دکتر فربد فدایی
پرخاشگری یکی از مسائل مهم جامعه است که البته در طول تاریخ و در گستره جغرافیایی متنوع وجود داشته است؛ اما در کشور ما به صورت معضلی درآمده است که در همه سطوح ملاحظه میشود: خشونت خانگی که به طور عمده مردان نسبت به زن و فرزند اعمال میکنند، خشونت در مدرسه از سوی همدرسان قلدر نسبت به دیگر همدرسان، و بهندرت خشونت از طرف معلم نسبت به دانشآموز از نمودهای این پرخاشگری همگانی هستند که سابقه تاریخی دارد. سعدی که آینه تمامنمای جامعه زمان خویش است، میفرماید:
استاد معلم چو بوَد بیآزار
خرسک بازند کودکان در بازار
البته باید اضافه کرد که گذشته به صورت دیدگاههای شخصی در وجود افراد جامعه باقی میماند و به نوعی به ارث میرسد و در نسلهای بعد تکرار میشود هرچند ما در ادبیات خود نوشتههای فراوان در تقبیح خشونت و پرخاش و توصیه به آرامش و مدارا داریم، اما چه میتوان کرد که این مثل زیاد شنیده میشود که: «تا نباشد چوب تر، فرمان نبرد گاو خر!» (مجتبی کاشانی مؤلف کتاب «ضربالمثلهای دورریختنی»، آن را جزء دورریختنیها قرار میدهد و من هم موافقم). کودکی که کتک بخورد، بر پایه سازوکار دفاعی روانی همانندسازی، خود را با فرد مهاجم (پدر، مربی، همکلاس) همانند میکند و شبیه به مهاجم، نسبت به افراد کوچکتر و ضعیفتر خشونت نشان میدهد، تا از احساس ضعف درونی رها شود. نتیجه کار، چرخۀ شیطانی خشونت است که از پدر به پسر و دیگر اخلاف منتقل میشود. پسری که ببیند پدرش مادر او را با پرخاشگری کلامی و بدنی میآزارد، او هم نسبت به خواهر و سپس همسرش خشونت نشان خواهد داد.
مشاهده پرخاشگری، هم منجر به اشاعه پرخاشگری میشود. کودک و نوجوانی که خشونت بازیگر فوتبال را نسبت به بازیگر دیگر ببیند، پرخاشهای کلامی سیاستمداران را نسبت به یکدیگر یا به مردم مشاهده کند و مرتباً از طریق صفحه تلویزیون صحنهها و فیلمهای خشونتبار ببیند، ناخودآگاه خشونت را میآموزد و سپس در اولین فرصت به کار میبرد.
در تاریخچه زندگی مجرمان مهاجم و پرخاشگر، عموماً سوابق متعدد از اِعمال خشونت به آنان ملاحظه میشود. گرچه رفتار مجرمانۀ آنان هیچگونه همدردی جامعه را نسبت به آنان اجازه نمیدهد، اما در سابقه این افراد، برای نمونه غلامرضا خوشرو معروف به «خفاش شب» و محمد بیجه که نوجوانان را پس از تجاوز به قتل میرساند، دیده شد که این قاتلان سریالی، قربانی خشونتها، بیمهریها، تجاوزها و تحقیرهای فراوان بودهاند. آنان معلول اوضاع نابسامان محیط بودهاند، اما به عنوان علت جرم محاکمه و محکوم شدند.
عوامل متعددی در شکلگیری یک مجرم پرخاشگر نقش دارد و برخی نشانهها حاکی از احتمال اختلال سلوک (در کودک و نوجوان) و اختلال شخصیت ضد اجتماعی (در بزرگسالان) است که با جرم و جنایت ملازمه دارند. از جمله این نشانهها، آزار جانوران است؛ بنابراین آموزش مهربانی نسبت به جانوران و پرهیز از خشونت به آنان، میتواند نقشی در کاهش پرخاشگری نسبت به انسانها نیز داشته باشد.
نوع دیگری از پرخاشگری ناشی از سازوکار دفاعی روانی «جابجایی» است. انسان در طول روز با مسائل خشمانگیز متعددی روبرو میشود، لیکن خیلی اوقات نمیتواند واکنش هیجانی خشم را همان لحظه ابراز کند، زیرا مورد تنبیه قرار میگیرد؛ بنابراین خشم خود را در موقعیت دیگری که ابراز خشم در آن خطرناک نیست، ابراز میکند. این موضوع به صورت ناخودآگاه صورت میپذیرد. گاهی دلیل این امر فرهنگی است؛ برای نمونه، پسری مورد توهین بیرحمانه پدر قرار میگیرد و خشمگین میشود، اما خشم نسبت به پدر ناپذیرفتنی است، در نتیجه به ناخودآگاه واپس زده میشود و ظاهراً فراموش میشود؛ اما این خشم از ناخودآگاه او به زندگی ادامه میدهد و رفتارهای او در بیداری و خواب اثر میگذارد؛ مثلا خواب میبیند که پدرش بر اثر یک بیماری سخت دار فانی را وداع گفته است، اما پسر احساس غم و اندوهی نمیکند (در واقع در رؤیا از پدر پرخاشگر انتقام گرفته است). یا ممکن است این پسر در محیط کارش به دنبال یک موضوع کوچک با رئیس خود در ذهن او اقتداری پدرگونه را به نمایش میگذارد، دست به گریبان شود. (در اینجا رئیس اداره جایگزین پدر شده است).
گاهی نیز فرد، خشم واکنشی خود را بر سر کسی فرو میریزد که ابراز خشم به او بیخطر است؛ برای نمونه همسر آقای وزیر با پرخاش با او صحبت میکند. آقای وزیر خشمگین میشود، اما خشم خود را فرو میخورد، زیرا از واکنش همسر میترسد، ولی در وزارتخانه بر سر یک موضوع جزئی به معاون ایراد میگیرد و با خشونت رفتار میکند. معاون به کارمند و کارمند به آبدارچی و آبدارچی نسبت به همسر و همسر نسبت به فرزند پرخاشگری میکند و سرانجام این فرزند هم با گربه خانه به خشونت رفتار میکند!
ریشه بسیاری از پرخاشگریها در همین جابجایی است. پرخاشگری مسافر و راننده تاکسی، پرخاشگری دو نفر که اتومبیل خود را در یک جا میخواهند پارک کنند، پرخاشگری بین معلم و شاگرد، همه ممکن است تظاهری از جابجایی باشد. وجود روزنامههای معتبر و مستقلی که مسائل مردم را مطرح میکنند و مردم نیز در آنها میتوانند مسائل خود را بگویند و ببینند، در کاهش پرخاشگری اجتماعی نقش دارد.
عوامل مؤثر در پرخاشگری متعدد است و صرفاً محدود به عوامل روانی ـ اجتماعی نیست. اختلالات کروموزومی و ژنتیک، صرع، ضربه مغزی، حوادث عروقی مغز و برخی بیماریهای اعصاب و روان ممکن است سبب پرخاشگریهای ناخواسته شوند. سروصدا، ازدحام، گرمای زیاد و آلودگی هوا از عوامل زمینهای پرخاشگری هستند.
با توجه به عواملی که ذکر شد، پرخاشگری مخرج مشترک متغیرهای گوناگونی است که با یک رویه نمیتوان آن را برطرف کرد. پاسخ پرخاشگرانه به خشونت، بدون توجه به عوامل اصلی، منجر به بروز چرخهای از پرخاشگریهای شدیدتر خواهد شد و … هنوز تا زمانیکه این آرزوی حافظ برآورده شود، راه طولانی در پیش داریم:
آسایش دوگیتی، تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت، با دشمنان مدارا
آیا این محتواها میتوانند ما را خشنتر کنند؟
این فیلمهای جاسوسی تنشها، دسیسهها و پنهانکاریهای رایج در دنیای جاسوسی و خبرچینی را با دقت وسواسگونه نمایش میدهند.
با اینکه نوجوانان امروزه کمی از مطالعه فاصله گرفتهاند اما میتوانیم با توصیهٔ کتابهای مناسب به آنها، عادت کتابخوانی را میان آنها رواج دهیم.
سیاست زندگی مبتنی بر روزمرگی البته انعطاف پذیر و سیال است اما فاقد الگوهای تثبیت شدهای است که نظم اجتماعی را امکان پذیر سازد.
من و بابام، فقط به قسمتهای خوب و شیرین رابطهی پدر و پسر نپرداخته است و به همین خاطر واقعی به نظر میرسد.