img
img
img
img
img

نمایشی از مجازات انسان‌های بد به دست شیطان

فروغ گشتیل

صبا: میخائیل بولگاکف یکی از شناخته شده‌ترین نویسندگان روس است که مشهورترین اثر او یعنی «مرشد و مارگاریتا» ۲۵ سال پس از مرگش به چاپ رسید. او ۱۲ سال آخر عمرش را صرف نوشتن این کتاب کرد و درنهایت با شمارگان ۳۰۰ هزارتایی و پس از حذف ۲۵ صفحه از آن توسط دولت روس، منتشر شد که همه نسخه‌های آن یک شبه به فروش رفت، سپس هر نسخه از آن صد برابر قیمت در بازار سیاه فروخته می‌شد. درباره «مرشد و مارگاریتا» مقالات بسیاری به زبان‌های مختلف نوشته شده است.

این کتاب که متنی فلسفی دارد و لایه‌های جنبش و اعتراض به حکومت استالینی در آن نمود می‌کند، به دلیل جذابیت بالا خیلی زود همراهی مخاطب را می‌طلبد. «مرشد و مارگاریتا» با داستان‌هایی از دین مسیحیت آمیخه شده که بولگاکف از آن‌ها تاثیر پذیرفته است، البته باید بدانیم که بسیاری از این داستان‌ها واقعی نیستند و نویسنده به تحریف آن‌ها پرداخته است.

این کتاب متشکل از سه بخش است؛ «ابلیس» که یکی از شخصیت‌های اصلی داستان است از ابتدا در آن حضور دارد و داستان‌هایی را به وجود می‌آورد اما «مرشد» و معشوقه‌اش «مارگاریتا» در ادامه با او همراه می‌شوند و داستان را رفته رفته به سوی پایانی عاشقانه فرا می‌خوانند. گفته می‌شود در نوشته ابتدایی بولگاکف، «مارگاریتایی» وجود ندارد اما پس از اینکه نویسنده عاشق می‌شود، این شخصیت را به داستانش اضافه می‌کند، به نظر می‌رسد که «مارگاریتا» همان معشوق بولگاکف است که به یاری «مرشد» که او هم نمودی از میخائیل بولگاکف است، می‌آید.

شیطان یا ابلیس در این کتاب از ابتدا شخص پر طرفدار خواننده نیست ولی رفته رفته متوجه می‌شویم که کارش متفاوت از شیطان مرسوم، مجازات آدم‌های بد است نه گول زدن آدم‌های خوب به همین دلیل یکی از پر طرفدارارترین شخصیت‌های کتاب می‌شود و سرنوشت مرشد و مارگاریتا را تعیین می‌کند.

در بخشی از کتاب «مرشد و مارگاریتا» آمده است: «چه اندوهبار است، ای خدایان، جهان به شب هنگامان! و چه رازآلود است مهی که مرداب‌ها را می‌پوشاند! اگر پیش از مرگ رنجی فراوان برده باشی و اگر در این وادی مه گرفته به درماندگی پرسه‌ای زده باشی و اگر بار گران جان‌کاهی بر دوش، گرد جهان گشته باشی، آن را می‌شناسی. شخص خسته آن را می‌شناسد و بی هیچ بیم و دریغی به ترک جهان و ترک مه و مرداب و رودخانه‌هایش رضا می‌دهد و با قلبی سبک خود را به دست مرگ می‌سپارد و می‌داند که فقط مرگ او را به آرامش می‌رساند.»

عباس میلانی یکی از مترجمان کتاب است که با همکاری نشر نو و به مناسبت ۴۰ سالگی ترجمه فارسی امسال یعنی سال ۱۴۰۲، ترجمه خود را ویراستاری کرده و مقابله شده با جدیدترین ترجمه انگلیسی و متن روسی برگردانده است.

این کتاب همچنین توسط نشر کتاب پارسه با ترجمه حمیدرضا آتش برآب، انتشارات مجید (به سخن) با ترجمه پرویز شهدی، انتشارات امیرکبیر با ترجمه بهمن فرزانه، نشر نفیر با ترجمه نیلوفر کرباسفروشان، نشر اکباتان با ترجمه سالومه مهوشان،نشر یوبان با ترجمه منیژه آشنایی و… در ایران ترجمه شده است.

بیش از این سخن را طولانی را نمی‌کنم. امیدوارم کتاب را تهیه کنید و از خواندن آن لذت ببرید.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  تهوع، توتم و تابو

مروری بر کتاب «اخلاق از دیدگاه سارتر و فروید»

  یک فانتزی بسیار تاریک

معرفی رمان «کتاب‌خواران»

  آن‌ها می‌روند یا آن‌ها را می‌برند؟

نگاهی به کتاب «اتومبیل خاکستری» نوشته‌ی آلکساندر گرین

  تجربه‌ی خیلی شخصی

نگاهی به کتاب «گورهای بی‌سنگ»

  بحران سنت ‌ـ مدرنیته

نگاهی به کتاب «نقطه‌های آغاز در ادبیات روشن‌فکری ایران»