img
img
img
img
img
با ماکیاولی در آوردگاه تاریخ

چالش میان سیاست و اخلاق

گسترش: «با ماکیاولی در آوردگاه تاریخ» کتابی است نوشته‌ی سیامک موسیوند که نشر زرین اندیشمند آن را به چاپ رسانده است. به دشواری می‌توان در حوزه‌ی سیاست، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، اخلاق و عرصه‌های دیگر فکری و فرهنگی کسی را یافت که همانند ماکیاولی آماج حملات و اتهامات گوناگون قرار گرفته باشد. می‌توان ادعا کرد که بیشترین نقدهای رادیکال نیز در بحث سیاست و اخلاق به رهنمودهای ماکیاولی اختصاص دارد. ماکیاولی در میانه‌ی هزاره دوم میلادی پا به عرصه‌ی گیتی نهاد. دوران زندگی او با نقطه‌ی عطف تحولات تاریخی و اجتماعی قرین بود، امری که ماکیاولی خود در پیدایش آن نقش تعیین‌کننده‌ای داشت. زمانه‌ی ماکیاولی، هنگامه‌ی زایش دنیای نو، ایستایی مشرق‌زمین و پیشی گرفتنِ پرشتاب دنیای غرب است.

نویسنده در این کتاب با واکاوی اندیشه‌های ماکیاولی، کشمکش مدام و بی‌پایان سیاست و اخلاق را نقد کرده و به تصویر می‌کشد. این کتاب در راستای چالش سیاست و اخلاق حاوی موضوعاتی همچون هجوم مغول و تاتار، سلاطین معاصر ماکیاولی، تاریخ ترک‌ها و امپراطوری عثمانی، جنگ‌های ایران و عثمانی، یورش عثمانی به اروپا و تأثیر آن بر پیدایش دنیای نو، چالش سنت و مدرنیته، شیوه‌ی تولید آسیایی، اصطکاک و تعامل شرق و غرب، دلایل عقب‌ماندگی مشرق‌زمین، علل افول امپراطوری اسلامی و عقیم ماندن دوران پرشکوه تمدن مشرق‌زمین، افسانه‌ای به نام دولت ملی، تصوف و عرفان، صوفی و قدرت، ریشه‌های مشترک تصوف در ایران و عثمانی، افول کلیسا، انقلاب لوتر و اصلاحات کالون، پیش‌زمینه‌های شکل‌گیری سرمایه‌داری، دگرگونی‌های تاریخی و اجتماعی، اومانیسم، اپورتونیسم، پوپولیسم، لومپنیسم، برخی عملکردهای حزب توده، راه رشد غیرسرمایه‌داری، مصدق و ۲۸ مرداد، کشاکش درونی روان انسان، اخلاق فردی و اجتماعی و سیاسی، عدالت و آزادی است.  

جان‌مایه‌ی این کتاب، چالش سیاست و اخلاق و رابطه‌ی قدرت با این دو مقوله است.

کتاب‌ها و مقالات زیادی درباره‌ی ماکیاولی و اندیشه‌هایش نوشته شده که هرکدام از این کتاب‌ها گوشه‌ای از نظرات او را نمایان کرده‌اند.

نگارنده سعی کرده به بسیاری از پرسش‌های متداول درباره‌ی اندیشه‌های ماکیاولی پاسخ دهد.

چرا ماکیاولی این‌گونه سخن می‌گوید؟ آیا جغرفیای خاص سیاسی زادگاه او موجب شکل‌گیری این افکار شده است؟ آیا وضعیت خاص سیاسی و اجتماعی ایتالیا در آن دوران، تعیین‌کننده‌ی چگونگی رویکرد او به مسائل سیاسی بوده است؟ آیا شکل‌گیری این نوع اندیشه به دوران ابتدایی رشد و شکوفایی سرمایه‌داری مربوط می‌شود؟ آیا می‌توان ماکیاولی را از بنیان‌گذاران مدرنیته نامید؟ شاکله‌ی این نظرات برآمده از رویکردهای سیاسی است یا برگرفته از خلق‌وخوی یک ذهن بیمار؟ آیا ماکیاولی یک تئوریسین سیاسی است یا روان‌پریشی که خشونت و پلشتی را توجیه می‌کند؟ اصولاً آیا پسندیده است روان‌شناسان و برخی اندیشمندان دیگر عبارتی با عنوان اخلاق ماکیاولیستی را به کار برند؟ آیا اندیشه‌های او می‌بایست در چهارچوب اخلاق فردی بررسی گردد یا اخلاق سیاسی؟ آیا ماکیاولی مبدع این نگرش خاص بوده یا بر نظرات پیشینیان افزوده است؟

جواب این پرسش‌ها هرچه باشد و هر نظری چه مثبت و چه منفی درباره‌ی ماکیاولی داشته باشیم، به آرای بسیاری اندیشمندانِ حوزه‌های سیاسی و اجتماعی باید عرصه‌ی سیاست را به دوران قبل و بعد از او تقسیم کرد. پس از اوست که سیاست به عنوان یک علم آن هم علمی مستقل مطرح می‌شود.

قسمتی از کتاب با ماکیاولی در آوردگاه تاریخ:

تعبیر قدرت، مختصِ جوامع انسانی و حیوانی است. در طبیعت قدرت به شکل نیرو نمایان است؛ نیرویی که بر همه‌ی امور جهان سیطره دارد. بدون اِعمال نیرو هیچ امری در جهانِ هستی محقق نمی‌شود و اگر تعادل قدرت نباشد هیچ ذره‌ای در جای خود باقی نمی‌ماند.

قدرت یک لفظ عام است که در همه‌ی اجزای هستی می‌توان نمود و ردپای آن را مشاهده کرد. راسل فیلسوف سیاست است و نیچه فیلسوف قدرت، نیچه به بُعد فردی و درونی قدرت می‌پردازد و راسل به بعد اجتماعی و سیاسی قدرت، نیچه بیشتر به واکاویِ تبار قدرت می‌پردازد و راسل از اِعمال قدرت سخن می‌گوید.

اَبَرمرد، شخصیت ایده‌آل نیچه است. او معتقد است آدمی باید به منتهای حد قدرت خود رسیده و خود را پیدا کند. او خطاب به انسان می‌گوید: «بشو آن که هستی.»

اندیشه‌ی نیچه بیشتر حول و حوش تفکر و روان انسان می‌چرخد. رویکرد او به مسائل فردی، بُعد اجتماعی چندانی ندارد اگر چه شدنِ انسان، خواسته یا ناخواسته، بعد اجتماعی نیز پیدا می‌کند. اَبَرمرد او خصلت سروری دارد و با اخلاق بردگی بیگانه است. در اندیشه‌ی نیچه مناسبات تولیدی که اساس بقای فرد و جامعه است مدنظر قرار نمی‌گیرد. در باور او مناسبات سیاسی و اجتماعی و اقتصادیِ منتج از قدرت نیز کمرنگ می‌نماید. گویا در نظر او نیروهای مؤثر اجتماعی بیشتر برآمده از درون انسان هستند، به تعبیر دیگر به باورِ او روابط بیرونیِ اجزای جامعه ترجمانِ فعل و انفعالات درونی انسان است.

نیچه در زمان حیاتش نتوانست جلوه‌های نهاییِ ابرمردیِ خود را نشان دهد. از منظر روانکاوانه، شکل خاص سبیل او، تابلویی برای نشان دادن بیش‌مردانگی و نمایان‌گر عطشی درونی برای نمایش یک اَبَرمرد بود. تردیدی نیست که او یک اَبَرمرد عرصه‌ی اندیشه بود؛ اَبَرمردی که ناتمام ماند.

با ماکیاولی در آوردگاه تاریخ در ۴۷۶ صفحه‌ی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  تهوع، توتم و تابو

مروری بر کتاب «اخلاق از دیدگاه سارتر و فروید»

  یک فانتزی بسیار تاریک

معرفی رمان «کتاب‌خواران»

  آن‌ها می‌روند یا آن‌ها را می‌برند؟

نگاهی به کتاب «اتومبیل خاکستری» نوشته‌ی آلکساندر گرین

  تجربه‌ی خیلی شخصی

نگاهی به کتاب «گورهای بی‌سنگ»

  بحران سنت ‌ـ مدرنیته

نگاهی به کتاب «نقطه‌های آغاز در ادبیات روشن‌فکری ایران»