img
img
img
img
img
سیدمهدی زرقانی

شعر تزریق، عصیان در برابر زبان

سیدمهدی زرقانی


تا آنجا که من اطلاع دارم نخستین بار سعید شفیعیون بود که شعر تزریق و شعرای این طرز را در مقاله ای معرفی کرد و سعی کرد اصول بوطیقایی ان را استخراج کند (ادب پژوهی گیلان، ۱۳۸۸). بعد از ایشان هم عزیزانی درباره این نوع شعر نوشتند. من در جلد سوم تاریخ ادبی ایران و قلمرو زبان فارسی این نوع شعر را دارای یک بوطیقای خاص معرفی کردم و اکنون هم تاکید دارم در شعر قرن دهم تا دوازدهم، که به غلط آن را سبک هندی می خوانند، در کنار بوطیقای ساده گرا (طرز وقوع، طرز واسوخت و طرز قدما) و بوطیقای پیچیده گرا (طرز نازک خیالان و طرز پیچیده خیالان)، شعر تزریق را باید در چارچوب بوطیقای بی‌معنی‌سرایی قرار داد که مبانی رتوریک و استتیک آن از دو نوع دیگر متفاوت است. اگرچه همه تزریق‌سرایانی که شفیعیون نام برده، ایرانی هستند اما این طرز احتمالا با شعر «بهاگ» که در هند مرسوم و اساس آن بر بی‌معنی‌سرایی استوار بوده، ارتباط داشته باشد. من درباره شعر بهاگ اطلاع بیشتری ندارم و همین مقدار را هم از محمود فتوحی نقل می کنم. اما اگر بتوانیم دیوان‌های شاعران تزریقی را به دست آوریم، احتمال دارد که با بررسی دقیق آنها به مبانی جمال‌شناسی این نوع شعر پی ببریم و ارتباط احتمالی‌اش را با بهاگ روشن کنیم. وحید دستگردی، همشهری، سعید شفیعیون عزیز،در شماره سوم و چهارم ارمغان (۱۳۰۴ ش) شعری از همین نوع تزریق چاپ کرده با این عنوان  «اقتباس از جنگ خطیب، اشعار بی‌معنی میرزا هدایت»
که آن را اینجا نقل می‌کنم:

یک روز دو عکه در چراگاه
شاگرد وزغ  شدند و روباه
رفتند به مشورت فروشی
تا توبه کنند از خموشی
آن یک ز پنیر گیوه پر کرد
و آن دامن خود پر از شتر کرد
آخر هوس پیاز کردند
خمیازه گربه باز کردند
ناگاه صدای ناخن موش
آمد به برابرم چو خرگوش
او سوی من از دریچه باد
می دید ولی کرابه می داد
من هم نشناختم که دوغ است
گوش چپ او پر از فروغ است
بستم دو سه بخیه بر کلاغور
گشتم چو کف سه برگه مشهور
هر کس که چو من سبو تراشد
صد خیمه به گفتگو تراشد
تو کیستی و قبیله ات کیست
سی و سه کس است غایتش نیست
گر من الفم تو هم درازی
چون سایه خرس بی نیازی

من فکر می کنم این نوع شعر را باید عصیان در برابر زبان مسلط به شمار آورد. انگار گروهی از شاعران که در سرودن شعر معنادار و استفاده از زبان در ساحت قاموسی مهارت داشتند، تصمیم گرفتند به مرزهای معنایی زبان و نظام معناپردازی آن حمله کنند و از آنها عبور کنند. مرز میان خزعبلات و کلام لاطایل با شعر تزریقی دقیقا در همین مبنای جمال شناسیک آن است. وقتی کسی بتواند با این بوطیقا خمسه نظامی را جواب گوید، دیگر نمی توان ان را خزعبلات نامید. عصیان در برابر زبان در سنت فرهنگی ما سابقه دیرینه ای دارد، از شطحیات عرفا بگیرید تا بازیهای زبانی مولانا در غزلیات شمس که با طق طقی و طق طقو شعر می گوید و بر خلاف قاعده با افزودن تر به ضمیر، صفت تفضیلی  «من تر» درست می کند. این عصیان در شعر تزریق به نهایت تراکم رسیده و ژانری تازه پدید آورده است. بنابراین شعر تزریق لاطایلات نیست، بیانی هنری است با مبانی بوطیقایی ناشناخته.جالب است که وحید دستگردی در پایان شعر اورده که میرزا هدایت پنج کتاب تمام اشعار مهمل نوشته ولی ان دیوان مهملات که هزار مرتبه بر مستعملات امروز رجحان دارد، در دست نیست (ارمغان، ۱۳۰۴: ۲۲۸). این بدان معناست که اولا او در تزریق نوع زیبایی شناسی می دیده و ثانیا آن را در مقایسه با طرزهای شاعران معاصرش می فهمیده است. درباره معنای تزریق و وجه تسمیه آن شفیعیون بحث مستوفایی کرده اما همچنان محل تامل است.

كلیدواژه‌های مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  مصرف فرهنگ

یکی از مهم‌ترین محورهای این «جهانی شدن»  اجباری، اولویت و برتری یافتن کامل اشکال زیست شهری نسبت به اشکال زیست روستایی و عشایری بود.

  میراث ماندگار

بهترین کتاب‌های داستایفسکی

  «انجمن سرّی بندیکت»: ماجراجویی در دنیایی از معما

مخاطبین کودک و نوجوان کاملاً ممکن است با قلم خود مشغول نشانه‌گذاری بر روی صفحات کتاب شوند تا پازل‌ها و معماهای پرتعداد این داستان را خودشان حل کنند.

  عشق

عشق، میان آن کس که دوست دارد و آن کس که موضوع عشق است تفاوت نمی‌گذارد.

  واقع‌گرایی احمد محمود

از «همسایه‌ها» تا «مدار صفر درجه»، سیری تکاملی در آثار محمود دیده می‌شود و اگر در «همسایه‌ها» به قول خودش بیشتر براساس غریزه به نوشتن پرداخته، در «مدار صفر درجه» روایت براساس شناخت داستان پیش رفته است.