ایرنا: ابلیس، اهریمن، دیو و شیطان، محور ابیات متعددی در اشعار سنایی و پروین اعتصامی قرار گرفتهاند. سنایی از بردن نام « عزازیل» هم غافل نمانده است اما اعتصامی، شاعر معاصر، آن را به کار نبردهاست. احتمالاً به این خاطر که ریشه کهن و باقدمت بالاتری دارد و ممکن است مخاطب عام معاصر او نسبت به آن علم نداشتهباشد.
اخلاق و موضوعات پیرامون آن همواره در طول تاریخ برای حرکت فردی و جمعی به سوی سعادت مورد توجه جوامع بشری بوده است. فطرت آدمی ضرورت و حُسن توجه به ارزش های اخلاقی را می یابد اما لازم است این گزاره ها گاه در آیینه ادبیات واکاوی شود با این امید که این یادآوری در کنار تاثیرگذاری بیشتر زبان ادبیات، بشر را به مسیر درست زندگی هدایت و حرکت او را تسریع نماید. در این پژوهش بر آن هستیم که برخی موارد موثر در اخلاق را در دو اثر حدیقه الحقیقهی سناییِ عارف و دیوان اشعار پروین اعتصامی بررسی کنیم و ضمن آشنایی با دیدگاه های اخلاقی دو شاعر، شباهت ها و تفاوت های پرداخت این شاعران به موضوعات شیطان، عقل، علم، مشورت و همنشین را دریابیم. یافتهها نشاندهنده سازگاری و انطباق اشعار سنایی و اعتصامی با تعالیم اسلامی و نزدیکی نوع نگاه دو شاعر مورد نظر می باشد البته تاکید ایشان بر این موضوعات و نحوه بیان آن ها متفاوت است.
شاعران بازنمایی ارزش های اخلاقی به امید تاثیر و هدایت جوامع بشری به سوی سعادت غایی را ضرورتی انکارناپذیر و رسالت قلم خود می دانسته اند
اخلاق و موضوعات محوری آن از دیرباز مورد توجه شاعران عارف و اخلاق گرا بوده است. گویی ایشان بازنمایی ارزش های اخلاقی به امید تاثیر و هدایت جوامع بشری به سوی سعادت غایی را ضرورتی انکارناپذیر و رسالت قلم خود می دانسته اند. بررسی تطبیقی و مقایسه ای این آثار می تواند به شناخت دقیق تر دیدگاه های اخلاقی شاعران و باز شدن دریچه ای به روی اعتقادات و باورهایشان و پیمودن مسیر اخلاق با شتاب بیشتر و درک بهتری منجر شود. از آنجا که سنایی با جریان سازی گسترده خود یکی از این شاعران اثرگذار تاریخ ادبیات ما در موضوع عرفان و اخلاق بوده است و بانو پروین اعتصامی نیز در حوزه ادبیات تعلیمی و اخلاق محور، شاعر شاخص و برجسته ای می نماید بر آن آمدیم که آثاری از این دو شاعر را در طبق ارزیابی و سنجش قرار دهیم.
در آثار شاعران کلاسیک و معاصر پیرامون تعالیم و مضامین اخلاقی پژوهش های بسیاری انجام شده است. مقالات، کتاب ها و رساله های متعددی در ارتباط با ادبیات اندرزی و تعلیمی و تمثیلات اخلاقی نوشته شده است اما پژوهشی در این زمینه با محوریت اشعار اندرزی سنایی و پروین اعتصامی یافت نشد و موضوع مورد نظر بکر و نوین است.
سنایی و اخلاق
بنا به دیدگاه سنایی، عرفان همواره وسیله ای برای تبلیغ اخلاق، علم و کوشش بوده است. » ( موسوی و منصوری، ۱۳۹۵: ۲۵۷ )
در عرفان و از نظر سنایی فضایل اخلاقی نور هستند و رذایل اخلاقی آتش اند
آثار سنایی به دلیل عرفانی بودن، جوهره ای اخلاقی نیز دارد. اخلاقی که از وحی و آسمان مایه گرفته و به قرآن و سنت و امامان، به خصوص معصومین شیعه تکیه نموده و از شریعت پیروی می کند. همین اخلاق با تفسیری عرفانی از سوی سنایی ارائه می گردد، یعنی فضائل و رذائل اخلاقی در عرفان معناهایی باطنی می یابند. (افراسیاب پور: ۱۳۸۶: ۲۶ )
اگر سنایی از حرص و آز سخن می گوید در معنای باطنی به این مطلب اشاره دارد که اگر انسان اسیر دست غیر خدا باشد دچار رذیلتی به نام حرص و آز می گردد که اولین نشانه آن زایل شدن عقل و شعور انسانی است. به همین دلیل مدعی است که با حرص و آز نمی توان عارف حقیقی شد. در عرفان و از نظر سنایی فضایل اخلاقی نور هستند و رذایل اخلاقی آتش اند. چنانکه خشم و شهوت را چون آتشی ترسیم می نماید که درون و بیرون را به خاکستر تبدیل می کند. ریا و کبر را آتش های کوچکی ترسیم می کند که آهسته آهسته درون را نابود می سازند. از حقد و حسد نیز به عنوان آتش های درونی نام می برد و این آتش ها را در تمثیل هایی به صورت افعی، دیو و مانند آن نشان می دهد. (همان )
« اگر از غرور و حرص و آز و متابعت نفس و غفلت و خودخواهی و دیگر رذایل اخلاقی فردی انتقاد میکند به اخلاق اجتماعی نیز فراوان میپردازد و از تعصب های مذهبی، همنشینی با نااهلان، نسیه فروشی و نسیه خریدن، مردم آزاری و مانند اینها نیز با دقت سخن میگوید. همواره بیم و امید، خوف و رجا را به عنوان دو بازوی به حرکت درآورنده اخلاق فردی و اجتماعی نیز مطرح مینماید. بذل و بخشش و ایثار را در حکایات متعددی آموزش میدهد. » (افراسیاب پور، ۱۳۸۶: ۲۶ و ۲۷ )
شعر پروین
پروین اعتصامی تحت تاثیر شاعرانی چون ناصر خسرو، خیام، سنایی، سعدی و حافظ بوده است اما بعضی از بن مایه های شعر او بیش از آنکه برگرفته از شعر کهن باشد، برگرفته از دل شاعر است. هماهنگی باورهای پروین با شاعران کهن رنگ و بوی شعرش را آشنا با قصیده های پیشینیان نموده است، لیک گاهی به مسائلی تاکید می ورزد که در شعر دیگران شاید کمرنگ تر باشد. به عنوان نمونه پروین به پندگیری و عبرت از گذشتگان تاکید فراوانی می ورزد. ( فخراسلام، بی تا: ۸۶ )
لحن شعر پروین متاثر از سعدی، ناصرخسرو، مولوی، عطار و حتی ابن یمین است
به زعم بیشتر منتقدان ادبی لحن شعر پروین متاثر از سعدی، ناصرخسرو، مولوی، عطار و حتی ابن یمین است. (مدرسزاده و ارباب سلیمانی، ۱۳۹۵: ۱۰۳ )
در شعر پروین مقصود شاعر پند و اندرز دادن به مخاطب و ستایش صفات اخلاقی پسندیده و نکوهش صفات نامطلوب است. (همان: ۹۵ )
مبانی اخلاقی شعر و شخصیت پروین بر نوع دوستی، مهربانی، نفی کینه و کدورت، عیب پوشی دیگران، عیب خود دیدن، نفی ضد ارزشهایی مانند حسادت و غرور و … استوار است. اصلیترین درون مایهی شعر او، این است که شاعر را تا حد معلم آرمان شهر ( مدینه فاضله ) ارزشمند و قابل اعتنا معرفی میکند. ( همان: ۹۶ )
عشق ابزار کار پروین نیست. او بیشتر به سراغ عقل و علم و حکمت و عاطفه و احساس رفته و استادانه این عوامل را در هنر خویش به کار گرفته است. ( شعبانی، بی تا: ۴۴ )
نخستین و بیشترین درون مایه شعر پروین موضوعات دینی و مذهبی است. او به دلیل تربیت خانوادگی و تاثیر پدر و اطرافیان، به مذهب گرایش داشته است؛ از همین رو بخش بزرگی از دیوانش را به تبیین مسائل مذهبی تخصیص داده است. شعر لطف حق نمونه ای است که درون مایهی عرفانی زیادی دارد. پروین همچون عرفا جهان را تجلی جمال حق میبیند. عشق در شعرش عشق عرفانی است. حتی یک بار هم به مظاهر عشق مجازی مانند عشق به همسر، معشوق، هنر، زندگی و… گریز نزده است. (مدرسزاده و ارباب سلیمانی، ۱۳۹۵: ۹۶ )
سنایی و اعتصامی، هر دو، در مدح عقل ابیات متعددی سرودهاند
ابلیس، اهریمن، دیو و شیطان، محور ابیات متعددی در اشعار سنایی و پروین اعتصامی قرار گرفتهاند. سنایی از بردن نام « عزازیل» هم غافل نمانده است اما اعتصامی، شاعر معاصر، آن را به کار نبردهاست. احتمالاً به این خاطر که ریشه کهن و باقدمت بالاتری دارد و ممکن است مخاطب عام معاصر او نسبت به آن علم نداشتهباشد.
اعتصامی و سنایی از همنشینی با بدان نهی کردهاند و بر اثرگذاری دوست و اثرپذیری انسان از همنشین توجه دادهاند
دو شاعر مورد نظر، خواننده را متوجه روشهای مختلف دشمنی شیطان با انسان و آسیبهای گوناگون او کردهاند و برای رهایی بشر از دام فریب اهریمن چارههایی اندیشیدهاند. هر دو راههای دشمنی ابلیس را برملا میکنند و توجه آدمی را نسبت به آنها برمیانگیزند با این امید که مخاطب نسبت به این دامها معرفت و شناخت پیدا کند و دچار خسران نشود.
سنایی و اعتصامی، هر دو، در مدح عقل ابیات متعددی سرودهاند و هر دو عقل را در تقابل و علیه شیطان و جهالت دانستهاند. با این تفاوت که شاعر قرن ششم پژوهش، گاه از محدودیت عقل و برتری دادن وحی بر آن گفتهاست. این شاعران در کاربرد این قوه ثمرات و نتایجی را برمیشمارند. سنایی نجات از شیطان، عذاب، خواری و حقارت و جهالت را در به کار بستن عقل دیدهاست. اعتصامی رهایی از هلاکت و تاریکیها، خروج از جهالت، سپردن طریق معنا، جلوگیری از اتلاف فرصتها، سودمندی برای روح و آسان شدن کارها، تدبیر و چارهورزی و آموختن فنون را در گروی کاربرد عقل یاد کردهاست.
همراهی علم و عمل در حدیقه و دیوان اعتصامی تاکید شدهاست. دیگر آنکه اعتصامی علم را بر ثروت برتری داده و سنایی هم مقصد عالم را درگاه الهی و در تقابل با مال و مادیات عنوان کردهاست. این مضمون و توجه به ارزش و جایگاه والای علم و دانایی در دیوان بانوی شاعر بسیار پررنگ و پربسامد شناخته شد. اعتصامی برخلاف سنایی حکیم به موضوع مشورت توجه نشان نداده و تنها در یک بیت مخاطب خود را از خودرایی نهی کردهاست. مضمون مشورت در حدیقهٔ سنایی بیشتر ناظر به مخاطبانی چون پادشاهان و زمامداران امور تشخیص دادهشد. سنایی از مشورت با حاسدان و سست رایان برحذر داشتهاست.
سفارش هر دو منبع از شاعران مورد نظرپژوهش، داشتن دوستان بسیار است. دو شاعر از همنشینی با بدان نهی کردهاند و بر اثرگذاری دوست و اثرپذیری انسان از همنشین توجه دادهاند. سنایی و اعتصامی ویژگیهایی برای آنان که از به دوستی برگزیدنشان نهی میکنند برمیشمارند. سنایی، نادانی، حماقت و بیخردی را از این ویژگیها عنوان میکند و از طبقهٔ عوام به دوستی گرفتن را شایسته نمیداند. اعتصامی تنپرور و کاهل، بدگوهر و فرومایه، جفاجو و ستمگر، پیرو هوا و هوس، نااهل وسبکبار را برای به دوستی گرفتن سزاوار نمیبیند.
* این مقاله برای انتشار در ایرنا خلاصه شده است. متن کامل آن را میتوانید اینجا بخوانید.
نگاهی عصبشناختی به ارادهی آزاد
میل به خودکشی تنها آنگاه در روانِ آدمی پدیدار میشود که زندگی، ماهیتِ بحرانی خود را به شیوهای عریان آشکار کند.
در سینمای ایران گرچه از کتاب به عنوان منبع الهام و نگارش قصه و فیلمنامه استفاده شده که بیش از همه در سینمای اقتباسی ظهور میکند اما خود کتاب کمتر در درون قصه و کانون تصویر قرار گرفته و روایت شده است.
اگر او نبود، شناخت ما از ایران باستان و کتابهای مهم و اصیلی، چون اوستا خیلی کم بود.
وقتی موسیقی غمگین گوش میدهیم آن را در زمینه زیباییشناختی، لذتبخش میدانیم، این پدیده به عنوان پارادوکس لذت بردن از موسیقی غمگین شناخته میشود.