گسترش: کتاب «ایگو دشمن شماست»، نوشتهی رایان هالیدی، به همت نشر آموخته به چاپ رسیده است. شاید جوان باشید و سرشار از جاهطلبی! شاید برنا باشید و کوشا! شاید چند میلیارد پول درآوردهاید و اولین قراردادتان را امضا کردهاید و وارد گروه موفقی شدهاید یا شاید آنقدری موفق شدهاید که برای تمام عمرتان کافی است! شاید از درک اینکه آن بالابالاها چقدر پوچ است، دلزدهاید! شاید در دلِ بحران، مسئولیت رهبری دیگران را برعهده داشتهاید! شاید تازه اخراج شدهاید و شاید کفگیرتان به ته دیگ خورده است! هر جایی که هستید، هر کاری که میکنید، بزرگترین دشمنتان درون خود شما زندگی میکند: ایگویتان.
با خودتان میگویید: «من نه! هیچکسی نمیتونه به من یکی بگه ایگومانیا دارم.»
شاید همیشه خودتان را آدمی کمابیش متعادل تصور کرده باشید؛ ولی ایگو بخشی طبیعی از هویت کسانی است که برای رسیدن به موفقیت جاهطلب، بااستعداد، پرانگیزه و توانمندند. درست همان خصیصهای که ما را کارآفرینی متفکر، عملگرا، خلاق و خوشآتیه میکند، همان که انگیزهی ما برای فتح قلههای موفقیت است، ما را در برابر همین جنبهی تاریکتر روانمان آسیبپذیر میکند.
این کتاب دربارهی ایگو به معنای فرویدیاش نیست. فروید عاشق توضیح مفهوم ایگو با تشبیه بود. در نگاه فروید، ایگوی ما سوار بر اسبی میتازد. امیال ناخودآگاه ما نمودی از این اسب است و خود ایگو سعی میکند زمام آن امیال را در دست بگیرد. از طرف دیگر، منظور روانشناسان مدرن از واژهی «خودپرست» کسی است که به خودش بیشازحد توجه میکند و به دیگران بیاعتناست. تمام این تعاریف نسبتاً درست است؛ ولی بدون درنظرگرفتن وضعیت بالینی، ارزش چندانی ندارد.
ایگویی که اغلب با آن طرفیم، مبتنی بر تعریف سادهتری است: باوری نادرست دربارهی اهمیت خود و تکبر و جاهطلبی خودمدارانه. تعریف این کتاب از ایگو همین است. همان کودک کجخلق درون هر آدم است که تصمیم میگیرد برخلاف همهچیز و همهکس راه خودش را برود. ایگو نیاز فرد است به برتربودن، بیشترداشتن و شهرتی فرای منطق و فایده. حس برتری و تمایزی است که از مرزهای اعتمادبهنفس و استعداد تجاوز میکند. وقتی تصورمان از خودمان و دنیای اطرافمان آنچنان اغراقآمیز میشود که واقعیت اطرافمان را برایمان وارونه جلوه میدهد، همان وقتی که به گفتهی مربی فوتبال، بیل والش، «اعتمادبهنفس به تکبر بدل میشود، لجاجت جای قاطعیت را میگیرد و خوداتکایی میشود بیقیدیِ محض»، همین ایگوست که به قول سیریل کونولی نویسنده، «مثل قانون جاذبه ما را به زمین گرم میزند».
قسمتی از کتاب ایگو دشمن شماست:
میدانیم میخواهیم به چه هدفی برسیم: موفقیت. میخواهیم مهم باشیم. ثروت، تشخص و شهرت هم خوشایند است. همه را با هم میخواهیم؛ اما مشکل اینجاست که مطمئن نیستیم فروتنی ما را به آنها برساند. دکتر سم ولز میگوید: «میترسیم اگر فروتن باشیم، کارمان به جایی بکشد که لگدمال و خجالتزده شویم و وصلهی ناجور به نظر بیاییم.»
اگر از الگویمان، شرمن، در میانهی مسیر حرفهایاش میپرسیدید چه احساسی دارد، شاید خودش را درست با همین کلمات توصیف میکرد. پول زیادی نداشت. در هیچ نبرد بزرگی پیروز نشده بود. سرشناس بود؛ اما نامش را در عناوین خبری نمیدیدید. شاید در آن لحظه، پیش از جنگ داخلی، به مسیر انتخابیاش شک کرده بود و به این موضوع فکر میکرد که هرکس چنین راهی را دنبال کرده، بعد از همه به خط پایان رسیده است.
این طرز فکر، معاملهی فاوستی را به وجود میآورد که بسیاری از جاهطلبیهای پذیرفتنی را به امیالی بیشرمانه مبدل میکند. ایگو در شروع کار منعطف است. جنون نقاب بیباکی میزند. توهم لباس اعتمادبهنفس میپوشد و جهالت هم خودش را شجاعت جا میزند. ولی با این کار، فقط کار امروز به فردا میافتد، چون تابهحال هیچکس تأملکنان دربارهی زندگی کسی نگفته است: «هی پسر، اون ایگوی غولآساش عجب چیز ارزشمندی بود!»
این بحث ذهنی دربارهی اعتمادبهنفس مفهوم معروفی را به یادمان میآورد که ایراگلس، پیشگام برنامهای رادیویی مطرح کرد و میتوان اسمش را شکاف بین سلیقه و استعداد گذاشت: همهی ما خلاقانه کار میکنیم. کارمان را اینگونه شروع میکنیم؛ چون خوش سلیقهایم. ولی انگار شکافی وجود دارد. وقتی کاری را شروع میکنید، چند سال اول کارتان چندان بدرد بخور نیست. واقعاً چندان عالی نیست. سعی میکنید کارتان را بهتر کنید. آرزو میکنید کارتان چشمگیر باشد؛ ولی آنقدرها نظر کسی را جلب نمیکند. البته سلیقهی شما، یعنی آنچه شما را به این بازی کشانده، هنوز هم کمنظیر است. سلیقهتان آنقدر کار درست است که بگویید کاری که انجام میدهید ناامیدتان میکند.
ایگو درست در همین شکاف مینشیند. چه کسی دوست دارد به خودش و کارش نگاه کند و بفهمد چنگی به دل نمیزند؟ شاید همینجاست که راهمان را پرخاشگرانه طی میکنیم.
ایگو دشمن شماست را شایان تقینژاد ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۲۴۰ صفحه رقعی و با جلد نرم چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.
مروری بر کتاب «اخلاق از دیدگاه سارتر و فروید»
معرفی رمان «کتابخواران»
نگاهی به کتاب «اتومبیل خاکستری» نوشتهی آلکساندر گرین
نگاهی به کتاب «گورهای بیسنگ»
نگاهی به کتاب «نقطههای آغاز در ادبیات روشنفکری ایران»