هممیهن: نسبت هنر و جامعهشناسی، نسبت تازهای نیست و جامعهشناسی هنر بهمثابه یکی از مهمترین زیرشاخههای این رشته، عقبهای غنی در حوزه علوم اجتماعی دارد، اما جامعهشناسی بهمثابه هنر از پیوند بین زیباییشناسی و جامعهشناسی میگوید. «رابرت نیزبت»، جامعهشناس شهیر آمریکایی در کتاب «جامعهشناسی بهمثابه فرم هنری» که هم مهمترین کتاب او، هم یکی از شاهکارهای مکتوب در جامعهشناسی و علوم اجتماعی محسوب میشود از همین پیوند و سنخیت میگوید؛ اینکه کار جامعهشناس هم مثل هنرمند میماند که دست به خلق و آفرینش هنری میزند، با این تفاوت که ابزار او مفاهیم و معانی هستند. نیزبت بهویژه جامعهشناسی را مطمحنظر قرار میدهد و سراغ جامعهشناسان کلاسیک میرود. او در تلاش است با تحلیل تاریخی و اجتماعی، نشان دهد سرمنشأ ظهور جامعهشناسی و مفاهیم و نظریههای جامعهشناسان مؤسس، اقتضائات تاریخی است که در آثار هنری و ادب زمانه نیز ظهور و بروز مییابند. اوج درخشش نیزبت در این کتاب، جایی است که رویکردها، روشها و حتی شیوه نظریهپردازی جامعهشناسان کلاسیک را همراستا و همسو با رویکردها و تکنیکهای هنری میبیند. نیزبت در شیوهای که دورکیم، مارکس، وبر، زیمل و دیگر جامعهشناسان تاثیرگذار برای نظریهپردازی و خلاقیت علمی بهکار بردهاند، فرمی هنری را استنباط میکند و راز ماندگاری و تاثیرگذاریشان را نیز همین بهرهمندیشان از نبوغ هنری و تکانه خلاقه میداند. صورتبندی جامعهشناسان مؤسس از مفاهیم و نظریات اجتماعی، علمی کردنِ همان ادراکی است که هنرمندان و نویسندگان همعصرشان در آثار هنری و ادبیشان خلق کرده بودند. شاید مهمترین دغدغهای که نیزبت در این کتاب دنبال میکند، طرح پرسشهایی درباره منابع انگیزه و الهام خلاقیت علمی است. او معتقد است، سرچشمههای آفرینش علمی، جدا از خلاقیت هنری نیست. بهعبارتدیگر جامعهشناس صرفاً دست به تحلیل عقلانی پدیدههای اجتماعی نمیزند، درعینحال او مشغول خلق یک اثر زیباییشناختی و هنری هم هست. بهقول نوگل روحانی، مترجم این کتاب: «نیزبت در این کتاب نهتنها نشانداده مرزی بین علم و هنر نیست که آبشخور تخیل علمی-در اینجا جامعهشناسی- همانی است که عطش آفرینش را در قلب و ذهن هنرمندان و ادیبان فرو مینشاند». درواقع نویسنده در این کتاب میکوشد تا نشان دهد که جامعهشناسی خود فرمی هنری است و از همان المانها و تکنیکهایی بهره میبرد که نقاشان، موسیقیدانان و ادیبان برای خلق آثارشان بهکار میگیرند.
کتاب «جامعهشناسی بهمثابه فرم هنری»، با مقدمهای از دکتر نعمتالله فاضلی همراه است. دکتر فاضلی در این مقدمه به اهمیت این اثر در چرخش زیباییشناختی در علوم اجتماعی میپردازد و با نقد وضعیت کلی علوم اجتماعی در ایران، ازجمله ضعفهای آن را گسست از علوم انسانی، هنر و ادبیات میداند. فاضلی در این مقدمه مینویسد: «لزومی ندارد استقلال علوم اجتماعی بر تقابل با هنرها و ادبیات استوار گردد؛ چهبسا درهمتنیدگی معرفتهای هنری و علمی، شرط توسعه آنهاست. البته این بهآنمعنا نیست که علوم اجتماعی، ادبیات است. علوم اجتماعی جایی بین علوم طبیعی و ادبیات است. ازایننظر که علوم طبیعی نیست، شبیه ادبیات است؛ ازایننظر که ادبیات نیست، شبیه علومطبیعی است. شباهت علوم اجتماعی به ادبیات بهدلیل وابستگی آن به زبان است؛ و شباهتش به علوم طبیعی بهدلیل وظیفهاش برای ارائه ادراک و شناختی معتبر از پدیدههای اجتماعی است.» به اعتقاد فاضلی، «جامعهشناسی بهمثابه فرم هنری» شکاف بین علم، علوم انسانی، هنرها و ادبیات را پر میکند. نیزبت نشان میدهد که اینکار برای هنرمندان، رمانخوانها، رماننویسان، نقاشان، موسیقیدانها و علاقمندان به موسیقی هم مفید و ضروری است. «گرچه کتاب کمحجم است اما غنی و سرشار از آگاهی و دانش است و مهمتر از آن اینکه، بینش تازهای به خواننده درباره جامعهشناسی و بهطورکلی علوم اجتماعی و انسانی میدهد. کتابی که از آشتی هنر و جامعهشناسی در کنار شناخت انسان و جامعه میگوید. چهبسا میتوان گفت این کتاب، تصویری جدید از علوم اجتماعی که تصویری هنری و خلاق است، ارائه میدهد و بر اهمیت نقش تخیل و خیالپردازی آنچنان که در هنر مهم است، در جامعهشناسی هم تاکید میکند. درهمینزمینه نیزبت میگوید: «در پس عمل خلاقه در همه علوم فیزیکی و اجتماعی، شکلی از تخیل نهفته است؛ نوعی کاربست شهود یا بهتعبیر هربرت رید، «تخیل نمادین» که با فرآیند خلاقه در هنر، تفاوت ماهوی ندارد. بر مبنای بینش این کتاب، هیچ تضادی بین امر زیبا و امر کاربردی یا سودمن نیست. بسیاری از اختراعات بنیادی بشر، ابتدا در بافتار هنر و زیباییشناسی ظهور کردهاند بیشازآنکه مورد نیاز باشند.
ترجمه این کتاب و بالطبع خواندن آن، از این حیث در ایران پراهمیتتر میشود که متاسفانه علوم اجتماعی در ایران و متن و محتوایی که در آن تولید میشود، فاقد سویههای زیباییشناختی و ادبی بوده و موجب شده تا مقالات یا کتابهای حوزه جامعهشناسی و بهطورکلی علوم اجتماعی، خشک و دافعهبرانگیز باشند. این کتاب اما نشان میدهد که چطور تحلیلهای عقلانی درعینحال میتوانند بهلحاظ فرم و ساختار نوشتاری، ویژگیهای زیباییشناختی هم داشته باشند. این همان خلأ و فقدانی است که نعمتالله فاضلی در کتاب جدید خود «اندیشیدن با هنر» هم به آن پرداخته است؛ به اینکه علوم اجتماعی در ایران دچار فقر و تأخر زیباییشناختی است و تعامل و پیوند ارگانیک با هنرها و قلمرو زیباییشناسی ندارد. خواندن این کتاب به ما نشان خواهد داد که چقدر علوم انسانی و اجتماعی در ایران برای فهمپذیرکردن مسائل اجتماعی جامعه، نیازمند چرخش زیباییشناختی است. همانطور که «پل اتکینسون» تاکید میکند که علوم اجتماعی یک فعالیت بلاغی است. جامعهشناسی به میانجی همین بلاغت و زیباییشناسی فرمی و روایی میتواند توجه شهروندان را به مسائل خود جلب کرده و بر آنها تاثیر بگذارد. ازاینرو برای آن دسته از علاقمندان علوماجتماعی و جامعهشناسی که دوست دارند متنها و مطالب تاثیرگذاری در این حوزه بنویسند که بر مردم تاثیر میگذارند از خواندن این کتاب بیشتر میآموزند و لذت میبرند.
کتاب «جامعهشناسی بهمثابه فرم هنری» که ازسوی انتشارات «همرخ» به بازار آمده، مشتمل بر ششفصل است: منابع تخیل جامعهشناسی، تمها و سبکها، چشماندازهای جامعهشناختی، پرترههای جامعهشناختی، مسئله حرکت و روی دیگر پیشرفت. خواندن این کتاب به خواننده نشان میدهد که دانایی، بدون زیبایی ممکن نیست.
مروری بر کتاب «اخلاق از دیدگاه سارتر و فروید»
معرفی رمان «کتابخواران»
نگاهی به کتاب «اتومبیل خاکستری» نوشتهی آلکساندر گرین
نگاهی به کتاب «گورهای بیسنگ»
نگاهی به کتاب «نقطههای آغاز در ادبیات روشنفکری ایران»