img
img
img
img
img
داستان خلاقیت راهنمای سبک زندگی برای رسیدن به تداوم در خلاقیت و شادی

سفری به سبک زندگی خلاقانه

حتما شما هم تجربه‌‌ی خلاقیت و نوآوریِ ناگهانی در آفرینش‌های هنری یا پژوهش‌های علمی یا فعالیت‌های حوزه‌ی کسب‌وکار و یا حتی زندگی روزمره تجربه کرده‌اید. خیلی وقت‌ها اما دریچه‌ی نورانیِ‌ نوآوری و خلاقیت‌‌ خیلی زود به رویتان بسته شده و حس کرده‌اید شادی حاصل از آن را از شما دزدیده‌اند. بعد از خودتان پرسیده‌اید این همه فیلسوف و کارآفرین و دانشمند و هنرمندی که می‌شناسیم مگر چه کار می‌کردند که تقریبا در سرتاسر زندگی خلاق و نوآور بودند؟‌

بیشتر کتاب‌ها و دوره‌های آموزشی در پاسخ به شما می‌گویند علت موفقیت آن‌ها آموزش‌های تخصصی عالی‌‌شان بوده. و نیز پشتکار و سرسختی. و البته نظم در زندگی. و چیزهای دیگر.

«مگه این طور نیست؟ یعنی آموزش و پشتکار و نظم مهم نیستند؟»‌

«معلومه که هستند. مگه می‌شه بدون آموختن ظرایف و قوانین یک قلمرو توی اون خلاق و نوآور بود؟! یا بدون نظم و پشتکار.»

«پس مشکل چیه؟ همه چی روشنه که.»

«اتفاقا همه چی تاریکه. اگه روشن بود چرا بازم بیشترمون در خلاقیت و نوآوری استمرار نداریم؟ به نظر می‌رسه باید دنبال این باشیم که بزرگان چه طور آموزش‌های سخت رو تاب میارند و پشتکارشون برای تمرین مهارت‌های استخوان‌سوز از کجا میاد و قدرت نظمشون چه طور به دست میاد.»

کتاب «داستان خلاقیت» نوشته‌ی محمدحسن شهسواری سفری است طولانی میان آراء و اندیشه‌های فلاسفه، متخصصان علوم شناختی، علوم عصب‌پایه، زیست‌شناسان تکاملی، روان‌شناسان و … و حتی عرفا و حکیمان اشراق. سفری رنگارنگ که طی آن به شما می‌گوید چرا عامل اصلیِ استمرار خلاقیت و نوآوریْ و شادی حاصل از آن، سبک زندگی است. و البته ما را با جزئیات این سبک از زندگی آشنا می‌کند.

بریده‌ی کتاب:

روان‌شناسی زرد و انبوه کتاب‌های موفقیت، مملو از توصیه‌های عالی هستند. مثلا صبح‌ها زود بیدار شوید! از شبکه‌های مجازی دوری کنید! پشتکار داشته باشید! نظم داشته باشید! و …

آیا روان‌شناسی زرد در توصیه‌هایش دروغ می‌گوید؟ نه. اتفاقاً همان‌طور که می‌بینید بهترین توصیه‌هاست. کاملا راست می‌گوید. اما راست‌هایی که نه‌‌تنها به هیچ دردی نمی‌خورند بلکه مخاطب را دچار فشار روانی و استیصال می‌کند. روانشناسی زرد و بسیاری از کتاب‌های توسعه‌ی فردی، حل مشکلات را آسان جلوه می‌دهند و این فوق‌العاده خطرناک است. آن‌ها بررسی می‌کنند و می‌بینند که آدم‌های خلاق مثلاً اهل نظم هستند. یا صبح‌ها زود بیدار می‌شوند. یا پشتکار دارند. آن وقت به ما می‌گویند شما برای این‌که خلاق باشید باید نظم داشته باشید، صبح زود بیدار شوید و پشتکار داشته باشید. اما مسئله این است که آن آدم لامصبِ خلاق، چی می‌شود که صبح زود بیدار می‌شود؟ چه طور منظم است و با پشتکار؟

كلیدواژه‌های مطلب: /

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  توده‌ای‌ها کافکا نمی‌خواندند…

گفت‌وگوهای غیررسمی و صمیمی اغلب فرصت بازخوانی تاریخ‌اند و زاویه‌های دیگری از تاریخ را نشان می‌دهند که در روایت‌های رسمی کمتر دیده می‌شود.

  جایی برای از خود رانده شدن

«بیگانگی از خود» شایدمحوری‌ترین مؤلفه‌ا است که در آثار توماس برنهارد به چشم‌ می‌خورد.

  به موسم بهار سراغ ما را بگیرید

معرفی کتاب «چهار سرباز» نوشته‌ی اوبر مینگارللی

  دریچه‌ای به جهان‌بینی ایرانی

این کتاب گزیده‌ای است از برترین ابیات شاهنامه که به مخاطبان کمک می‌کند تا مفاهیم حکمت، خرد و زیبایی‌شناسی اشعار فردوسی را بهتر درک کنند.

  ابیات بحث‌انگیز حافظ

نگاهی به کتاب شرح بی‌نهایت