هممیهن: هانا آرنت و محبت به دنیا، اثر یانگ بروئل از شاگردان آرنت است که داستان زندگی شخصی و روشنفکری آرنت، برجستهترین فیلسوف سیاسی قرن بیستم از تولد تا مرگ را ارائه میدهد. آرنت غیر از چند یادآوری شخصی در مصاحبههایش، هرگز تن به خودزیستنامهنویسی نداد اما با وجود این، نمیخواست نامههایش را نابود کنند و هیچ تلاشی هم نکرد سرنخهای زندگی خصوصیاش را از اسنادش حذف کنند؛ برای همین مواد خام سرگذشتاش را در کتابخانهها در اختیار عموم گذاشت تا نسلهای آینده به آن دسترسی داشته باشند. در این اثر قدیمیترین سند در یادداشتهای بهجا مانده از آرنت، کتابچهای است با نام «فرزند ما» که مارتا کوهن آرنت، مادر آرنت درباره فرزندش ثبت کرده است و داستان دخترش را با این جملات آغاز میکند: «یوهانا آرنت در یکشنبهشب، یکربع به ۹ در ۱۴ اکتبر ۱۹۰۶ بهدنیا آمد. تولدش طبیعی بود اما ۲۲ساعت طول کشید. وزن بچه زمان تولد ۵۹۶/۳کیلوگرم بود». کتابچه فرزند مادر آرنت، منبع اصلی برای اطلاعات کودکی آرنت است که در پروندهای همراه با سوغاتیهای یادگاری آرنت از سالهای آوارگی و جابهجایی، نگهداری میشود: «گذرنامه دولت آلمان» مارتا آرنت، شناسنامه آرنت، کارت هویت فرانسوی، گذرنامه آمریکا با ویزاهای مندرج، سند طلاق بلوکر همسر آرنت از ازدواج اولش و اسناد ازدواج بلوکر با آرنت و کتابچه کوچکی که مارتا آرنت اسامی، تاریخ تولد و تاریخ فوت اعضای خانواده آرنت و کوهن، همچنین همنسلها و والدینش را ثبت کرده است.
همچنین در این اثر نسخههایی از ۲۱شعر که آرنت بین ۱۹۲۳ و ۱۹۲۶ در دوران تبعیدش نوشته، وجود دارد. هانا آرنت همراه خودش در تبعید نسخهای از اشعاری که بین سالهای ۱۹۲۳ و ۱۹۲۶ سروده بود داشت و درنهایت در پرونده سوغاتیها بایگانی کرده بود. او نسخه تایپشدهای از آنها را هم به شعرهایی افزوده بود که در نیویورک در دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ سروده بود. در کنار اشعار دستنویس، تنها قطعه خودزیستنامه با عنوان «سایهها» دیده میشود که او در پایان سال اول دانشجوییاش، وقتی نوزده ساله بود، نوشته بود. این نوشتهها که شخصیترین و خصوصیترین آثاری است که از قلم آرنت جاری شده بود، در کتاب حاضر از آلمانی ترجمه و به تفصیل آورده شده است.
دیگر اسناد، یادآور گذشته اروپا در پروندههای خاص خود نگهداری میشوند. یکی از این پروندهها چندین نسخه از پوستر بزرگ اعلامیه اعلام اتمام دوره دکتری هانا آرنت در فلسفه، ادبیات و هنر در دانشگاه هایدلبرگ است. پروندهای دیگر، نسخهای از رساله دکتری هانا آرنت با عنوان «مفهوم آگوستین قدیس از محبت» را در بر دارد که در ۱۹۲۹ توسط اسپرینگر ورلاک نشر شده است. او این نسخه را وقتی آلمان را در ۱۹۳۳ ترک کرد با خود داشت، در سالهای اقامت در فرانسه آن را حفظ کرده و با خود به آمریکا آورده بود که با رنگورو رفتگی، تنها نشانه دوران کوتاه اما درخشان زندگی دانشگاهی او در آلمان است. هانا آرنت در این کتاب، زنی بیوطن است که در دوران نازیسم به آمریکا پناهنده میشود، تلاش میکند تکهپارههای روحش را جمع کند و کتاب ریشههای تامگرایی را بنویسد. زنی که فلسفه خوانده بود و در گروه کوچک مهاجران نیویورک ناشناخته بود، با این کتاب اعتباری را بهدست آورد که او را با مارکس قابلقیاس خواندند. آرنت، فیلسوفی جنجالبرانگیز بود که تمام عمرش سعی میکرد از دانشگاهها، احزاب سیاسی و جریانهای ایدئولوژیک دوری کند اما بااینحال دانشگاهها دست از سرش بر نمیداشتند و تلاشاش برای سکوت و حفظ فضای آزاد جهت اندیشهورزی از او گرفته میشد. او میدانست که بهدلیل خلقوخویاش، برای کار سیاسی و زندگی جمعی مناسب نیست اما بااینحال دورهای در سیاست یهودی فعالیت کرد و برای سازمان صهیونیستی آلمان کار میکرد. آرنت در سراسر زندگیاش تندمزاح بود، خیلی زود شرمنده میشد و در داوریهایش سختگیر و بیصبر بود. آنطور که استادش، کارل یاسپرس توصیف کرد، میتوانست لجوج و یکدنده باشد. اسنادی که بروئل در این کتاب از آنها بهره برده در مجموعه قفسههای اسناد کتابخانه کنگره کتابخانه مجلس آمریکا در واشنگتن وجود دارد. آرنت به کتابخانه کنگره دو چیز اهدا کرد؛ مجموعهای از دستنوشتهها و یادداشتهای درسگفتارهایش و فیشهای یادداشتبرداری شده منابع و مقولات برای «مجادله آیشمن». مجموعه نامههای ارسالی و دریافتی از کورت بلومفلد، کارل یاسپرس، مارتین هایدگر و دیگران را به آرشیو آلمان در مارباخ اعطا کرد که بعداً توسط بنیاد اموال آرنت تکمیل شد.
هانا آرنت این پروندهها را در اتاقخوابش، در محلی ساده و بهدور از نظرها نگاه میداشت؛ در آخرین آپارتمان خانواده بلوکر، در خیابان ریورساید. اتاقپذیرایی و اتاقمطالعه آرنت نیز هردو یکجا بود. نزدیک پنجرهای که مجاور پارک ریورساید و رودخانه هادسون بود یک میز کار و یک میز کوچکتر برای ماشین تحریر. در نزدیکی آنها قفسههایی بود که آثار خود آرنت چیده شده بود؛ راحل وارنهاگِن، زندگی یک زن یهودی، ریشههای تامگرایی، وضع بشر، میان گذشته و آینده، درباره انقلاب، آیشمن در اورشلیم، انسانها در ظلمت، درباره خشونت و بحران در جمهوری. در مرکز این اتاقپذیرایی بزرگ و دلباز، مبل و صندلی چیده شده بود، یک میز پذیرایی چرخدار برای نوشیدنی و یک میز قهوه که پر از زیرسیگاری، سیگار، کبریت، ظرفهای آجیل، ظرف قرص نعناع و قوطیهای شیرینی آن را شلوغ کرده بود ـ اینجا مرکز گفتوگو بود. روی میز کارش عکسهایی از مارتا کوهن آرنت، هاینریش بلوکر و مارتین هایدگر وجود داشت. این مخاطبان همیشه در حال مشاهده بودند و کار در مقابل آنها قرار داشت.
آرنت براثر حمله قلبی در اتاقپذیرایی و در کنار دوستانش که به ملاقاتاش آمده بودند، درگذشت. اولین صفحه از «داوری»، [یعنی] سومین بخش از آخرین اثرش، حیات ذهن، داخل ماشین تحریرش بود ـ صفحهای سفید برای عنوان.
کتاب هانا آرنت و محبت به دنیا، اثر یانگ بروئل، با ترجمه فرهنگ رجایی، ازسوی نشر مانوش منتشر شده است.
یادداشتی بر کتاب «قلبی که میتپد» اثر راب دلینی
شما ای کتابها، روزگاری برای من دلیل و راهنما بودید و الآن که به وصال رسیدهام دیگر نیستید، حرفی برای گفتن ندارید. هذا فراق بینی و بینک.
کتاب «کری» با توجه به استقبال گسترده از آن، به یکی از آثار ماندگار در ادبیات وحشت تبدیل شد.
قصهی زندگی مردی که خود از جنس قصه است و کسی است که قصههای جادویی سرزمین پریان را روی کاغذهای کاهی برای کودکان آفرید.
نگاهی به کتاب «انسان برای خویشتن»