img
img
img
img
img
زندگی‌ ارزش زیستن دارد

به دنبال سیبل زندگی

سمیه‌سادات نوری

وینش: عنوان کتاب «زندگی ارزش زیستن دارد» برای بسیاری افراد یک جمله خبری نیست، آن‌ها این جمله را به شکلی سوالی بارها و بارها از خود می‌‌پرسند. تصور غالب افراد این است که پرسنده‌‌ی چنین سوالی با چشم‌های پف کرده روی مبل ولو شده و توان بلند شدن ندارد. خانه‌‌اش نیمه تاریک و به هم ریخته است. بوی ظرف‌های نشسته و کپک زده به مشام می‌رسد.

 هرچند که درون و عمق احساس و افکار فرد افسرده همین است که از همه چیز بریده و توان ادامه دادن ندارد اما نمایش بیرونی همیشه اینطور نیست. افراد با ظاهری شاد و پرانرژی، محبوبیت اجتماعی نیز می‌توانند در پس ظاهر خود افسردگی مزمنی را داشته باشد که در نهایت منجر شود به آنچه برای رابین ویلیامز – کمدین آمریکایی – اتفاق افتاد؛ به ناتوانی در ادامه دادن.

کتاب «زندگی ارزش زیستن دارد» تالیف متیو مک‌کی، جان فورسایت و جورج ایفرت به ارزش زندگی نگاه می‌‌کند و به این پرسش‌ها پرداخته است که:

هدف زندگی چیست؟  

هدف زندگی من چیست؟

آیا بر مبنای ارزش‌هایم زندگی می‌کنم؟

دلیل اصلی بررسی این موضوعات در کتاب این است که افسردگی به هر دلیلی ایجاد شده باشد، چه سوگ و تروماهای روانی، چه اختلال هورمون و انتقال دهنده‌های عصبی مانند سروتونین و چه دیگر عوامل، یک صدا را در ذهن فرد تکرار می‌کند: «زندگی ارزشش را دارد؟» و یک بخش عمده را مورد حمله قرار می‌دهد: «اشتیاق زیستن».

هر چند جدای از بحث افسردگی نیز این‌ها سوالات اساسی زندگی هر فردی هستند. بدون تفکر درباره آنها، بازنگری و یا اصلاحشان، زندگی به روزگاری باری به هر جهت تبدیل می‌شود، تقلیدی دست چندم از مسیرهای تکراری از پیش تعیین شده‌ی جامعه که در نهایت روزی خمودگی و خستگی را برای فرد به همراه خواهد داشت. برای شاد زیستن تفکر به چگونه زیستن نیاز است. اگر زندگی یک سفر است پس بدون دانستن آنکه به کجا می‌رویم، رفتن چه معنایی  می‌تواند داشته باشد و چطور باید اشتیاق خود را نسبت به مسیر حفظ کنیم؟

«زندگی ارزش زیستن  دارد» توسط سه روانشناس کارکشته و براساس متد درمانی پذیرش و تعهد نوشته شده و علیزاده و صفری مترجمان کتاب نیز هردو متخصص همین حوزه هستند. این کتاب همانطور که از روانشناسی حرفه‌ای انتظار می‌رود به روان انسان ساده انگارانه نگاه نمی‌کند و یا ابتلا به افسردگی را فقدان اراده و ایرادی شخصیتی نمی‌داند.

در کتاب حاضر می‌خوانیم که «همه‌ی زندگی انجام دادن است. با این حال گاهی حرکت کردن مشکل است.» در این کتاب قرار است به کسانی که حرکت کردن برایشان دشوار شده است، کمک شود. در ابتدا با پذیرش شرایط، افکار و موقعیت این راه شروع می‌شود، همانطور که در کتاب به نقل از ویل گارسیا می‌خوانیم: «اولین مرحله تغییر، پذیرش است.»

افسردگی مانند هر بیماری دیگری انتخاب کسی نیست و به دلیل ابتلا به آن نیز نباید به کسی برچسب‌های منفی زد. قابل درک است که درمان آن نیز طبق گفته روانشناسی زرد صرفاً جملات انگیزشی و رفتارهای اجباری و هیجانی نمی‌تواند باشد. سه نویسنده – روانشناس «زندگی ارزش زیستن دارد.» در سراسر کتاب مثال‌های بسیاری از مراجعین خود مطرح می‌کنند که هر کدام برای یافتن هدف زندگی خود و اشتیاق لازم برای رسیدن به ارزش‌هایشان تلاش کرده‌اند.

حتی فراتر از آن در مقدمه سه نویسنده از روزهای سختی که خود در طول نوشتن این کتاب تجربه کرده‌اند، نوشته‌اند. تجربیات مانند اعتیاد فرزند و رنج‌هایی که می‌تواند بسیار آسیب زننده باشند. امروزه می‌‌دانیم هیچ فردی به خاطر ابتلا به افسردگی، اعتیاد، خلق و خوی پایین و … نباید مواخذه می‌شود و از این جهت آنچه که نویسندگان از زندگی خود در ابتدای کتاب گفته‌اند، می‌تواند بسیار ارزشمند باشد که نشان دهد هر فردی، حتی یک روانشناس حرفه‌ای نیز می‌تواند روزهایی را با احساس‌های منفی و سخت و حتی افسردگی تجربه کند.

اما آنچه که مهم است رفتار و عکس العمل فرد نسبت به این احساس منفی است که در طول کتاب به آن پرداخته شده است؛ در «زندگی ارزش زیستن دارد.»

متیو مکی کی و همکارانش بنابر تجربه خود تمامی دست‌اندازها و موانع رسیدن به یک زندگی ارزشمند را پیش بینی کرده‌اند و مرحله به مرحله در هر فصل به بررسی آن‌ها می‌پردازند، موانع و تعارضات را معرفی می‌کنند و به خواننده کمک می‌کنند تا هزینه‌ی روانی که برای حل کردن هر تعارض و مانعی را که بر سر راه وجود دارد، تشخیص داده و برای رای رد شدن از آن‌ها برنامه‌های عملی برای خود تدوین کند تا بالاترین نتیجه را داشته و کمترین سختی را متحمل شود.

«زندگی ارزش زیستن دارد» با وجود آنکه منطبق بر یک روش درمانی است اما با زبانی ساده نوشته شده است که برای عموم مردم و بدون همراهی یک روانشناس قابل درک و اجرا است و این مزیت بسیار مهم کتاب است.

در هر فصل پس از شرح و توضیح موضوع مورد بحث تمرین‌های مختصر اما مفیدی در نظر گرفته شده تا مطالعه کتاب از یک کار صرفاً ذهنی خارج شده و خواننده به صورت کاملاً عملی می‌تواند قدم به قدم برای زندگی خود ارزش و هدف‌هایی سازنده انتخاب کند که نسبت به دستیابی به آنها اشتیاق داشته باشد و انتظار می‌‌رود این اشتیاق انرژی لازم برای رهایی از افسردگی را در فرد ایجاد کند و برای افراد غیر افسرده نیز شادی و اشتیاق بیشتری در زندگی ایجاد کند. به این ترتیب خواندن کتاب برای هر کسی که زندگی پربارتر و شادتری برای خود آرزومند است، می‌‌تواند مفید باشد.

با وجود آنکه کتاب حاضر اثری ارزشمند از روانشناسانی متعد است، مانند هر کتاب دیگری از این دست، خواننده‌ی آن لازم است نسبت به حفظ سلامت روان خود حساس باشد و در صورت ابتلا به افسردگی علاوه بر مطالعه‌ی کتاب‌، مراجعه به روانشناس و دریافت درمان و کمک حرفه‌ای را فراموش نکند.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  تهوع، توتم و تابو

مروری بر کتاب «اخلاق از دیدگاه سارتر و فروید»

  یک فانتزی بسیار تاریک

معرفی رمان «کتاب‌خواران»

  آن‌ها می‌روند یا آن‌ها را می‌برند؟

نگاهی به کتاب «اتومبیل خاکستری» نوشته‌ی آلکساندر گرین

  تجربه‌ی خیلی شخصی

نگاهی به کتاب «گورهای بی‌سنگ»

  بحران سنت ‌ـ مدرنیته

نگاهی به کتاب «نقطه‌های آغاز در ادبیات روشن‌فکری ایران»