آوانگارد: سوفی دختر کوچکی است که در یتیمخانه زندگی میکند. این یتیمخانه قوانین سفت و سخت و آزاردهندهای دارد و دنیای آن شبیه دنیای سوفی نیست. تا اینکه او در یک نیمهشب غیرمعمولی عینکش را به چشم میزند و در راهروها دنبال یک جادو به راه میافتد و بالاخره وارد دنیای متفاوتی میشود، دنیایی فانتزی که در آن پر از غول است. غولهایی که شکلها و اندازههای مختلف دارند و البته هرکدامشان به نوبه خود میتوانند وحشتناک باشند. در همان ابتدا سوفی با غول متفاوتی آشنا میشود. نام این غول بی. اف. جی. است و در ابتدا به نظر میرسد که قصد خوبی از آشنایی با سوفی ندارد. مخصوصا که یک چمدان در دستش است و به نظر میرسد که وسایل دزدی را آن تو میگذارد. اگرچه غول در همان ابتدا سوفی را میدزدد اما بالاخره معلوم میشود با دیگر غول ها فرق دارد و قلبش مهربان است. غول سوفی را با خودش به یک غار میبرد و سوفی همچنان نمیداند قرار است چه اتفاقی را تجربه کند. اما اینجاست که بالاخره مشخص می شود که بی. اف. جی قصد آزار و اذیت او را ندارد. غول برای سوفی ماجرای خودش و دوستانش با آدمهای عجیب را تعریف میکند و سوفی متوجه میشود که مشکلاتی هم از سمت انسانها وجود دارد. حالا وقت چیست؟ اینکه هردو دوست شوند و دنبال راه چارهای بگردند. در اینجا سوفی تبدیل به فرمانده میشد و غول به خاطر قدرتی که دارد به حرف های سوفی گوش میکند تا در کنار هم مشکلات را حل کنند. و آنها حل کردن مشکلات بزرگ را آغاز میکنند.
این رمان که در سال ۱۹۸۲ نوشته شده است، جزو معروفترین رمانهای کودک در سراسر دنیا است و در اغلب کشورهای جهان به دست مخاطبانش رسیده است.
اگرچه اقتباسهای زیادی از این رمان شده است اما مشهورترین اقتباس فیلمی به همین نام به کارگردانی استیون اسپیلبرگ است که در سال ۲۰۱۶ بر روی پرده سینماها رفت.
ورشو چندی پیش داستان بیفضیلتی جنگ است و آسیبهایی که گاه تا نسلهای آتی درمانی ندارد.
معرفی کتاب «زندگی زیر سقف دودی با لب خاموش!»
مروری بر کتاب «اخلاق از دیدگاه سارتر و فروید»
معرفی رمان «کتابخواران»
نگاهی به کتاب «اتومبیل خاکستری» نوشتهی آلکساندر گرین