img
img
img
img
img

آشنایی با بهترین ترفندها برای چیدمان کتابخانه

علی فروزنده

سی‌بوک: کتاب داشتن و کتاب زیاد داشتن هم لذت‌بخش است و هم عذاب‌آور، خدا نکند که مستاجر هم باشید و چند باری طعم سنگین بلند کردن و جابه‌جا کردن جعبه‌های موز چیکیتا را چشیده باشید، و نیروهای شرکت‌های باربری هم زیر لب به این جعبه‌های سنگین بد و بیراه گفته باشند، آن‌وقت است که می‌دانید از چه مصیبت شیرینی حرف می‌زنیم.

اما از جابه‌جا کردن کتاب‌ها که بگذریم می‌رسیم به مبحث شیرین چیدمان کتابخانه، راستی شما کتاب‌هایتان را چطور می‌چینید؟ به ترتیب الفبا؟ براساس دسته‌بندی موضوعی؟ براساس رنگ؟ یا همین‌طور باری به هر جهت؟

انجمن کتابداران واشنگتن چندی پیش به خاطر درخواست‌های مکرری که مردم پایتخت ایالات متحده برایشان ای‌میل کرده بودند، تصمیم گرفتند یک راهنمای جامع برای معرفی بهترین روش‌های چیدمان کتابخانه منتشر کنند. در این یادداشت بهترین راهکارها برای پیدا کردن یک کتاب و داشتن یک کتابخانه منظم و کاربردی معرفی شده‌اند و نیز ایده‌های خلاقانهٔ مشاهیر ادبیات در مرتب کردن کتابخانه‌هایشان را مرور کرده‌ایم.

در ادامه می‌خوانید:
ایده‌های جذاب برای چیدن کتابخانه
راهکارهایی برای مرتب ماندن کتابخانه
چیدمان کتابخانه‌های مشاهیر ادبیات

ایده‌های جذاب برای چیدن کتابخانه

شما کتاب‌هایتان را بر چه اساسی در کتابخانه‌تان چیده‌اید؟ 
در ادمه بهترین روش‌های چیدمان کتابخانه را با شما درمیان می‌گذاریم.

مرتب‌سازی کتابخانه براساس حروف الفبا

این روش بیشتر به کار کتابخوان‌هایی می‌آید که تعداد عناوین کتاب‌هایشان زیاد است و صاحب یک کتابخانهٔ حسابی هستند. در این روش ابتدا به ترتیب حروف الفبا کتاب‌ها را دسته‌بندی می‌کنند و برای هر قفسه یک برچسب تعیین می‌کنند، این روش در میان خود کتابداران هم متداول است. اما حتی در همین مرتب‌سازی به ترتیب حروف الفبا هم می‌شود از چند روش استفاده کرد، برای مثال کتاب‌ها را براساس نام‌خانوادگی نویسندگانشان دسته‌بندی کرد، یعنی هر کتابی از ارنست همینگوی را کنار هم و در قفسهٔ حرف «ه» چید یا کتاب‌های «النا فرانته» را در قفسهٔ حرف «ف». یک روش دیگر دسته‌بندی الفبایی بر اساس عنوان کتاب است، در این روش البته ممکن است کتاب‌های «آیشمن در اورشلیم» هانا آرنت، کنار کتاب «آیدا در آینه‌ی احمد شاملو بنشیند که البته خالی از لطف هم نیست. 

در روش طبقه‌بندی بر اساس الفبا پیشنهاد می‌شود بر اساس اسم نویسنده‌ها کتاب‌هایتان را دسته‌بندی کنید. البته هستند افرادی که براساس ناشر کتاب‌هایشان را دسته‌بندی الفبایی می‌کنند. خلاصه دستتان در این روش باز است. 

چیدمان کتابخانه براساس رنگ 

این یکی را خیلی توصیه نمی‌کنند، انجمن کتابداران واشنگتن در راهنمایی‌ای که منتشر کرده‌اند از این یکی خیلی خوششان نیامده. البته اگر شما اوسی‌دی دارید یا عاشق مدادرنگی هستید می‌توانید از این روش استفاده کنید و یک کتابخانهٔ خیلی خوشگل با طیف رنگ‌های جالب در عطف خواهید داشت، اما پیدا کردن یک عنوان کتاب در عطف‌های هم‌رنگ کنار هم کار حضرت فیل است، اما به هر حال برای عکس گرفتن خوشگل است. مخصوصاً اگر کتابخانه‌تان بخشی از چیدمان خانه و مشرف به اتاق پذیرایی و مهمان‌خانه باشد. 

مرتب‌سازی براساس ژانر

این روش محبوب و فراگیر است و نظم خیلی زیادی نمی‌خواهد، وقتی براساس حروف الفبا کتابخانه را مرتب می‌کنید، دفعهٔ بعد که کتابی را برمی‌دارید حتماً باید در همان ردیف الفبایی بگذارید و خلاصه اینکه اگر خیلی منظم و مرتب نیستید بی‌خیال روش الفبایی و طیف رنگ بشوید و از همین روش کنار هم قراردادن ژانرها استفاده کنید. به این ترتیب کتاب‌های تاریخ کنار هم خواهند بود و از تماشای هم‌نشینی کتاب «زندگینامهٔ گاندی» در کنار کتاب «استالین» لذت خواهید برد، حالا اینکه تن گاندی از این هم‌نشینی در گور می‌لرزد بگذریم! به این ترتیب نمایشنامه‌ها در یک قفسه، کتاب‌های سیاسی در یک قفسه، رمان‌های ایرانی در یک قفسه، رمان‌های خارجی در یک قفسه، داستان و ناداستان‌ها هم هر کدام در یک‌جا کنار هم می‌نشینند و کتاب‌های روانشناسی جای خودشان را دارند. 

مرتب‌سازی براساس تاریخ خرید

این هم برای خودش یک روشی است، به این ترتیب کتاب‌های جدیدتر و نخوانده دم‌دست‌تان خواهد بود و کتاب‌های قدیمی‌تر را می‌توانید در قفسه‌های کمتر دم‌دست بگنجانید. البته این روش مستلزم نوشتن تاریخ خرید یا اکتساب هر کتاب در صفحهٔ اول است، وگرنه با اتکا به حافظه کارتان راه نمی‌افتد، بعداً نمی‌دانید که آیا اول کتاب «کافکا در ساحل» از موراکامی را زودتر خریده‌اید یا کتاب «به آواز باد گوش بسپار» این نویسندهٔ ژاپنی را، خلاصه از همین اول بگوییم کار هر کسی نیست! پس یا اول کتاب تاریخ بزنید یا بی‌خیال این روش بشوید. 

مرتب‌سازی براساس قاره و کشور

در این روش ادبیات آمریکای لاتین کنار هم می‌نشینند و همیشه خیالتان راحت است که برای پیدا کردن رمان «سور بز» یا «عشق سال‌های وبا» و ٖ«گلبرگ بلند دریا» باید سراغ قفسهٔ آمریکای لاتین بروید و برای پیدا کردن کتاب «بیگانه‌ی کامو یا «تهوع» نوشتهٔ ژان پل سارتر کافی است در قفسهٔ ادبیات فرانسه چشم بچرخانید و رمان «استانبول» را کنار «نام من سرخ» خواهید یافت، فقط کافی است به بخش ادبیات ترکیه مراجعه کنید. این روش هم کارآمد است و البته اطلاعاتتان را دربارهٔ بیوگرافی نویسندگان زیاد می‌کند. 

مرتب‌سازی براساس قطع و صحافی

این روش هم بین مجموعه‌داران طرفدار دارد، مثلاً آنهایی که عاشق کتاب‌هایی با جلد گالینگور هستند از این روش استقبال می‌کنند. کنار هم قرار گرفتن کتاب‌های گالینگور ظاهر شیک و چشم‌نوازی دارد. اینکه روش چیدن کتاب‌ها براساس قطع و صحافی جدای از نظم ظاهری و زیبایی چقدر کاربردی است دیگر به عهدهٔ خودتان است، این یکی را هم کتابداران حرفه‌ای خیلی توصیه نکرده‌اند، اما خوب خیلی شیک و زیباست کنار هم نشستن کتاب‌های جیبی یا به هم چسبیدن کتاب‌های پالتویی.

راهکارهایی برای مرتب ماندن کتابخانه

البته که بسیاری معتقدند هیچ کدام از این روش‌ها به تنهایی جوابگوی مرتب‌سازی کتابخانه نیستند و شاید اگر به ترکیبی از این‌ها برسید کتابخانهٔ کاربردی و در عین حال زیبایی خواهید داشت. 

جدا کردن کتاب‌های موردنیاز

یکی از روش‌های دیگر که برای مرتب ماندن کتابخانه توصیه می‌شود جدا کردن کتاب‌هایی است که مشغول مطالعه‌شان هستید یا قرار است به‌زودی مطالعه‌شان کنید. برای همین منظور داشتن یک سبد کوچک کنار کتابخانه روش مناسبی است و یا چیدن این عنوان‌ها کنار تخت یا میز نشیمن هم کمک می‌کند که کتاب‌های موردنیازتان همیشه دم‌دست باشد. می‌توانید قفسه‌ای را برای قرار دادن کتاب‌های در حال مطالعه یا در نوبت مطالعه درست کنید و بعد از پایان مطالعه کتاب را به سیستمی که برای مرتب‌سازی انتخاب کرده‌اید اضافه کنید. 

چیدمان کتابخانه‌های مشاهیر ادبیات

مشاهیر ادبیات کتابخانه‌هایشان را بر چه اساسی مرتب می‌کرده‌اند. بد نیست ایده‌های خلاقانهٔ آن‌ها در مرتب کردن کتابخانه‌هایشان را بدانیم و به‌کار بگیریم.

کتاب‌های محبوب سوزان سونتاگ

سوزان سونتاگ نویسنده و نظریه‌پرداز برجسته در جواب به این سوال که کتابخانه‌اش را به چه ترتیبی می‌چیند گفته بود: «کتاب‌های غیرداستانی را براساس موضوع دسته‌بندی می‌کنم و اینجوری همیشه پیدا کردنشان راحت است. اما دربارهٔ ادبیات با دو روش دسته‌بندی براساس زبان و سال انتشار کتابخانه‌ام را مرتب می‌کنم و هرگز سراغ ترتیب الفبایی نرفته‌ام.»

کورت ونه‌گات و کتابخانهٔ عجیبش

نویسندهٔ رمان مشهور«سلاخ‌خانهٔ شمارهٔ پنج» گفته بود اول اینکه هرگز کتاب‌هایی که خودش نوشته را در کتابخانهٔ اصلی‌اش نمی‌گذارد و کتابخانه‌اش را هم براساس میل شخصی می‌چیند، نویسنده‌ها و کتاب‌های محبوب‌تر دم‌دست‌تر هستند و کتاب‌های عزیز کرده را کنار هم می‌گذارد و هیچ‌کس به جز خودش نمی‌داند کتابخانه را بر چه اساسی چیده، اما نکته اینجاست که او گفته بود: «حتی وقتی در اتاق کارم نباشم می‌توانم به شما بگویم که مجموعه داستان‌های آنتوان چخوف را در کدام طبقهٔ کتابخانه‌ام گذاشته‌ام و در هر قفسه در ردیف چندم هستند، با چشم بسته هم جای کتاب‌هایم را می‌دانم.»

کتابفروشی نیل گیمن

نیل گیمن نویسندهٔ رمان «اقیانوس انتهای جاده» و شاهکار «خوشبختانه شیر» چنان کتابخانهٔ مرتبی دارد که گویی به کتابفروشی رفته‌اید، او می‌گوید: «اینجوری به کتاب‌ها هم در کتابخانهٔ شخصی خوش می‌گذرد.»

استیون پینکر و کتابخانهٔ نردبان‌دار

استیون پینکر نویسندهٔ آثار فلسفی – جامعه‌شناسانه‌ای همچون «لوح سپید» و «فرشتگان بهتر ذات ما» هر کتابی را که می‌خواند نگه می‌دارد و برای همین هم کتابخانه‌اش تبدیل به یک چیز بسیار عظیم شده و او به نجاری که با هم رفیق شده‌اند سفارش چند نردبان متحرک داده که دستش به طبقات بالا برسد. 

ارنست همینگوی و کتابخانهٔ کوچکش

ارنست همینگوی آنقدر زندگی پرماجرایی داشت و در سفر بود که بارها در زندگی مجبور شد کتاب‌هایش را ببخشد یا بفروشد و برای همین هرگز همهٔ کتاب‌های محبوبش را یک جا نداشت. اما آخرین کتابخانه‌ای که از خالق «ناقوس‌ها برای که به صدا در می‌آیند؟» بر جا مانده، کوچک و جمع‌وجور و به اندازهٔ نثر او دوست‌داشتنی است. 

آلبرتو مانگل و کتابی در ستایش کتابخانه

کتابخانه برای آلبرتو مانگل نویسنده و جستار نویس آرژانتینی آنقدر عنصر مهمی بود که او یکی از مشهورترین آثارش را در ستایش کتابخانه نوشته است. کتاب «برچیدن کتابخانه‌ام» سفری است اودیسه‌وار به دل کتابخانه‌ای که 35 هزار جلدی است. 

رالف والدو و اتاقی از آن خود

طبیعی است که در این اتاق کتابخانه آن شعرهای لطیف و کتاب شاهکار «طبیعت» نگاشته شوند، اصلاً این اتاق طبع شعر هر مهمانی را هم قلقلک می‌دهد. 

جک لندن و یک یادگاری

کتابخانهٔ شخصی جک لندن حالا دیگر موزه شده است و هر ساله صدها نفر به این اتاق می‌آیند و به کتاب‌هایی که نویسنده بر اساس تاریخ انتشار کنار هم چیده، چشم می‌دوزند و البته اجازهٔ دست زدن به کتابخانه را هم ندارند. این کتابخانه همان جایی است که جک لندن تا سال ۱۹۱۶ هر روز در آن می‌نشست و می‌نوشت. 

ادیت وارتون و یک کتابخانهٔ اشرافی

ادیت وارتون خالق رمان شاهکار «خانهٔ شادی» و «ای‌تان فروم» و «تابستان» در این خانهٔ اشرافی کتابخانه‌ای برای خودش مهیا کرده بود و برای فرار از میهمانی‌های بی‌پایان طبقهٔ نو ثروتمند روزها و ساعت‌ها در این اتاق می‌نوشت و بیرون نمی‌رفت. او در یکی از نامه‌هایش به دوستی نوشته است: «خواب‌هایی که روی صندلی استراحت کتابخانه‌ام می‌بینم از یک جنس دیگر است، عمیق به اندازهٔ تاریخ ادبیات.»

آگاتا کریستی و کتابخانهٔ عجیب

آگاتا کریستی خالق ماندگارترین جنایت‌ها در دنیای ادبیات پلیسی یک کتابخانهٔ عجیب داشت، چندین قفسه کتاب دربارهٔ انواع سم‌های کشنده و چندین قفسه دربارهٔ کالبدشکافی و خوب این کتابخانهٔ ترسناک برایش بسیار ارزشمند بود. 

رودیارد کیپلینگ و یک کتابخانهٔ چوبی

تزئینات این کتابخانه آنقدر خاص است که چشم بیننده ابتدا به چوبکاری‌هایش می‌افتد، طبیعی است که در کتابخانهٔ شخصی به این زیبایی با این چوبکاری‌ها آقای کیپلینگ کتاب ماندگار «پسر جنگل» را بنویسد.

کتابخانهٔ عمومی یا شخصی نورمن میلر

نورمن میلر در آپارتمان مسکونی‌اش در شهر نیویورک چنان کتابخانه‌ای داشت که برای مرتب کردن کتاب‌هایش چند بار از کتابداران حرفه‌ای کمک گرفته بود. فضای داخلی این کتابخانهٔ شخصی و نسخه‌های نایابی از رمان‌های ماندگار جهان نظر بسیاری از روزنامه‌نگارانی را که برای مصاحبه پیش او رفته بودند جلب می‌کرد. 

یک کتابخانهٔ باشکوه کلاسیک

کمی سخت است در چنین کتابخانهٔ مبله و زیبایی رمان «تام سایر» کودک فقیر یا «شاهزاده و گدا» را نوشت، اما به هر حال مارک تواین کبیر می‌توانست. 

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  بیداری دوباره‌ی همینگوی

۱۵ حقیقت خواندنی درباره کتاب پیرمرد و دریا ارنست همینگوی

  رقیب یا دستیار نویسنده؟

نگرشی به حضور هوش مصنوعی در قلمرو داستان‌نویسی

  آشنایی با بهترین ترفندها برای چیدمان کتابخانه

شما کتاب‌هایتان را چطور می‌چینید؟ به ترتیب الفبا؟ براساس دسته‌بندی موضوعی؟ براساس رنگ؟ یا همین‌طور باری به هر جهت؟

  مثل اسبی که وقوع فاجعه را حس کرده

نگاهی به کتاب «همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها» اثر رضا قاسمی

  چگونه معنی خواب‌هایمان را بفهمیم؟

تعبیر رویا به روش کارل یونگ