وینش: بسیاری از ما در میان داستانهایی بزرگ شدیم که حیوانات خاطرهانگیز را به تصویر کشیدند. آنها فضای داستان را غنی کردند، در نقش یار وفادار قهرمان ظاهر شدند یا خود به شخصیتهای اصلی بدل گشتند. در حالی که اکنون بیشتر این حیوانات محدود به داستانهای کودکانهاند، در روزگاران گذشته، همهی داستانهای اساطیری و افسانهای آنها را به عنوان شخصیتی نمایشی به تصویر میکشیدند؛ حیواناتی که ماجراجویی میکردند، حقایق جهان را میآموختند و به خوانندگان خود فرزانگی را یاد میدادند.
بسیاری از ما در میان داستانهایی بزرگ شدیم که حیوانات خاطرهانگیز را به تصویر کشیدند. آنها فضای داستان را غنی کردند، در نقش همراه وفادار قهرمان ظاهر شدند یا خود به شخصیتهای اصلی بدل گشتند.
در حالی که اکنون بیشتر این حیوانات محدود به داستانهای کودکانهاند، در روزگاران گذشته، همهی داستانها آنها را به عنوان شخصیتی نمایشی به تصویر میکشیدند؛ حیواناتی که ماجراجویی میکردند، حقایق جهان را میآموختند و به خوانندگان خود فرزانگی را یاد میدادند.
حیوانات معروف در ادبیات داستانی
حیواناتی که در داستانها دیده میشوند، بخش عزیزی از کودکی و گاهی زندگی بزرگسالی ما هستند؛ از شیرخان بیرحم گرفته تا وینی پو، خرس محبوب همه. در اینجا فهرستی از خاطرهانگیزترین شخصیتهای داستانی حیوان آورده شده است.
شیر (اصلان) در ماجراهای نارنیا اثر سی.اس.لوئیس
شیر از دیرباز نماد نجابت، شجاعت و قدرت بوده است -همه چیزهایی که اصلان به وفور دارد. او نمایانگر خوبیها در جهان است و هنگامی که به حضور او نیاز باشد، کوتاهی نمیکند.
در طول این مجموعه، او بسیاری از شخصیتها را تشویق و راهنمایی میکند تا خود را بپذیرند و به شکوه و جلال دست یابند. به خاطر مهربانیاش، زیردستانش چنان او را دوست دارند که حتی پس از سالها غیبت، همچنان گوش به فرمان اویند.
شیرخان در کتاب جنگل اثر رودیارد کیپلینگ
این کتاب پر از حیوانات بهیادماندنی است: خرس بالو، پلنگ باقیرا، مانگوس، ریکی-تیکی-تاوی و دیگران. اما شیرخان از نظر جذبهی محض بر همهی آنها مسلط است. او مغرور و قدرتمند است و بیشتر ساکنان جنگل از او میترسند.
او بخش زیادی از داستان را دسیسه میچیند تا موگلی را خوراک شامش کند. گرگها را به جان هم میاندازد و حتی موفق میشود رهبر آنها را از گروه بیرون کند. او علیرغم پای لنگش، خود را چون هماوردی دردسرساز به دشمنانش میشناساند.
هدویگ در مجموعه داستان هری پاتر اثر جی.کی. رولینگ
هدویگ جغد برفی، حیوان خانگی هری است که به چند دلیل در داستان اهمیت دارد. او اولین هدیهی تولد درخوری است که هری تا به حال دریافت کرده، و تنها ارتباط ثابت او با دنیای جادوگری است. و به قول خود هری “تنها دوستی که در خانهی شمارهی ۴ پرایوت درایو داشت.”
در پایان، او در اثر حمله مرگخواران میمیرد که نماد از دست دادن معصومیت هری است. مرگ او به انگیزه هری برای پایان دادن جنگ با ولدمورت میافزاید.
موبی دیک در موبی دیک اثر هرمان ملویل
در این رمان، موبی دیک یک نهنگ عنبر غولآسا است که شاید در نوع خود بزرگترین باشد. این نهنگ، نیرویی طبیعی است که علیه پیشرفت بشریت میجنگد. پای کاپیتان ایهاب، یکی از مشهورترین مثالهای انسان علیه طبیعت، را گاز میگیرد و جدا میکند.
این نهنگ قاتل بیرحم به خاطر خصومتش با کشتیهای شکار نهنگ معروف شده است. دشمنی او چنان شدید است که قربانیان و خود خوانندگان را به وحشت میاندازد.
آقای روباه در آقای روباه شگفت انگیز اثر رولد دال
آقای روباه (فاکس) با همسر و فرزندانش در زیرزمین زندگی میکند. علاوهبراین، او یک دزد است و از زیرکیاش برای کلک زدن به سه کشاورز بدجنس استفاده، دامهای آنها را تصاحب میکند تا بتواند خانوادهاش را سیر نماید.
غالبا روباهها بهعنوان موجودات حیلهگر خبیث به تصویر کشیده میشوند اما آقای فاکس بسیار دلسوزتر و مفیدتر از آب درآمد؛ با اینکه او قطعا میتواند به حیوانات دیگر اهمیتی ندهد، با مهربانی آنها را به جشنی دعوت میکند تا از آنها بابت اینکه درگیر دشمنیاش با کشاورزان شدهاند، عذرخواهی کند.
باک در آوای وحش اثر جک لندن
باک نازپرورده، دزدیده و به عنوان سگ سورتمه فروخته میشود. همانطور که رمان پیش میرود، میبینیم که او از یک حیوان خانگی شیرین و بیتجربه به یک سگ شکاری آبدیده تبدیل میشود.
او یاد میگیرد که چگونه در آب و هوای سردسیر زنده بماند، برای سگ قلادهدار شدن میجنگد، و وقتی با جان سورتون ملاقات میکند، دوباره میآموزد که چطور به انسانها اعتماد کند. در پایان، او به آوای حیات وحش پاسخ میدهد و به گروهی وحشی میپیوندد و به افسانهای در میان بومیان بدل میگردد.
ناپلئون در مزرعه حیوانات اثر جورج اورول
ناپلئون “یک خوک نر بزرگ و تندخوی و تنها خوک برکشایری مزرعه بود و با زور حرفش را به کرسی مینشاند.” بنابراین جای تعجب نیست که او یکی از رهبران شورش حیوانات علیه انسان کشاورز ظالم باشد.
ناپلئون که نمادی از استالین است، در نهایت به عنوان یک دیکتاتور بر مزرعه حکومت میکند؛ رقیبی را تبعید میکند، شهروند وفاداری را به مشروب میفروشد، و بسیاری را پس میزند تا سوروسات عدهای معدود را فراهم کند. با این حال، بزرگترین جنایت او تبدیل شدن به همان شخصیت مقتدری است که خود نخستینبار علیه او شورش کرد.
شارلوت در شارلوت عنکبوته اثر ایی بی وایت
شارلوت آ. کاواتیکا عنکبوت باهوشی است که بیسروصدا در یک انباری زندگی میکند تا اینکه خوک ویلبر از راه میرسد. هنگامی که ویلبر در معرض خطر ذبح قرار میگیرد، شارلوت بر آن میشود برایش کاری انجام دهد.
او تبدیل به دوست ثابت قدم ویلبر میشود، به خاطرش به زحمت میافتد و در ازای آن چیزی از او نمیخواهد. با اینکه پایان شارلوت عنکبوته تلخ است، اما خوانندگان شکی ندارند که او زندگیاش را با هدفی سپری کرده است.
وینی پو در وینی پو اثر آلن الکساندر میلن
چه کسی میتواند این خرس دوستداشتنی و عاشق عسل را فراموش کند؟ پو یک خرس انساننما، دوستی ملاحظهگر، اجتماعی و ثابتقدم برای بقیه حیواناتی است که در جنگل صد هکتاری روزگار میگذرانند.
در حالی که به عقیدهی او و دوستانش “او یک خرس مغزفندقی” است، گاهی میتواند باهوش باشد؛ غالبا وقتهایی که یکی از دوستانش نیاز به کمک دارد. او همچنین شاعری مستعد است و در بسیاری از داستانها، اشعار و «زمزمههای» حضور دارد. روی هم رفته، او یک خرس همهکاره است!
زیبای سیاه در زیبای سیاه اثر آنا سول
زیبای سیاه اسب باشکوهی است که یک پای سفید و ستارهی سفید زیبایی روی پیشانی دارد. دوران زندگی او به عنوان اسب کالسکهی ثروتمندان آغاز میشود و به بهترین نحو به آنها خدمت میکند. اما حادثهای ناگوار موجب به کار گماردن او به کارهای بسیار سختتر میشود.
پیتر خرگوشه در کتاب پیتر خرگوشه اثر بئاتریکس پاتر
این شخصیت اشرافی یک خرگوش بازیگوش و نافرمان با ژاکت آبی و دکمههای برنجی است. علاوهبراین او کمی شکمو است و تا جایی که بتواند از سبزیجات آقای مک گرگور میخورد. در پایان، او لباسهای گرانبهایش را گم میکند و در حالی که خواهر و برادرش دارند از یک شام خوشمزه لذت میبرند، به رختخواب میرود.
پیتر خرگوشه داستان قدرتمندی در مورد خطرات بدرفتاری است. اگرچه پیتر لحظهای از خوشبختی ناب را تجربه میکند، اما میفهمد که ارزش ترس تحت تعقیب بودن و ناامیدی مادرش را ندارد. با وجود این، پیتر در کتابهای بعدی به چند ماجراجویی دیگر میپردازد.
وزغ در کتاب باد در بیدزار اثر کنت گرهم
در حالی که چهار شخصیت اصلی حیوان در این کتاب وجود دارد، وزغ به عنوان بینظمترین آنها تافتهی جدا بافته است. با وجود اجتماعی و خوشنیت بودنش، نابالغ است و علاقه به چاخان کردن و اظهارات زننده دارد که همیشه او را به دردسر میاندازد.
علاوهبراین او دلمشغولیهایی دارد که اغلب پس از مدت کوتاهی آنها را رها می کند. در این مجموعه کتاب، او قبل از اینکه در نهایت ماشینسواری کند، علاقهی زیادی به بلمرانی و کاروان کالسکهها دارد. رفتار بیملاحظهی او خوب نمیشود، زیرا دلمشغولیهای متنوع او به اعتیاد آشکار تبدیل میشود و دوستانش به او کمک میکنند تا آن را کنترل کند.
گربه چشایر درکتاب آلیس در سرزمین عجایب اثر لوئیس کارول
گربه چشایر یکی از محبوبترین حیوانات در داستانهای کودکانه است و از آن زمان در فرهنگ عامه آمیخته شده است. او نماد همیشه ظاهر شدن و ناپدید شدن است و تنها یک تصویر آخر را از خود به جای میگذارد: پوزخند دنداننمای بزرگش.
او که بازیگوش است و مرموز، اغلب آلیس و سایر شخصیتها را درگیر گفتگوهای فلسفی گیجکننده میکند. یکی از بهترین صحنههای کتاب وقتی است که به اعدام محکوم میشود، اما او با نشان دادن سر بدون بدن، همه را گیج میکند و این بحث را برمیانگیزد که آیا میتوان سر بیجسم را برید.
خرس پدینگتون در خرسی به نام پدینگتون اثر مایکل باند
پدینگتون با کلاه قدیمی، چمدان قراضه و کُتی در دست، تمام مسیر را از «دارکست پرو» تا لندن طی میکند. در آنجا خانوادهی براون او را به فرزندی میپذیرند و با زندگی در لندن آشنا میکنند.
با وجود اینکه پدینگتون همیشه نیتهای خوبی دارد، ناآگاهیاش اغلب او را به دردسر میاندازد. با این حال او ذات درستی دارد و همواره برای بهبود امور تلاش میکند. علاوهبراین، او قلب لطیفی دارد، همیشه مودب است و هرگز فرصت آشنا کردن بقیه با مارمالاد مورد علاقهاش را از دست نمیدهد.
جورج از مجموعه کتابهای جورج کنجکاو کار میکند اثر مارگرت و اچ. آ. ری
جورج یک شامپانزه یتیم است که در جنگلهای آفریقا زندگی میکند. مرد کلاه زردی که برای او ناراحت است، تصمیم میگیرد او را به باغ وحش ببرد. جورج که زیادی در مورد محیط جدید خود کنجکاو است، قبل از اینکه بالاخره به خانه جدیدش برده شود، وارد ماجراهای زیادی میشود.
کنجکاوی جورج یک بازنمایی عالی از کنجکاوی کودک است. با وجود اینکه کنجکاوی او را به دردسر میاندازد، اما زندگی را نیز جذابتر میکند و فرصت یادگیری بیشتر دربارهی دنیای شگفتانگیز اطرافش را فراهم میآورد.
حیوانات و داستان ها
از همان ابتدا، تقریبا در همهی داستانها حیوانات به عنوان شخصیتها اصلی حضور داشتند. آنها قهرمان و شرور، برنده و بازنده و خوب و بد بودند. شاید به این دلیل که در آن زمان مردم به طبیعت نزدیکی بیشتری داشتند و در مقایسه با زندگی امروزی ارتباط با حیوانات بیشتر بود.
در واقع، برای خدایان عادی بود که واجد جنبههای حیوانی باشند (عقاب برای زئوس، فیل برای گانش، کلاغ برای موریگان و غیره). اسطورهها و افسانههای عامیانه مملو از چنین نمونههایی هستند. اما شاید داستانهای اولیهای که حیوانات را به عنوان شخصیت نشان دادند، حکایتهایی باشند که معروفترین آنها حکایتهای ایزوپ است.
حیوانات در این داستانها اغلب انسانانگاری میشدند تا با مردم ارتباط بیشتری برقرار کنند. نکتهی جالب این است که همزمان با وجود کشف تفاوتهای بین حیوان و انسان، این دو با هم مالوفتر میشوند. به عنوان مثال، برخی از حیوانات با لباس پوشیدن و راه رفتن روی پاهای عقب به تصویر کشیده میشوند اما همچنان عادات غذایی و شرایط زندگی خاص خود را دنبال میکنند.
از شخصیتهای حیوانات نیز به گونهای بهرهبرداری میشود که از شخصیتهای انسانی نمیشود. خوانندگان واقعگرایی کمتری را از حیوانات میخواهند، در حالی که شخصیتهای انسانی، علیرغم خیالی بودن، همچنان بر اساس میزان واقعی بودنشان قضاوت میشوند.
دلیل این امر آن است که یک حیوان نسبتا ناشناخته است. تا زمانی که علم نتواند نحوه تفکر و احساس آنها را بشناسد، دنیای درونی آنها همیشه یک راز خواهد بود. خوانندگان هنگام مشاهده شخصیتپردازی آنها، این امر را در نظر میگیرند. بنابراین یک حیوان میتواند دیگر یک شرور سطحی نباشد، اما یک انسان باید نشان دهد که چرا شرور است.
این مطلب ترجمهای است از مقالهای که Cole Salao نوشته و در اینجا منتشر شده است.
نگاهی عصبشناختی به ارادهی آزاد
میل به خودکشی تنها آنگاه در روانِ آدمی پدیدار میشود که زندگی، ماهیتِ بحرانی خود را به شیوهای عریان آشکار کند.
در سینمای ایران گرچه از کتاب به عنوان منبع الهام و نگارش قصه و فیلمنامه استفاده شده که بیش از همه در سینمای اقتباسی ظهور میکند اما خود کتاب کمتر در درون قصه و کانون تصویر قرار گرفته و روایت شده است.
اگر او نبود، شناخت ما از ایران باستان و کتابهای مهم و اصیلی، چون اوستا خیلی کم بود.
وقتی موسیقی غمگین گوش میدهیم آن را در زمینه زیباییشناختی، لذتبخش میدانیم، این پدیده به عنوان پارادوکس لذت بردن از موسیقی غمگین شناخته میشود.