برای انتخاب «بهترین» کتاب باید چند ویژگی را در نظر گرفت و حسابی سبکسنگین کرد تا انتخاب منصفانه باشد. پس ترجیح میدهم فقط بگویم از بین کتابهایی که امسال خواندم این دو کتاب را آنقدر دوست داشتم که دو بار خواندمشان!
اول: زیر تیغ ستاره جبار(اثر هدا مارگولیوس کووالی. ترجمه علیرضا کیوانینژاد. نشر بیدگل)
این کتاب داستان زندگی پرماجرای هدا کووالی است یا در واقع زندگی ملتی که به محض رهایی از درد و رنج دوران نازیسم به دام کمونیسم میافتند، دو عاملی که به گفته راوی چشمانداز او را دگرگون کردند و جهان را ویران.
هدا کووالی که در چرخه ناامیدی و امید و باز ناامیدی گرفتار بوده، میگوید چیزی نمیخواسته جز زندگی عادی و آرام، ولی خیلی زود میفهمد داشتن آرامش و لذتبردن از کار و زندگی هیچ آسان نیست و صرفاً با داشتن شغل خوب و شریک زندگی مناسب و وجدان آرام نمیتوان به آرامش رسید، چرا که همانطور که نمیتوان خانهای را بر گودالی از گِل بنا کرد، نمیتوان در جامعهای فاسد زندگی همراه با سعادت ساخت. اول باید پی خانه را بریزی…
دوم: آقای نویسنده و جنجال بر سر آپارتمان دولتی(ولادیمیر نیکالایویچ واینوویچ. آبتین گلکار. نشر هرمس)
این کتاب طنز، روایت بسیار جذابی است از بوروکراسی و باندبازی در سیستم دولتی. روایت درگیری اعضای تعاونی مسکن «نویسندگان مسکو» بر سر یک واحد آپارتمان. نویسندگانی که همدیگر را قبول ندارند، با توسل به پیشینه و سوپیشینه یکدیگر، با تماسها و سفارشها و زیرآبزنیها سعی میکنند به هدف خود برسند و آپارتمان را از چنگ همکارانشان درآورند. همکارانی که به قول راوی «چپی و راستی و وسطی و هیچجایی» هستند وقتی با برگزاری جلسات پیدرپی و پرجنجال، نامهنگاریهای مغرضانه و بحثهای بیسروته به نتیجه نمیرسند قواعد بازی را به میل خود تغییر میدهند…
نگاهی به ترجمهی جدید «غرور و تعصب»
منی برای اندیشمندان و هنرمندان شد تا ایدههای جاودان و آثار ماندگار خلق کنند.
زندگی مسئلهای نیست که باید حل شود، بلکه واقعیتی است که باید تجربه شود.
امروز سالروز درگذشت حسین پژمان بختیاری است.
زامبیها چگونه وارد دنیای ما شدند؟