img
img
img
img
img
ویستن هیو اودن

نظم ارتشی جناب شاعر

درباره ویستن هیو اودن ، شاعر شهیر انگلیسی

شهروند: بین نویسنده‌ها، ویستن هیو اودن، شاعر انگلیسی زبانزد و معروف است به نظم ماشینی. خودش می‌گفت: «نظم یک انسان آگاه و باهوش، نشانه‌ای از جاه‌طلبی اوست». بیشتر البته در این جمله از خودش تعریف کرده است. چون اودن به شکلی وسواس‌گونه برنامه‌ریزی و نظم‌شناسی داشت. یک بار یکی از مهمانان او نوشت: «اودن بارها و بارها به ساعتش نگاه می‌کند. خوردن، نوشیدن، خرید کردن، جدول حل کردن و حتی آمدن نامه‌رسانش همه سر وقت هستند و با نظم خاصی دنبال می‌شوند.» جالب اینجاست همه این خصوصیت‌ها به یک شاعر برمی‌گردد، آن هم شاعری که عموما گمان می‌کنند شعر سرودنش باید با نوعی آشفتگی زندگی همراه باشد. اما اودن اعتقاد داشت به زندگی ارتشی منظم برای برآمدن خلاقیتش نیاز است. در واقع برآمدن الهه الهام را با تقویم کاری‌اش یکی می‌دانست! خودش می‌گفت: «مطمئن‌ترین راه نظم بخشیدن به شور و الهام، مدیریت زمان است. تصمیم به این که در طول روز چه می‌خواهید یا چه باید بکنید و بعد انجام دادن آن کار، همیشه و دقیقا در همان موقع از روز، به این ترتیب شور و الهام هیچ مشکلی برایتان به وجود نمی‌آورد». البته در کنار تمام این‌ها، اودن عادت عجیب دیگری هم پیدا کرده بود. خیلی‌ها ممکن است صبح‌شان را با قرص‌های ویتامین شروع کنند اما اودن معتاد به خوردن آمفتامین‌های روزانه شده بود. شب‌ها هم برای خوابیدن سکونال یا یک مسکن دیگر می‌خورد. او ۲۰ سال به این برنامه روزمره – به قول خودش زندگی شیمیایی – ادامه داد تا اینکه بالاخره تأثیرگذاری قرص‌ها از بین رفت. اودن حالا در کنار آمفتامین‌ها به الکل و قهوه و توتون هم عادت کرده بود. برای خودش توجیه هم تراشیده بود و همه اینها را «از ابزارهای مهم حفظ نیروی کار در آشپزخانه ذهن» می‌دانست. گرچه به‌خوبی آگاه بود: «اینها ابزار خیلی بی‌رحمی هستند. آشپز را مجروح می‌کنند و مرتب هم
خراب می‌شوند».

كلیدواژه‌های مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  عشق

عشق، میان آن کس که دوست دارد و آن کس که موضوع عشق است تفاوت نمی‌گذارد.

  واقع‌گرایی احمد محمود

از «همسایه‌ها» تا «مدار صفر درجه»، سیری تکاملی در آثار محمود دیده می‌شود و اگر در «همسایه‌ها» به قول خودش بیشتر براساس غریزه به نوشتن پرداخته، در «مدار صفر درجه» روایت براساس شناخت داستان پیش رفته است.

  از همزبانی تا همدلی

ما همچنان بیش از هر چیز درگیر مناسبات و درگیری‌های‌مان با غرب و در غرب هستیم و خیلی متوجه آنچه در شرق کشورمان می‌گذرد، نیستیم.

  سفری برای کشف مجدد

نقد و بررسی رمان «زندگی غیرممکن» اثر مت هیگ