اعتماد:«در وضعیت حساس کنونی» لابد صحبت از سالمندی و معضلات و مشکلات آن گوش شنوایی نمییابد. اگرچه سالهاست که این «وضعیت حساس کنونی» تمام نشده و احتمالا یکی از علل اصلی «حساس شدن» و «بحرانی شدن» وضعیت، همین است که معمولا تا نوک دماغ مان را میبینیم و نگاه بلندمدت و آیندهنگر نداریم.
سالمندی و پیامدهایش البته خیلی به آینده دور مربوط نمیشود و چنانکه نویسندگان کتاب «آینده پژوهشی سالمندی جمعیت در ایران» (نشر دگر) میگویند، مساله نزدیکتر از آن است که فکر میکنیم. در واقع چنانکه مولفان در آغاز فصل اول کتاب با آمار و ارقام نوشتهاند: «سالخوردگی جمعیت، به عنوان پدیدهای فراگیر، به سرعت در سراسر جهان در حال گسترش بوده و به مهمترین چالش جمعیتی در قرن بیست و یک بدل شده است… نیمه اول قرن بیست و یک از دورههای مهم تاریخ تحولات سالمندی است. برمبنای گزارش بخش جمعیت سازمان ملل (۲۰۲۱)، نسبت جمعیت سالمندان ۶۵ ساله و بالاتر و ۶۰ ساله و بالاتر در جهان، که در سال ۱۹۵۰ به ترتیب ۵ و ۸درصد بوده، در سال ۲۰۰۰ به ۷ و ۱۰ و در سال ۲۰۲۱ به ۱۰ و ۱۴درصد افزایش یافته. پیش بینی شده است که این نسبتها برای کشورهای شمال آفریقا و غرب آسیا تا سال ۲۰۵۰ به بیش از دو برابر افزایش یابد.»
چنانکه نویسندگان نوشتهاند و نشان دادهاند، «طی هفتاد سال گذشته نسبت سالمندی جمعیت در ایران در مقایسه با متوسط جهانی در سطح پایینتری قرار داشته است.
این نسبت که هم سطح کشورهای منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا بوده در مقایسه با کشورهای منطقه، از دهه ۲۰۱۰ به بعد پیشی میگیرد و از دهه ۲۰۴۰ از سطح متوسط جهانی عبور میکند و با سرعت قابلتوجهی افزایش مییابد. به بیان دیگر، سالخوردگی جمعیت ایران از دهه ۱۴۲۰ ش (۲۰۴۰ م) به بعد به وقوع خواهد پیوست.»
اما مگر سالخوردگی و سالمندی جمعیت چه اشکالی دارد؟ آیا خودش نشاندهنده این نیست که وضع اقتصادی و رفاه در یک جامعه خوب است و افراد میتوانند تا کهنسالی زندگی کنند؟ بله. همینطور است. یکی از شاخصهای رشد و توسعه یک کشور آن است که امید به زندگی افزایش یابد و آدمها بیشتر و با کیفیت بهتری زندگی کنند. اما افزایش نسبت جمعیت سالمندان، مخصوصا زمانی که برای آنها برنامهریزی صورت نگرفته باشد، معضلات جدی و فراوانی را در پی دارد: «کاهش سهم جمعیت در سنین فعالیت، فشارهای مالی، ورشکستگی نظام پرداختهای مستمری بازنشستگی، کاهش رشد اقتصادی، سقوط بازارهای مالی و…»
خب چه باید کرد؟ چاره چیست؟ پاسخ به ظاهر ساده است؛ آیندهنگری و چارهاندیشی. کتاب حاضر هم با همین هدف نوشته شده است. نسیبه زنجری، سیده زهرا کلانتری بنادکی، رسول صادقی و احمد دلبری، نویسندگان این کتاب که بررسی سیاستهای موجود سالمندی و ارایه راهکار است، هستند .
آنها در این کتاب، «تصویری از وضعیت اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و سلامت سالمندان در ایران ارایه میکنند و در ادامه، با بهکارگیری رویکرد آیندهپژوهی، به شناسایی مسائل و چالشهای اولویتدار سالمندان در سه دهه پیش رو، شناسایی نیروهای پیشران و پیامدهای سالمندی جمعیت، طراحی سناریوهای محتمل و تعیین سناریوی مطلوب برای مواجهه با سالمندی جمعیت در کشور میپردازند.»
نویسندگان سه فصل پایانی، چهار سناریو را مطرح میکنند: ۱- سناریوی سالمندی مخاطرهآمیز که نگاهی بدبینانه به آینده سالمندی در ایران است. ۲- سناریوی تاریک- روشن سالمندی که نه مطلوب است و نه نامطلوب. ۳- سناریوی سپیدهدم سالمندی که اندکی از سناریوی دوم بهتر است و در آن اصلاحاتی در وضعیت صندقهای ورشکستگی صورت گرفته و نیز تلاشهای حکمرانی مسالهمحور روزنههای امید را گشوده و ۴- سناریوی سالمندی سعادتمند که وضعیت مطلوب را ترسیم میکند .
«در این سناریو شاهد نوعی سالمندی موفق، فعال و سالم هستیم که در چارچوب آن سالمندان در فاز سالخوردگی جمعیت زندگی سعادتمند را تجربه میکنند.»
اما «تحقق سناریوی سالمندی سعادتمند نیازمند اعمال سیاستگذاریهای مناسب و همراستا در هر پنج عامل تاثیرگذار بر کیفیت زندگی سالمندان، شامل حکمرانی، توزیع رفاه، مشارکت در بازار کار، صندوقهای بازنشستگی و نرخ باروری است.» خلاصه اینکه بیمایه فطیر است و اگر مثل سایر امور، دست روی دست بگذاریم و مدام بگوییم «وضعیت حساس کنونی»، «وضعیت حساس کنونی»، دیری (چنانکه در بالا آمد، در حد هفت، هشت سال) نمیپاید که یک معضل دیگر هم به مجموعه مشکلات و بدبختیها اضافه خواهد شد و وضعیت حساس کنونی را حساستر و بحرانیتر خواهد کرد. اگرچه بعید است که به این هشدار هم توجه خاصی صورت بگیرد. به قول یغمای جندقی، شاعر غزلسرای عهد محمد خان قاجار؛ گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من/ آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.
ورشو چندی پیش داستان بیفضیلتی جنگ است و آسیبهایی که گاه تا نسلهای آتی درمانی ندارد.
معرفی کتاب «زندگی زیر سقف دودی با لب خاموش!»
مروری بر کتاب «اخلاق از دیدگاه سارتر و فروید»
معرفی رمان «کتابخواران»
نگاهی به کتاب «اتومبیل خاکستری» نوشتهی آلکساندر گرین