img
img
img
img
img

راهنمای گام‌‌به‌گام داستان‌نویسی

گسترش: «راهنمای گام‌به‌گام داستان‌نویسی» کتابی است نوشته‌ی هالی اِفرون که انتشارات پرسمان آن را به چاپ رسانده است. نویسنده، به زبان ساده و عامیانه کسی است که می‌نویسد. او طرحی در سر دارد و می‌خواهد آن را روی کاغذ بریزد. نوشتن، یعنی نحوه‌ی چیدمان و معاشقه با کلماتی که در ذهن فرد تلنبار شده است. نوعی از ارتباط که رسانه‌ی فکری مربوطه را به دیگران منتقل می‌کند.

هر رمان با طرح موضوعی شروع می‌شود. درواقع بعد از یافتن ایده‌ای در ذهن یا بیرون از دنیای خود، طرح‌ریزی اولین گام نوشتن، نوشتن است؛ اما مهم‌تر از آن باید عناصر سازنده‌ی آفرینش یک رمان را شناخت. به عقیده‌ای، انسان‌ها و دنیای اطراف، مصالح ساختمانی نویسنده هستند؛ اما فقط موارد خامی هستند که با نوشتنِ محض به‌خودی‌خود ارزش چندانی ندارند، مگر اینکه از روی طرح، تنظیم و ایجاد ساختار محکم و بدیع باشد. ازاین‌رو با ارائه‌ی طرح‌ِ تنها، داستانی به وجود نمی‌آید. طرح در حکم جرقه‌ای است که موجب زایش داستان می‌شود. ممکن است دیگران هم چنین طرحی در ذهن داشته باشند. آنچه به این طرح شخصیت می‌بخشد، ذوق و شور نویسنده با استفاده و هماهنگی همزمان بینش و مهارت‌های حرفه‌ای او در امر نوشتن است.

بعد از طرح باید روی تنظیمات رمان دقت شود. وضعیت، موقعیتی است که رمان را به پایان خود می‌رساند. عناصر ساختاری نظیر شخصیت‌پردازی، پیرنگ، صحنه‌پردازی و دیگر چیزهایی که به داستان معنا و مفهوم می‌بخشد. مهم است که خواننده این سیر و تحول را بشناسد و با انتقال ماهرانه، تغییرات به‌وجودآمده روی شخصیت را به خواننده نیز منتقل بکند. به این معنا که خواننده برای ورق زدن رمان قلقلک بشود و با اشتیاق بخواهد بداند که چه اتفاقی برای شخصیت اصلی خواهد افتاد. در اینجا انتظاراتی نیز برای خواننده پیش می‌آید. او شخصیت اصلی را به‌عنوان قهرمان داستان پذیرفته و حال منتظر است که فعالیت و تصمیم‌گیری او را در رمان ببیند و لمس کند. رسیدن به چنین برداشتی می‌تواند دگرگونی درونی و بیرونی در خواننده ایجاد کند، همان تغییری که نویسنده در درجه‌ی اول نزد قهرمان اول رمان خود آفریده است.

برای کسی که مشتاق نوشتن رمان است، هیچ‌چیزی وسوسه‌انگیزتر از دیدن یک برگ کاغذ سفید یا صفحه‌ی باز مونیتور کامپیوتر نیست. مطالعه‌ی راهنمای گام‌به‌گام رمان‌نویسی به علاقه‌مندان کمک می‌کند تا با شناسایی و عبور از روی موانع، شروع به نوشتن بکنند و در بیست‌وشش هفته‌ی اول به خط پایان پیش‌نویس اولیه برسند. این راهنما کل فرآیند رمان‌نویسی از پرداخت ایده تا پیدا کردن یک نماینده برای معرفی اثر جهت انتشار آن را شامل می‌شود. مراحل درج‌شده در کتاب، راهنمای عملی برای نویسنده‌ی مبتدی که از طریق فهم، فن نوشتن و انتشار اولین اثر خویش به ناشران است و البته شامل مراحل دیگری نیز می‌شود، از جمله: ایجاد شخصیت‌های معتبر، قابل اعتماد، درگیرشدن با متن داستان و نیز نوشتن جملاتی باارزش و باورکردنی. ویرایش متن، ساختار و امکان ایجاد تحرک در فضای رمان. پیدا کردن ناشری مناسب یا نماینده‌ی ادبی‌ای که با ناشر در ارتباط باشد. بازاریابی و فروش اثر توسط ناشر.

ساختن آینده‌ای حرفه‌ای به‌عنوان یک رمان‌نویس در کل با تمرین نوشتن، مرور نمونه‌های الهام‌بخش نوشتاری و نیز مشاوره گرفتن از رمان‌نویسان پرفروش، یک نقطه‌ی شروع عالی برای علاقه‌مندان و اهل قلم، در جهت حرفه‌ای شدن و نیز کسب‌وکار نوشتن داشتن است. هالی افرون داور برنده‌ی جایزه‌ی کتاب برای کلوپ بوستون، نویسنده‌ی شش رمان، به اضافه‌ی کتاب «هرگز دروغ مگویید» و نیز آثاری درخصوص شیوه‌ی نوشتن است.

قسمتی از کتاب راهنمای گام‌به‌گام داستان‌نویسی:

آلفرد هیچکاک استاد کتاب‌های معمولی دایرکتوری با اشیاء عادی یا تهدید بود. صحنه‌ی معروف در فیلم سوءظن خود را که در آن کری گرانت (مرد) در حال آوردن یک لیوان شیر گرم برای جون فونتین (همسرش) است. گرانت به‌آرامی از پله‌ها بالا می‌رود و دوربین روی لیوان شیر تمرکز می‌کند. کسی که فیلم را می‌بیند، با تعجب از خود می‌پرسد: «آیا در آن سم ریخته شده است؟»

لحظه پر از هیجان است. لحظه‌ای که هیچکاک شیر را دارد، زمان به کندی پیش می‌رود و موزیک ترسناکی روی صحنه نواخته می‌شود. اگر بیننده متوجه نشود که روی لیوان شیر به‌طرز ترسناکی برق می‌زند، قوه‌ی تخیل ندارد. درخشش روی شیر با تقلب از نور لامپ در بیننده احساس ترس ایجاد می‌کند. نتیجه این است که درخشش روی شیر بی‌ضرر است ولی یک عامل تهدید به شمار می‌رود.

به‌عنوان یک نویسنده باید دقت کرد که معادل ادبیِ مثلاً استفاده از یک چیز معمولی مثل نور لامپ برای نوشتن چیزی به جای لیوان شیر در خواننده ایجاد حس تهدید یا هیجان کند، طوری که او مشتاق این باشد که در صحنه‌ی بعدی چه اتفاقی خواهد افتاد؟

جی‌دی‌راب (نورا رابرتز) در رمان «رهایی از مرگ» چنین کاری را انجام می‌دهد؛ داستان یک کشیش کاتولیک است که در هنگام انجام تشریفات مذهبی با نوشیدنی مسموم شده و جان خود را از دست می‌دهد. صحنه از جایی نوشته می‌شود که شخصیت در خانه‌ی کشیش در کلیسا زندگی می‌کند. جایی که معمولاً پر از آرامش و سکوت است؛ اما اینجا چیزی است که خواننده احساس می‌کند خانه‌ی کشیش، جای ناامنی است.

پیابادی در حال آب دادن به باغچه‌ی کلیسا گفت: «من نمی‌توانم تصمیم خودم را بگیرم. اگر که مجسمه‌ها و شمع و رنگ‌آمیزی شیشه‌ای واقعاً زیبا هستند یا رعب‌انگیز.»

«مجسمه‌ها بیش‌ازحد شبیه عروسک هستند و عروسک‌ها ترسناک هستند. آدم وقتی به آن‌ها نگاه می‌کند، انتظار دارد که چشمک بزنند و آن‌هایی که لبخند می‌زنند نیز همین‌طور! آدم از دیدنشان هول می‌کند.» ایوا لبانش را سفت روی هم نگه داشت و آن‌ها را گزید. دندان‌های تیز و بزرگی دارند که از دور برق می‌زنند.»

«نه من این کار را انجام ندادم؛ اما فعلاً درباره‌ی من نگران نباشید.»

از طریق گفت‌وگوست که راب فکر اینکه مجسمه‌ها بد هستند را در ذهن او می‌کارد. دهان بسته دندان‌ها را پنهان می‌کند و این فکر، ترس‌های کودکی درباره‌ی گرگ و اسب‌سوار کوچک را به یاد او می‌آورد.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  تهوع، توتم و تابو

مروری بر کتاب «اخلاق از دیدگاه سارتر و فروید»

  یک فانتزی بسیار تاریک

معرفی رمان «کتاب‌خواران»

  آن‌ها می‌روند یا آن‌ها را می‌برند؟

نگاهی به کتاب «اتومبیل خاکستری» نوشته‌ی آلکساندر گرین

  تجربه‌ی خیلی شخصی

نگاهی به کتاب «گورهای بی‌سنگ»

  بحران سنت ‌ـ مدرنیته

نگاهی به کتاب «نقطه‌های آغاز در ادبیات روشن‌فکری ایران»