img
img
img
img
img
موسی صدر

انتظار جهان امروز از عزاداران محرم و راه درست یاری کردن امام حسین

امام موسی صدر - ترجمه احمد ناظم

اطلاعات: امـام حسین(ع) جان خود و همۀ فرزندان و خویشان و دوستانش را در راه پاسداری از حق فدا کرد و هیچ پاداش و سپاسی نخواست. انسانی که فداکاری می‌‌کند،‌ گاه فداکاری‌اش از سر ماجراجویی است و برای رسیدن به حکومت و ریاست به پا می‌‌خیزد و خود را به خطر می‌‌اندازد. می‌‌گوید یا کشته می‌‌شوم، یا پیروز می‌‌شوم و به حکومت می‌‌رسم. ارزش این فداکاری‌‌ همان پاداشی است که در برابـرش می‌‌گیرد. اگر پیروز شد، به هدفش می‌‌رسد و اگر کشته شد، نمی‌‌تواند از کسی طلبکار باشد. امام حسین(ع) با چنین محاسبه‌ای وارد میدان جنگ نشد؛ زیرا از‌‌ همان ابتدا می‌‌دانست که وارد نبردی نابرابر می‌‌شود و سرانجام کشته خواهد شد.

گاه انسان خود را فدا می‌‌کند تا برای خانواده و فرزندانش عزت و افتخاری کسب کند. این نیز نوعی فداکاری است، ولی ناقص است. امام حسین(ع) با این نگاه نیز وارد صحنه نشد، زیرا همۀ کسانی که همراه ایشان در کربلا بودند، فدا شدند. امام خطاب به همۀ خاندان عبدالمطلب آشکارا گفته بود: هر کس از شما به همراه من از مکه خارج شود، به شهادت می‌‌رسد و هر کس نیاید، هرگز به رستگاری دست نخواهد یافت. بدین‌ترتیب امام تأکید کرد که هدفش از فداکاری، کسب عزت و افتخار برای اهل‌بیت نیست.

گاه نیز انسان از خود فداکاری نشان می‌‌دهد تـا بـه شـهرت و اعتبار برسد. امام حسین چنین هدفی نیز نداشت؛ چون این نوع فداکاری نیز ناقص است. امام اگر به دنبال اعتبار و شهرت بود، برایش بهتر بود که در مدینه یا مکه کشته شود، زیرا این دو شهر مرکز تجمع مسلمانان بود. امام اگر در مکه کشته می‌‌شد، همۀ دنیا می‌‌فهمید که در راه خدا شهید شده و از این راه بهتر می‌‌توانست شهرت به دست آورد؛ بنابراین امام حسین در قیام خود به دنبال هیچ سودی از مال و مقام و افتخار برای خاندان خود و شهرت و اعتبار نبود. این از لحاظ کیفی و معنوی.

از نظر مـادی نیز فـداکاری‌هـا درجـاتی دارنـد. گـاه انسان بخشی از توان خود را تقدیم می‌‌کند و گاه همة وجودش را؛‌ گاه همراه با خود همۀ فرزندانش را نیز تقدیم می‌‌کند؛‌ گاه همة اهل‌بیت خود را هم در معرض اسارت قرار می‌‌دهد؛ و ‌گاه هر آنچه دارد، فدا می‌‌کند. امام حسین این‌گونه فداکاری کرد، یعنی هر چه داشت، در راه حق داد. فداکاری او هم از لحاظ کمّی و هم از لحاظ کیفی نظیر ندارد. امام به هیچ وجه نمی‌‌خواست برای خود چیزی نگه دارد؛ به سخاوتمندانه‌‌ترین شکلی که انسان می‌‌تواند در راه خدا فداکاری کند، جانفشانی کرد و هر آنچه داشت داد. نبرد امام حسین کاملا برای خدا بود و هیچ‌گونه ناخالصی و امر غیر خدایی در آن وجود نداشت.

امت به ‌‌نهایت تباهی و انحطاط اخلاقی در برابر حاکمان ستمگر و دل بستن به اوهام رسیده بود و سخت نیازمند شوکی نیرومند بود. امام حسین(ع) با جانفشانی خود، این شوک را به امت وارد کرد. از پیامبر(ص) نقل شده است: «لا یوم کیومک یا اباعبدالله» (هیچ زمان اوضاعی مانند زمان و اوضاع تو ‌ای اباعبدالله نیست)؛ به این معناست که هیچ روزی در دنیا به مقام و جایگاه روز عاشورا نمی‌‌رسد؛ روزی که امام حسین(ع) در برابر روزگار و زمان و مکان و در برابر همۀ جوانب حق و در برابر همۀ امتها، سخاوتمندانه‌‌ترین چیزی که انسان می‌‌تواند تقدیم کند، فدا کرد.

بخشش حسینی

ما هر سال برای گرامیداشت یاد امام حسین(ع) گرد هم می‌‌آییم. این کار درستی است؛ ولی آیا در اجتماعات خود به امام چیزی می‌‌دهیم یا چیزی می‌‌گیریم؟ من بر این عقیده‌ام که ما می‌‌آییم تا از امام چیز تازه‌‌ای بگیریم، چون ما در مکتب عاشورا گرد هم می‌‌آییم و به پند‌ها، درسها و آنچه عواطف ما را برمی‌انگیزد، گوش می‌‌دهیم تا خونمان را به جوش آورد و راه را دوباره برایمان روشن کند. او از ما چیزی نمی‌‌خواهد. خداوند او را از پاداش مردم بی‌نیاز ساخته است؛ از این رو می‌توانیم بگوییم امام حسین برای همۀ انسانیت فداکاری بزرگی کرد. فداکاری او تنها الهام‌بخش و حرکت‌آفرین نبود، بلکه حتی نام و یاد جاویدانش در تاریخ دستاوردهای فراوانی برای امت در پی داشته است.

شما خود به اینجا آمده‌اید و این اجتماع عظیم را پدید آورده‌اید. آیا این سرمایه‌ای بزرگ برای امت نیست که می‌‌توان به کمک آن مشکلات را حل کرد و مسائل را مورد بحث و بررسی قرار داد؟ این روز‌ها در هر منطقۀ جهان اجتماعات بسیاری برای امام حسین(ع) برپا می‌‌شود. این مراسم‌های خودجوش و باشکوه به ‌گونه‌ای است که هر‌ کس در آن شرکت نکند، احساس کمبود و خلأ می‌‌کند. انسان در هر کجا که باشد، می‌‌خواهد در این مراسم شرکت کند و به سخنان امام حسین و مصائب کربلا گوش دهد. این سرمایه‌ای بزرگ و بی‌نظیر است.

ما برای چه گرد هم می‌‌آییم؟ اگر بزرگان و پیشگامانِ این اجتماعات نتوانند از این سرمایه بهره‌برداری کنند، کوتاهی از جانب آنان است، نه از جانب مردم و نه از جانب امام حسین(ع). روحیه‌ای نیز که در میان شرکت‌کنندگان در مراسم حسینی وجود دارد، در بین شرکت‌کنندگان در هیچ اجتماع دیگری مشاهده نمی‌‌شود. سطر سطر واقعۀ کربلا درس و عبرت و هدایتگری است. اگر ما از این سرمایه بهره نگیریم، گناهی دوچندان مرتکب شده‌ایم. اگر انسان دارو و ابزار درمان نداشته باشد و به سبب بیماری بمیرد، هیچ سرزنشی بر او نیست. ولی اگر ابزار درمان را در اختیار داشته باشد، ولی خود را درمان نکند و بمیرد، فردی محروم شمرده می‌‌شود. در‌ مورد سرمایه و مکتب حسینی نیز همین‌طور است. اگر ما از این سرمایۀ عظیم، از این اجتماعات پرشور، از این روحیۀ شرکت‌کنندگان، از این محتوا و درسهای گرانبها استفاده نکنیم، مانند کسی هستیم که در کنار آب تشنه مانده است!

نوع بهره‌ای که ما از این اجتماعات می‌‌بریم، بنا بر هر زمان متفاوت است. هنگامی که ما تحت ستم و فشار بودیم و عقیده و دینداری و مذهب ما مورد هجوم قرار گرفته بود، این مراسم را برپا می‌‌کردیم تا عواطف را برانگیزیم و تولی و تبرّی را در میان خود بیشتر کنیم و روح فرزندانمان را با ولایت اهل‌بیت و بیزاری از دشمنان سیراب کنیم. ما این کار را در طول تاریخ انجام می‌‌دادیم تا از بین نرویم؛ زیرا دشمن مجهز به همه‌ چیز بود و با همۀ توان می‌‌خواست ما را به سبب اعتقاد به حسین، محو و نابود کند. ما نیز این توطئۀ آنان را با زنده نگه داشتن یاد و نام امام حسین و برانگیختن عواطف از راه گریه و بیزاری جستن از دشمنان امام حسین، پاسخ می‌‌دادیم؛ ولی در این زمان که در برپایی این مجالس آزادی داریم، بسنده کردن به اندوه و گریه جایز نیست و برخلاف هدف امام حسین(ع) است.

دشمنان حسین(ع)

یکی از دانشوران می‌‌گفت: امام حسین سه دسته دشمن دارد: دستۀ اول آنان که او را کشتند. این دسته کم‌خطر‌ترین دشمنان هستند؛ چون تنها جسم امام را که محدود بود، کشتند. دستۀ دوم آنان که تلاش کردند مزار امام را ویران کنند و از آمدن زائران جلوگیری نمایند. خطر این دسته بیشتر از گروه اول است، ولی نتوانستند کاری از پیش ببرند. دستۀ سوم که خطرناک‌ترین دشمنان هستند، آنان‌اند که کوشیدند اهداف امام و ابعاد انقلاب حسینی را تحریف کنند و بهره‌برداری‌های بی‌ارزش از آن کنند و یا آن را مورد سوء‌استفاده قرار دهند. اینان تلاش کردند بالا‌ترین بُعد حسینی یعنی هدف نهضت حسینی را از بین ببرند.

باید ابعاد فعالیت‌های خود را درک کنیم و دستاوردهای سرمایۀ حسینی را غنیمت بشماریم. اگر به حضور در مراسم و گریستن بسنده کنیم، بدان معناست که به خود دلداری داده‌ایم و دلمان را تسکین بخشیده‌ایم و اندکی آرام شده‌ایم و مشکلات را به حال خود‌‌ رها کرده‌ایم. این یعنی معنا و محتوای این مجالس را از آن گرفته‌ایم و نگذاشته‌ایم در دل و جانمان اثر کند. سرمایۀ حسینی در طول تاریخ نقش بزرگی ایفا کرده و مذهب ما را حفظ کرده و آن را در سراسر جهان منتشر کرده است. زمانی که هیچ رسانۀ تبلیغاتی وجود نداشت، مکتب امام حسین، مکتب فرهنگ‌ساز در همۀ مناطق دنیا بود؛ ولی امروزه مجالس حسینی چه کارکردی در دل و جان ما دارد؟ گریستن کار خوب و درستی است، ولی مقدمه است. ما چه استفاده‌ای در عرصۀ عمومی و در زمینۀ فردی برده‌ایم؟ اگر تنها گریه کرده‌ باشیم، به شما خبر می‌‌دهم که این کار سودی ندارد!

ما از کدام دسته هستیم؟ از کسانـی کـه گریه می‌‌کنند و حسین را می‌‌کشند؟! روشن است که امام حسین(ع) الان نیست تا کسی او را بکشد؛ ولی اگر ما گریه کنیم و در عین حال برای تضعیف اهداف امام حسین تلاش کنیم؛ اگر گریه کنیم، ولی در صف باطل باشیم؛ اگر گریه کنیم، ولی گواهی دروغ دهیم؛ اگر گریه کنیم، ولی به دشمنان کمک کنیم و به اختلاف و تفرقه در جامعه دامن بزنیم؛ اگر گریه کنیم، ولی گناهمان بیشتر شود، در این صورت گریه می‌‌کنیم و در عین حال حسین را نیز می‌‌کشیم؛ زیرا تلاش می‌‌کنیم هدف حسین را از بین ببریم که گرانبها‌تر از خود اوست!

آیا از دستة عبیدالله‌ جعفی هستیم؟

فکر می‌‌کنم بسیاری از ما جزو دستۀ عبیدالله ‌بن ‌حر جعفی هستند! در میدان جنگ حسینی که جنگی است از ازل تا ابد و امام حسین(ع) تنها یکی از فرماندهان این میدان است، در این میدان ایستاده‌ایم و برای حسین گریه می‌‌کنیم، ولی همت و جدیت نداریم! من روشن‌‌ترین مصادیق را می‌‌گویم و به ترتیب پیش می‌‌آیم. در برابر ما مشکل فلسطین است. دشمن صهیونیستی خطری برای همه است و هیچ‌ کس تردید ندارد که این خطر هم‌اکنون وجود دارد و ما را تهدید می‌‌کند. هیچ انسان عاقلی تردید ندارد که صهیونیسم خطری برای فلسطین و کشورهای اطراف است. حال چه می‌‌کنیم؟ تنها ناراحت می‌‌شویم، گریه می‌‌کنیم، تأسف می‌‌خوریم و کمک مالی می‌‌کنیم. اگر این کار به سبب شانه خالی کردن از وظایف شخصی باشد، از گروه عبیدالله‌ جعفی هستیم!

جنگ تعارف‌بردار نیست، در جنگ جای مدارا و سازش نیست. باید با سر وارد میدان شد. باید همۀ ما به همراه زن و فرزندانمان وارد میدان شویم. این مسئله شوخی‌بردار نیست. در طول تاریخ، ما با چنین خطرهایی روبرو نبوده‌ایم. با حرف زدن و حتی با کمک مالی، نمی‌‌توانیم مسئولیت خود را ادا کنیم. باید وارد میدان جنگ شویم. باید برای رویارویی با نبردهای بزرگ آماده شویم؛ نبردهایی که جز با بسیج همۀ توانایی‌‌ها و امکانات پایان نمی‌‌یابد. چطور آماده شویم؟ آموزش نظامی ببینیم. اگر روزی دشمن را در مقابل خانۀ خود ببینید، چه می‌‌کنید؟ آیا توانایی دفاع دارید؟ آیا برای ورود به جنگ آمادگی دارید؟ یا اینکه می‌‌خواهید با دادن کمک مالی، از همۀ این حقایق تلخ رهایی یابید؟ این کافی نیست. باید آماده شویم. باید خودمان کار با اسلحه را یاد بگیریم. باید از نظر عقلانیت، از نظر وضع جامعه، ایجاد همبستگی، ایجاد نزدیکی و همدلی میان مردم و همکاری با همۀ نیروهایی که در راه این نبرد فعالیت می‌‌کنند، آماده شویم؛ یعنی باید احساس کنیم که هدف اول در زندگی ما، این جنگ است و سایر موارد در مرحلۀ بعد قرار دارد.

باید با همۀ امکانات مادی و معنوی مقاومـت را یاری دهیم؛ ولی این، بخشی از وظایف ماست. هر یک از ما باید آماده شویم. باید با اسلحه، با ایمان و با هوشیاری کامل از آنچه در اطراف می‌‌گذرد، خود را آماده کنیم تا غافلگیر نشویم و فریب سخنان این و آن را نخوریم. باید نسبت به سرنوشت خود و نبرد خود هوشیار باشیم و آماده شویم. من از زبان امام حسین(ع) به شما می‌‌گویم: شما مستقیماً مسئول هستید، یعنی بر خود شما واجب است که تلاش کنید و برای به دست گرفتن اسلحه آماده شوید. من، سیدموسی، نیز وظیفه دارم برای به دست گرفتن سلاح در این میدان آماده شوم.

راه یاری حسین(ع)

امروز شما می‌‌خواهید امام حسین را یاری کنید؛ چون چشم دل دیدید که همۀ اهل‌بیت و اصحابش کشته شدند و زنان در آستانۀ اسارت قرار گرفتند. امام تنها در میدان ایستاده و فریاد می‌‌زند: «آیا کسی هست مرا یاری کند؟ آیا کسی هست از حرم رسول‌ خدا دفاع کند؟» امـروز حسـین تنها در میدان ایستاده است. آیا امروز حق که در حسین نمود یافته است، غریب و تنها نیست؟

آیا امروز دین در خانۀ اهل دین، غریب و تنها نیست؟ پس باید او را یاری کنیم هرچند با یک امید، با یک کلمه، با یک موضع‌گیری. ‌ای جوان و‌ ای نوجوان، باید فکر کنی که چطور می‌‌خواهی امام حسین را یاری کنی. چطور می‌‌خواهی جبهۀ امام حسین را تقویت کنی؟ چطور می‌‌خواهی اهداف امام حسین را محقق کنی؟ این چیزی است که از تو انتظار می‌‌رود. هر کس می‌داند گناهش چیست و در اطاعت خداوند چه اندازه کوتاهی کرده است. هر کس از عیبهای اخلاقی و فکری و عقلی خود آگاه است. همۀ ما می‌‌دانیم که مشکل ما چیست. ما می‌‌توانیم به احترام امام حسین یک کار بکنیم: یک گناه را ترک کنیم؛ نماز بخوانیم؛ روزه بگیریم؛ اختلاف یا کینه یا گناهی را از دل خود پاک کنیم…

كلیدواژه‌های مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  کثرت‌گرایی فرهنگی خوب است یا بد؟

دنبال‌کردن تعدد فرهنگی، پیچیدگی‌های قومی فراوانی به همراه دارد.

  سیلی واقعیت؛ نتیجه زیست دُن کیشوت‌وار

دن کیشوت مردی روستایی است که به دلیل مطالعه زیاد و بیمارگونه رمان‌های شوالیه‌گری، تحت تاثیر این داستان‌ها دچار توهم می‌شود.

  نویسنده‌ای که در غبار گم نشد

مروری بر زندگی و آثار تقی مدرسی که چهار دهه در آمریکا زیست اما همچنان به ایران می‌اندیشید و به فارسی می‌نوشت.

  عشق به ایران تا جهان‌میهنی پسامدرن

بررسی سیر تحول فکری داریوش شایگان

  دلیل استفاده استیون کینگ از نام مستعار

استیون کینگ نام مستعار ریچارد باچمن را برگزید و با آن، داستان‌های متعددی نوشت.