img
img
img
img
img

فلسفه علیه مشقت‌های روزمره

گسترش: کتاب «در باب زندگی و رنج» نوشته‌ی کیرن ستیا به همت نشر خوب به چاپ رسیده است. زندگی سخت است و باید درباره‌ی این سختی‌ها حرف بزنیم. برای بعضی از ما زندگی سخت‌تر از دیگران است. در زندگی هرکسی باران می‌بارد، اما هم‌زمان که خوش‌شانس‌ها خودشان را کنار آتش خشک می‌کنند، دیگران در طوفان و سیل، چه واقعی و چه استعاری، غرق می‌شوند. در دوره‌ی پس از پاندمی و بیکاری انبوه، و در بحبوحه‌ی فاجعه‌ی فزاینده تغییرات آب‌وهوایی و ترویج دوباره‌ی فاشیسم زندگی می‌کنیم. این بلایا به فقیران، افراد آسیب‌پذیر و ستم‌کشان بیش‌ازحد آسیب خواهد زد.

نویسنده می‌گوید: به اطرافم که نگاه می‌کنم، رنج فراوان است. موقع نوشتن این کلمات، میلیون‌ها نفر به خاطر کووید ۱۹، تنها و ناامید در انزوای اجباری زندگی می‌کردند. بسیاری شغلشان را از دست داده بودند یا از پس هزینه‌های زندگی برنمی‌آمدند. عزیزانمان در بستر بیماری یا مرگ بودند؛ غم و اندوه همه‌گیر شده بود. نابرابری بیداد می‌کرد و دموکراسی شکننده به نظر می‌رسید و از آنجایی که به هشدار گرمایش زمین هم اعتنایی نداریم، باید انتظار طوفان دیگری را نیز داشته باشیم.

حال با این وضع چه کنیم؟ درمانی برای وضع بشر وجود ندارد؛ اما بعد از بیست سال تدریس و مطالعه‌ی فلسفه‌ی اخلاق، باور دارم که می‌توانیم از آن کمک بگیریم و در این کتاب توضیح می‌دهم چطور.

فلسفه‌ی اخلاق برخلاف اسمش، چیزی بیش از الزام‌های اخلاقی است. همان‌طور که افلاطون، حدوداً ۳۷۵ سال پیش از میلاد، در کتاب جمهور گفت: «موضوع گفت‌وگوی ما مسئله‌ی ناچیزی نیست، ما از شیوه‌ی درست‌زندگی‌کردن صحبت می‌کنیم.»

فلسفه‌ی اخلاق موضوع گسترده‌ای دارد و به همه‌ی چیزهای مهم زندگی می‌پردازد. فیلسوفان اخلاق می‌پرسند چه چیزی برای ما خوب است، باید در چه راهی بکوشیم و چه فضایلی را در خود بپروریم یا تحسین کنیم؟ راهنمایی می‌کنند، استدلال ارائه می‌دهند و نظریه‌هایی برای زندگی پیش می‌کشند. این موضوع جنبه‌ای آکادمیک هم دارد که در آن فیلسوفان مسائل انتزاعی را بررسی می‌کنند و دیدگاه‌های یکدیگر را به چالش می‌کشند؛ به تبادل آزمایش‌های فکری می‌پردازند و این مبادله امرآشنا را به مسئله‌ای غریب بدل می‌کند؛ اما فلسفه‌ی اخلاق هدفی عملی دارد. در تاریخ غالباً تمایز آشکاری بین اخلاق فلسفی و خودیاری وجود نداشته و همیشه فکر می‌کردند تفکر فلسفی در باب راه‌وروش زندگی باید زندگی خود ما را بهتر کند.

این کتاب نقشه‌ای است برای پیمودن راه‌های ناهموار و راهنمایی است برای کنار آمدن با سختی‌ها، از آسیب‌های شخصی گرفته تا بی‌عدالتی و پوچی جهان.

قسمتی از کتاب در بابِ زندگی و رنج:

بزرگ‌ترین مانع ذهنی در برابر افرادی که از تنهایی رنج می‌کشند این است که با چیزی درگیرند که به حفره‌ای در مرکز وجودشان می‌ماند و همچون عطشی است که باید سیرابش کرد؛ اما این عطش با تمرکز بر نوشیدن آب فرو نمی‌نشیند. برای فرونشاندن این عطش باید از پیله‌ی درد خود بیرون برویم تا عطش دیگران را سیراب کنیم.

از قضا، راه گریز از تنهایی، از مسیر توجه به نیازهای دیگران می‌گذرد. باید به خود انسان‌ها توجه کنیم، نه به رابطه‌ای که با هم داریم؛ باید نگران دوستمان باشیم، نه نگران رابطه‌مان.

علاوه‌براین، نوعی پیوند بین احترام و علاقه وجود دارد، بین تصدیق اهمیت داشتن کسی و ساخت علاقه‌ای مشترک، و درنهایت دوست شدن. به همین خاطر منطقی است که به قول کاچوپو: «با گام‌های کوچک آغاز کنیم… با گفت‌وگوهای ساده و کوتاه در فروشگاه یا کتابخانه…گفتن جملات ساده‌ای مثل «روز قشنگی است، نه؟» یا «از آن کتاب خوشم آمد» می‌تواند جواب‌های دوستانه‌ای در پی داشته باشد… یا مثلاً پیام اجتماعی کوتاهی می‌فرستید و یک نفر جوابتان را می‌دهد.»

روابط متقابلی ازاین‌دست باعث می‌شود واقعیت انسان‌های دیگر را به رسمیت بشناسیم. شاید این با رابطه‌ی عمیقی که در زمان تنهایی تشنه‌ی آن هستید از زمین تا آسمان فرق داشته باشد؛ اما این دو از لحاظ بُعد یا درجه با هم متفاوت‌اند ولی جنسشان یکی است. احترام، شفقت و عشق، همگی راه‌هایی برای اثبات اهمیت افرادند؛ نغمه‌هایی که با کوک یکسانی نواخته می‌شوند.

پس تصادفی نیست که امیلی وایت با کار داوطلبانه در آشپزخانه‌ی خیریه از تنهایی مزمن خلاصی یافت. همدلی و انزجار اخلاقی می‌توانند راه‌هایی برای ارتباط گرفتن با دیگران باشند. او پس از آن به لیگ بسکتبال زنان پیوست. امیلی که از بازیکنان می‌ترسید، هزینه‌ی غیرقابل عودت ثبت‌نام در باشگاه را پرداخت کرده بود «و چون ذاتاً عادت نداشت پولی هدر بدهد توانست بر اضطرابش غلبه کند». وایت تسلیم نشد. کار را با گام‌های کوچک آغاز کرد، سعی کرد ارتباطش با هم‌تیمی‌ها در حد هم‌تیمی باشد و برای دوست شدن با آن‌ها عجله به خرج نداد.

توجه به دیگران و تصدیق ارزش زندگی‌شان حتی اگر به دوستی ختم نشود، از ناگواری تنهایی می‌کاهد. در سال ۲۰۱۴، پژوهشی در میان مسافران هرروزه‌ی خطوط اتوبوس و متروی شیکاگو انجام شد که در آن از شرکت‌کنندگان خواستند با غریبه‌ها وارد گفت‌وگو شوند، از واقعیتی جالب در زندگی آن‌ها آگاه شوند و یکی از چیزهای جالب زندگی خود را با آن‌ها در میان بگذارند. با اینکه شرکت‌کنندگان در ابتدا نسبت به انجام این کار مردد بودند، بعد از انجام آن گزارش دادند که احساس خوشحالی بیشتری می‌کنند. یا مثلاً یکی از تجربیات شخصی خودم: در دوران همه‌گیری، با ضبط پادکست توانستم با تنهایی مبارزه کنم. بعضی از مهمانانم دوستان یا آموزگاران قدیمی خودم بودند و بعضی دیگرشان از آشنایان. بعضی را هم هرگز ندیده بودم. هدف از ضبط پادکست ایجاد روابط جدید نبود، بلکه می‌خواستم از طیفی از فیلسوفان سؤال‌هایی شخصی بپرسم؛ از سؤال‌های گستاخانه‌ای چون «واقعاً دیدگاه‌های فلسفی خودتان را قبول دارید؟» تا سؤال‌های خطرناکی مثل «از چه می‌ترسید؟» مصاحبه‌ها از استدلال فلسفی به تجربیات شخصی مهمانان کشیده می‌شد و گاهی ارتباطی بین این دو پیدا می‌کردیم. یکی از فیلسوفان از انحراف چشمش در دوران کودکی و نوجوانی گفت. انحراف چشم و هم‌راستا نبودن چشم‌ها باعث می‌شود نتوانید با کسی ارتباط چشمی برقرار کنید. وقتی از تنهایی دوران کودکی‌اش پرسیدم، چالش‌های همیشگی زندگی‌اش را برایم توصیف کرد و توضیح داد که چطور به حیطه‌ی فلسفه‌ی اخلاق وارد شده است. او معتقد است روابط متقابل مرکز ثقل اخلاق‌اند. آن گفت‌وگو چیز دیگری بود، اما تمام گفت‌وگوها را در جای خودشان دوست داشتم. شگفت‌آور است که فردیت یک شخص و شیوه‌ی خاص بودنش در جهان می‌تواند تنها ظرف بیست‌وپنج دقیقه برای دیگران فاش شود. وقتی با اشتیاق نیم ساعت پای صحبت‌هایشان می‌نشستم و یک ساعت نیز برای تنظیم مصاحبه وقت می‌گذاشتم، احساس تنهایی‌ام برای چند روز فروکش می‌کرد.

در باب زندگی و رنج را امیر قاجارگر ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۱۹۲ صفحه‌ی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است.

كلیدواژه‌های مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  داستانی درباره‌ی سیاهی جنگ

ورشو چندی پیش داستان بی‌فضیلتی جنگ است و آسیب‌هایی که گاه تا نسل‌های آتی درمانی ندارد.

  اختلالات و آسیب‌های پیشِ روی این روزهای زنان

معرفی کتاب «زندگی زیر سقف دودی با لب خاموش!»

  تهوع، توتم و تابو

مروری بر کتاب «اخلاق از دیدگاه سارتر و فروید»

  یک فانتزی بسیار تاریک

معرفی رمان «کتاب‌خواران»

  آن‌ها می‌روند یا آن‌ها را می‌برند؟

نگاهی به کتاب «اتومبیل خاکستری» نوشته‌ی آلکساندر گرین