فرادید: سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال۱۲۶۸ شمسی آغاز شد؛ او در این سفر ابتدا به روسیه رفت و سپس عازم کشورهای آلمان، هلند، بلژیک، انگلستان و فرانسه شد.
این خاطره مربوط به روز سهشنبه ۲۲ مرداد سال ۱۲۶۸ شمسی است؛ در آن زمان، ناصرالدینشاه در جریان بازگشت از سفر فرنگ در شهر بادنبادن آلمان به سر میبرد.
آمدیم به حمامی که در سفر دوم هم آمده بودیم، از پلهها بالا رفتیم… یک تالاری بود که در آن اسباب ژیمناستیک زیادی از هر جور گذاشته بودند برای اشخاصی که مبتلا به دردهای عصبانی و استخوانی هستند، مثلا درد دست، درد پا… این اسبابها هر کدام مال مالش و حرکت جای مخصوصی از بدن است…
حرکات عجیب غریب این چرخها دارد مثل حرکت شتر؛ آدم چطور سوار شتر که هست تکان میخورد، روی این اسباب هم همینطور تکان میخورد. یک اسبابی هست که آدم روی آن مینشیند قِر میآید، خیلی طرز و طورهای غریب… یک اسبابی بود که پشت داشت، آدم که روی او مینشست آدم را از پشت تا پائین در کمال خوبی مشت میزد … یک اسباب دیگر بود که آدم را میمالید و مالش نرم خوبی میداد، خیلی اسبابهای خوبی بود …
فرستادیم مهدی خان را از منزل آوردند، روی این اسبابها نشاندیم، تکانهای غریب خورد و مهدی خان کاری کرد که از شدت خنده اشک از چشم ما میآمد، خلاصه خوب اختراعی کرده است… حرکتهای عجیب و غریب دارد و بعضیها خیلی مضحک است. این اسبابها را یک نفر حکیم از اهل سوئد زاندر نام (Zander) اختراع کرده و ده سال است که در اروپا متداول شده است.
دربارهی روابط عاطفی و فکری جلال آل احمد و سیمین دانشور به مناسبت سالگرد ازدواجشان
سالروز درگذشت محمدتقی بهار؛ شاعر، ادیب، روزنامهنگار و سیاستمدار
عرض ارادتی به روح مینوی دکتر محسن جهانگیری، استاد فقید فلسفه دانشگاه تهران
سعدی، آزادی واقعی را برآمده از مهرورزی انسانی میشناسد و ازهمینروست که انسان بیتفاوت نسبت به رنج دیگران یا آدم بیعشق را از جرگهی انسانیت خارج میداند.
چرا اینفلوئنسرها به کارهای عجیب رو آوردهاند؟