درباره هوشنگ ابتهاج که با خاموشیاش داغ دریغی بر دل شیفتگان غزل گذاشت
شهروند: امسال به فقدان «سایه» رسیدیم؛ هوشنگ ابتهاج که اهمیتی فوقالعاده در غزل معاصر داشت. گویا اولینبار اسماعیل خویی بود که اصطلاح «جریان» را در شعر معاصر به کار برد و به نوعی طبقهبندی رسید که هنوز هم کاربرد دارد: شعر قدیم (پیش از مشروطه)، شعر جدید (پس از مشروطه تا سال ۱۳۲۰) و شعر نو (از ۱۳۲۰ تا امروز). درباره هر کدام از این گروهها میتوان تعاریف مختلفی ارائه داد، اما آنچه خویی از این جریانشناسی به دست میداد، طبیعتا چهرههایی را ذیل هر گروه معنا میکرد. با این حال، مهدی زرقانی در کتاب «چشمانداز شعر معاصر ایران»، ذیل همان گروه «شعر نو» هم به دستهبندیهای دیگری رسید: شعر نو شامل آوانگاردهایی نظیر هوشنگ ایرانی یا تندرکیا، شعر نو میانهرو مشتمل بر کلاسیکهای جدیدی نظیر خانلری و مشیری و شعر نو از نوع نیمایی. زرقانی در گروه «شعر نو نیمایی» به سه گروه اشاره کرده: گروه اول شامل پیشروانی مثل نیما یوشیج، گروه دوم شامل جویندگانی نظیر سپهری و شاملو و گروه سوم مشتمل بر اعتدالگرایانی مثل سایه (ابتهاج). البته تقسیمبندیهای فراوان دیگری هم وجود دارد تا به جایگاه هر شاعری در شعر امروز برسیم و بتوانیم ابتهاج را در این میانه پیدا کنیم، اما به نظر میرسد این طبقهبندی که زرقانی از قول خویی نقل کرده است، تا حدودی تکلیف ماجرا را روشن میکند. در واقع با این مقدمه، جایگاه هوشنگ ابتهاج را در شعر نو تا حدودی میشود تبیین کرد.
نغمهها
«نغمهها» اولین مجموعه هوشنگ ابتهاج بود؛ مجموعهای شامل تجربهورزیهای آغازین این شاعر. بعد از آن اما به چهار دفتر شعر رسید به نام «سیاهمشق» که همگی در قالب سنتی بودند و اکثرشان غزل، اما نامش همچنان به این دفاتر پیوند خورده است. در واقع بهترین آثار سایه را میتوان در «سیاهمشق» دنبال کرد. زرقانی در همان کتاب اشاره میکند به فراتر رفتن شعر سایه از مرزهای ایران؛ حتی در کشورهایی نظیر تاجیکستان و افغانستان که به هر حال جزو قلمرو زبان فارسی هستند. به این ترتیب، او در کنار چهرههایی قرار میگیرد نظیر شهریار، سیمین بهبهانی و حسین منزوی که شاعران شاخص غزل عاشقانه معاصر بودند؛ تا جایی که میشود دیگر شاعران را بهنوعی وامدارشان دانست. اهمیت سایه در این است که توانست غزل عاشقانه را در اوج پختگی ارائه کند و در مقاطعی به اشعاری جاودان در این عرصه برسد. با این حال، در همان «نغمهها» هم همچنان میشد آینده شاعری توانا را دید.
ابتهاج دوم
ابتهاج دوم اما با مجموعه «سراب» (۱۳۳۰) آغاز شد. سیر تکاملی و روند تحول او از نخستین تا دومین دفترش، حیرتآور است. زبان این مجموعه، چه در سطح دایره واژگانی و چه ساختارهای نحوی، کاملا دگرگون شده است؛ گویا شاعر در عرض چند سال، فاصله قرن هفتم تا بیستم را طی کرده است. اما وجه تمایز سایه که او را در جایگاهی برتر از فریدون توللی، حمیدی شیرازی و بسیاری دیگر قرار میدهد، ذهنیت غنایی اوست. در این ذهنیت، برخی شاعران معاصر، عشق را در حد روابط جسمانی دو جنس خلاصه کرده بودند، اما در شعر سایه، عشق مفهومی انسانیتر به خود میگیرد. در واقع در اشعار او گاهی میبینیم که آدمی به دیگری عشق میورزد، چراکه انسان است نه به این دلیل که صرفا از روی غریزه، تمایلی به جنس مخالف پیدا کرده است.
ابتهاج سوم
دوره بعدی شاعر با «شبگیر» آغاز شد که شعر آزاد است. هرچند او در این نوع شعر به قلههایی نظیر شاملو نرسید، اما در غزل نشان داد که میتواند بیرقیب بماند. برای همین است که شهریار فقط او را در غزلسرایی همتراز خودش میدانست. با این حال، شعرهای آزادی سرود و در آنها قول داد که هرگز دیگر به «قول و غزل» برنگردد، چراکه همچنان میخواهد به آرمانهای اجتماعیاش پایبند باشد؛ وعدهای که نپایید و چه بهتر که نپایید، چون مهارتهایی را در بازگشت به غزل در خود یافت که شاید هرگز در گفتمانهای دیگر شاعری نمیتوانست بجوید.
موسیقی
«سایه» غیر از جایگاهش در شعر معاصر، وجوه دیگری هم داشت که از قضا همپای شعرش به آنها شهره شد. او شاعری جامعالاطراف بود؛ به این معنی که نه تنها شعر را میشناخت بلکه مطالعات فراوانی در موسیقی داشت، تصنیفهای فراوانی داشت و جریانی از جوانگرایی را در موسیقی ایرانی در رادیو به راه اندخت. ماجرا برمیگردد به فاصله سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ که برنامه «گلها» را در رادیو گرفت. مسیری که بعدها به همکاری شجریان، شهرام ناظری و چهرههای دیگر موسیقی با او انجامید و در نهایت به ایجاد گروه «چاووش» منجر شد؛ گروهی که با حضور محمدرضا لطفی و همراهی حسین علیزاده، آلبومهای ماندگاری در تاریخ موسیقی معاصر ایران، تولید کردند. در این میانه، سایه همچنان شعر میگفت و خوانندگان فراوانی هم به خواندن اشعارش گرایش داشتند. به عنوان مثال، میشود به دو تصنیف «تو ای پری کجایی» و «ایران، ای سرای امید» (سپیده) اشاره کرد که اولی با ملودی و آهنگسازی همایون خرم در دستگاه همایون، اولینبار با صدای حسین قوامی اجرا شد و دومی ساخته محمدرضا لطفی با صدای محمدرضا شجریان ماندگار شد. در عین حال، بسیاری از خوانندگان، آثارش را اجرا کردند و همین بر اقبال عامه مردم به اشعارش افزود. سایه، ۱۹ مرداد امسال درگذشت و جای چهرهای جامعالاطراف، چه در شعر و تصنیف، چه در شناخت موسیقی و شعر نو و کلاسیک خالی ماند. روحش شاد، یادش گرامی باد.
دربارهی روابط عاطفی و فکری جلال آل احمد و سیمین دانشور به مناسبت سالگرد ازدواجشان
سالروز درگذشت محمدتقی بهار؛ شاعر، ادیب، روزنامهنگار و سیاستمدار
عرض ارادتی به روح مینوی دکتر محسن جهانگیری، استاد فقید فلسفه دانشگاه تهران
سعدی، آزادی واقعی را برآمده از مهرورزی انسانی میشناسد و ازهمینروست که انسان بیتفاوت نسبت به رنج دیگران یا آدم بیعشق را از جرگهی انسانیت خارج میداند.
چرا اینفلوئنسرها به کارهای عجیب رو آوردهاند؟