img
img
img
img
img

چگونه تی.اس الیوت از بانکداری در آستانه فروپاشی روانی به شاعری برجسته تبدیل شد؟

روناک حسینی

اعتماد: اگر فکر می‌کنید در زندگی روزها اسیر شغل‌تان شده‌اید، در دفتر کار برای تامین معاش حبس شده‌اید و زندگی خلاقانه‌تان تحت‌تاثیر تلاش برای بقا قربانی شده، بدانید که تنها نیستید. ممکن است شما هم از آن دسته افرادی باشید که گمان می‌کنید به جای انجام امور دفتری، سر و سامان دادن به حساب‌ها و مسائل مالی، انجام کارهای ریز و درشتی که علاقه چندانی بهشان ندارید، باید بنشینید نقاشی کنید، داستان بنویسید، شعر بسرایید یا فیلم خودتان را بسازید. اگر پاسخ مثبت است، بد نیست که نگاهی به زندگی هنرمندانی بیندازید که مثل شما، زمانی در زندگی‌شان احساس می‌کردند که بدجوری گیر امور روزمره افتاده‌اند و حتی ممکن است کار کردن برای‌شان کشنده باشد. 
در سال ۱۹۲۱، تی. اس‌الیوت، شاعر، نمایشنامه‌نویس، منتقد ادبی و از پیشتازان جنبش شعر مدرن، پس از چند سال کار کردن در بانک لویدز، در آستانه فروپاشی روانی قرار گرفت. دو سال بود که شب‌ها روی شعر بلندش کار می‌کرد و سعی داشت آنها را به نحوی به پایان برساند، در حالی که روزها را باید در بخش معاملات خارجی بانک لویدز با اعداد و ارقام سر و کله می‌زد. 
متخصص مغز و اعصاب او به تام گفت که سه ماه مرخصی استعلاجی بگیرد و سپس برای دیدن یک روانپزشک برجسته به لوزان سفر کند. او هم البته این توصیه را پذیرفت و فرارش از لندن، او را از مذاکره بر سر نرخ ارز و ازدواج ناخوشایندی که اسیرش بود، رها کرد. زمانی که در سوییس، در استراحت به سر می‌برد، توانست شعر خود با نام سرزمین بایر یا بیابان برهوت را کامل کند. الیوت متن کامل‌شده را به ازرا پاوند داد که بخواند. آنها در سال ۱۹۱۴ در لندن باهم آشنا شده بودند. هر دو امریکایی بودند، یکی از سنت لوئیس و دیگری از آیداهو و هر دو مدرنیست‌هایی بودند که می‌خواستند تمام اشکال موجود شعر را در هم بشکنند. این پاوند بود که «سرود عاشقانه جی. آلفردپروفراک» الیوت را ویرایش کرده بود و ترتیب انتشار آن را در سال۱۹۱۵ در مجله «Poetry» داده بود. وقتی این شعر دو سال بعد در قالب کتاب چاپی درآمد، الیوت را در خط مقدم شعر آوانگارد قرار داد.
در سال ۱۹۲۱ هم، پاوند «سرزمین بایر» را ویرایش کرد، خطوطی را که به تقلید و شوخ‌طبعی‌ها اختصاص داده شده بود حذف کرد، اما حال و هوای ناامیدی و ویرانی و پیام امید نومسیحی آن را دست نخورده گذاشت. انتشارات «Boni & Liveright» آن را در ایالات متحده منتشر کرد و «ogarth Press» متعلق به لئونارد و ویرجینیا وولف آن را در بریتانیا چاپ کردند. برخی از منتقدان نقدهایی خشمگینانه بر آن نوشتند و دیگران از تغییرات ناگهانی آن در مکان، زمان و راوی حیرت‌زده شدند. شعر الیوت، شعری نبود که به راحتی قابل درک باشد، اما جوانان آن را به دلیل بازتاب سرخوردگی خود پس از جنگ بزرگ یا همان جنگ جهانی اول دوست داشتند. خیلی زود، توسط افرادی که اغلب درباره چنین چیزهایی تصمیم می‌گیرند، تی.اس‌الیوت بزرگ‌ترین شاعر قرن بیستم شناخته شد. 
او در سال ۱۹۴۶ به کاخ باکینگهام دعوت شد تا برای پادشاه و ملکه شعر بخواند، (اما نه شعر خودش، چرا که تام فکر نمی‌کرد خانواده سلطنتی آن را بفهمند.) دو سال بعد جایزه نوبل و نشان شایستگی بریتانیا را دریافت کرد. کمبریج و آکسفورد به صورت افتخاری از او دعوت به همکاری کردند و ۱۸ دانشگاه به او مدرک افتخاری دادند. فرانسه او را به عنوان «Officier de la Légion Honneur» معرفی کرد، ایالات متحده نشان افتخار آزادی رییس‌جمهوری خود را به او داد و تایم تصویر او را روی جلد خود چاپ  کرد. 
با این حساب او باید احساس خوشحالی می‌کرد، اما به قول خودش او صاحب «ذهن کاتولیک، میراث کالوینیستی و خلق و خوی پیورتانیستی» بود، بنابراین احتمالا نباید چندان انتظار شادی از او داشت. او در نهایت در سال ۱۹۲۷ به کار در بانک پایان داد و مدیریت موسسه انتشاراتی «فابر و گویر» را به عهده گرفت. مهم‌تر از همه اینها و فارغ از اینکه او واقعا بابت این شهرت و موفقیت واقعا خوشحال بود یا نه، این است که او توانست از فروپاشی روانی جان به در ببرد و این در یک تعطیلات و فراغت از کار روزانه اتفاق افتاد و شاید این راه‌حل بدی نباشد. 

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  عشق

عشق، میان آن کس که دوست دارد و آن کس که موضوع عشق است تفاوت نمی‌گذارد.

  واقع‌گرایی احمد محمود

از «همسایه‌ها» تا «مدار صفر درجه»، سیری تکاملی در آثار محمود دیده می‌شود و اگر در «همسایه‌ها» به قول خودش بیشتر براساس غریزه به نوشتن پرداخته، در «مدار صفر درجه» روایت براساس شناخت داستان پیش رفته است.

  از همزبانی تا همدلی

ما همچنان بیش از هر چیز درگیر مناسبات و درگیری‌های‌مان با غرب و در غرب هستیم و خیلی متوجه آنچه در شرق کشورمان می‌گذرد، نیستیم.

  سفری برای کشف مجدد

نقد و بررسی رمان «زندگی غیرممکن» اثر مت هیگ