای روشن کردن این نقاط، ذهن نویسنده در تکاپوی بسیار می‌افتد و سرانجام منجر به بیان جزئیات و توصیفات دقیق می‌شود.

شیرین فرهی به درستی، هر داستان را به وضوح بیان می‌کند و هر رخداد را در ذهن مخاطب ثبت می‌کند. شهسواران سرنوشت، در ۵۹۴ صفحه، به بیان بخشی از تاریخ ایران می‌پردازد که برای هر ایرانی قابل افتخار و احترام است. همه ما بخشی از این تاریخ را در کتب تاریخی خوانده‌ایم و بر رخداد‌های آن واقفیم اما داستان همیشه و به هر طریقی، در ثبت وقایع در اذهان، موفق‌تر است. این کتاب قطور و پرمایه، به کوشش نشر نی در اختیار مخاطبان و علاقه‌مندان قرار گرفته است تا خط‌به‌خط در ایران باستان گام بردارند و دوشادوش اردشیر دوم، بزرگ‌ترین شاهنشاهی دنیا را نظاره کنند.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  تهوع، توتم و تابو

مروری بر کتاب «اخلاق از دیدگاه سارتر و فروید»

  یک فانتزی بسیار تاریک

معرفی رمان «کتاب‌خواران»

  آن‌ها می‌روند یا آن‌ها را می‌برند؟

نگاهی به کتاب «اتومبیل خاکستری» نوشته‌ی آلکساندر گرین

  تجربه‌ی خیلی شخصی

نگاهی به کتاب «گورهای بی‌سنگ»

  بحران سنت ‌ـ مدرنیته

نگاهی به کتاب «نقطه‌های آغاز در ادبیات روشن‌فکری ایران»