img
img
img
img
img
درآمدی بر جامعه‌شناسی هنرها»

هنر برساخته‌ی کنشگران جمعی

گسترش: «درآمدی بر جامعه‌شناسی هنرها» کتابی است نوشته‌ی یاسنت راوه که نشر نی آن را به چاپ رسانده است. از نظر جامعه‌شناختی، هنر چگونه تعریف می‌شود؟ نخستین پاسخ به این پرسش می‌تواند این باشد که هنر ویژگی ذاتی ندارد، پاسخی که در برابر دیدگاه وجودشناختی قرار می‌گیرد که در بسیاری از رویکردهای فلسفی رواج داشته است. افزون بر این، اندیشمندان حوزه‌های فلسفه، زیبایی‌شناسی و تاریخ هنر، بیش از بقیه‌ی حوزه‌های اندیشه، دل‌مشغول این بحث بوده‌اند؛ اما می‌توان، به این موضوع نیز پرداخت که کنشگران یک پهنه‌ی جغرافیایی یا زمانیِ معین به چه چیزی هنر می‌گویند و معنایی که این پهنه‌ی مکانی و زمانی به عمل هنری می‌دهد چیست. اما پیش از این، می‌توان پرسید از چه زمانی دقیقاً از هنر سخن گفته شده و نوع خاصی از «فعالیت» هنر قلمداد شده است، و اینکه این‌گونه فعالیت چه ویژگی خاصی دارد، فعالیتی که دارای ابعاد عملی و نمادین، اقتصادی و سیاسی است و بیانگر نوعی جهان‌نگری است. بنابراین، جامعه‌شناس نمی‌تواند از رویارویی با این پرسش طفره برود که هنر چیست. باید به خاطر داشته باشیم که جامعه‌شناسی، هنر را برساخته‌ی کنشگران جمعی می‌داند. به سخن دیگر، نمی‌توان هنر را داده‌ای ازپیش‌تعیین‌شده دانست. باید هنر را دقیقاً فرایندی اجتماعی، چه از نظر عملی و چه از نظر نمادین، برشمرد، فعالیتی مثل دیگر فعالیت‌ها و درعین‌حال با ویژگی‌های خاص خود که همیشه در حال تعریف و بازتعریف‌شدن است.

توجه به مفهوم فرهنگ بسیار آموزنده است و ما را به طرح این پرسش می‌کشاند که در زیرعنوان جامعه‌شناسی هنر یا جامعه‌شناسی هنرها چه معنایی نهفته است؟ سخن گفتن از جامعه‌شناسی هنر می‌تواند به این معنا باشد که هنر همان هنرهای زیبا و فاخر است، یعنی آثاری که مشخصاً آثار هنریِ به‌رسمیت شناخته‌شده‌اند.

محور اصلی تأملات این کتاب، تعریف «هنر» است. پژوهش‌ها درباره‌ی جامعه‌شناسی هنرها گسترش بیشتری می‌یابد و به سوی چندوجهی‌شدن و چندگونگی پیش می‌رود. چنان‌که رموند مولن در سال ۱۹۸۸ خاطر نشان کرده بود، گسترش مفهومِ آفرینشِ چیزهای تازه معمولاً به اعتبار سازگاری با تعریفی که از اثر وجود دارد و میراث سده‌ی نوزدهم است، صورت می‌گیرد. واکاوی این تطبیق‌دهی و بنابراین واکاوی پدیده‌های فرایند انتصاب و نامگذاری اساساً کار جامعه‌شناسی هنر است.

قسمتی از کتاب درآمدی بر جامعه‌شناسی هنرها:

پی‌یر بوردیو دستاورد پژوهش‌های خود و همکارانش را در سال ۱۹۷۹ در قالب کتاب «تمایز» منتشر کرد. وی در این کتاب، دریافت خود را درباره‌ی نسبت فرد با هنر و فرهنگ در زندگی روزمره‌ی بخش‌های گوناگون طبقات اجتماعی چارچوب‌بندی می‌کند. بوردیو در برابر این دیدگاه کانتی می‌ایستد که هنر را به یکی از ناب‌ترین مکان‌های انکار جهان اجتماعی تبدیل می‌کند، به مکانی که می‌خواهد فعالیت هنری را از بستر اجتماعی‌اش جدا سازد. به باور بوردیو، پیامد دیدگاه کانتی این است که نسبت فرد با فعالیت هنری از نظر اجتماعی باز هم تشخص‌آورتر می‌شود.

براساس اصل همانندی ساختاری، کشش‌ها و رانش‌های ذوقی یک نظام را می‌سازند و با برخورداری از انواع گوناگون سرمایه و اشغال نقطه‌ای در فضای اجتماعی وابستگی متقابل به‌وجود می‌آورند. بوردیو به پشتوانه‌ی داده‌های کمی گردآوری‌شده می‌کوشد در قالب طرحی دو بعدی -روی محور عمودی، حجم کلی سرمایه‌ی در اختیار و روی محور افقی، نسبت معکوس حجم سرمایه‌ی فرهنگی و حجم سرمایه‌ی اقتصادی- پیوند و همخوانی «سبک‌های زندگی» را بفهمد و طبقه‌بندی ذائقه‌ها، به‌ویژه ذائقه‌های فرهنگی را نشان دهد.

پی‌یر بوردیو برای اینکه نشان دهد این انتقال چگونه انجام می‌شود، مفهوم هابیتوس را به کار می‌برد. هابیتوس عبارت است از نظام‌هایی از گرایش‌های پایا و جابه‌جاشدنی، ساختارهای ساختمندی که می‌توانند همچون ساختارهای ساخت‌دهنده عمل کنند، یعنی به‌عنوان اصولی که زاینده و سازمان‌دهنده‌ی اعمال و بازنمایی‌ها هستند. به عبارت دیگر، هابیتوس نوعی جهان‌بینی یا نظام مرجع و ارزشی است که رفتار فرد را جهت می‌دهد و به کنش او معنا می‌بخشد. آنچه دو فردِ برخاسته از دو محیط اجتماعی متفاوت را از یکدیگر متمایز می‌کند ویژگی‌های فرهنگی آن‌هاست، ویژگی‌هایی مانند شیوه‌های غذا خوردن، اندیشیدن، سخن‌گفتن، رفتار کردن، اعمال و عادات مصرفی متفاوت، ذائقه‌های موسیقایی و مواردی از این دست. در این دریافت، تعریف ضمنی فرهنگ در محل تلاقی تعریف گسترده‌ای از فرهنگ که انسان‌شناختی است و تعریف محدودتری که ناظر به فرهنگ در معنای خاص آن است، قرار دارد. در این زمینه، می‌توان به تعریف کلاسیک ادوارد برنت تایلور در کتاب فرهنگ ابتدایی استناد کرد: فرهنگ مجموعه‌ی پیچیده‌ای است از شناخت‌ها، هنرها، باورها، حقوق، اخلاق، آداب و رسوم و غیره و نیز همه‌ی توانایی‌ها و عاداتی که انسان به‌عنوان عضوی از یک جامعه کسب می‌کند؛ اما در مفهوم محدود، فرهنگ عالمانه، فرهنگ فرهیخته یا مشروع، فرهنگ گروه اجتماعی مسلط اقتصادی و نمادین است. فرهنگ عالمانه ناظر است بر «آثار فرهنگی» در معنای تولیداتی نمادین که از نظر اجتماعی باارزش‌اند، به ویژه آثار هنری.

كلیدواژه‌های مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  تهوع، توتم و تابو

مروری بر کتاب «اخلاق از دیدگاه سارتر و فروید»

  یک فانتزی بسیار تاریک

معرفی رمان «کتاب‌خواران»

  آن‌ها می‌روند یا آن‌ها را می‌برند؟

نگاهی به کتاب «اتومبیل خاکستری» نوشته‌ی آلکساندر گرین

  تجربه‌ی خیلی شخصی

نگاهی به کتاب «گورهای بی‌سنگ»

  بحران سنت ‌ـ مدرنیته

نگاهی به کتاب «نقطه‌های آغاز در ادبیات روشن‌فکری ایران»