img
img
img
img
img
محسن آزموده

جهان بزرگ‌تر از گعده‌های ما است

محسن آزموده

اعتماد:‌ وضعیت گروه‌ها و کانال‌ها در شبکه‌های اجتماعی شبیه گعده‌های رفاقتی که در آنها چند دوست و رفیق دور هم می‌نشینند و می‌گویند و می‌خندند و شادند و با همدیگر حال می‌کنند. یعنی کاملاً خلاف آن انتظار اولیه که تصور می‌شد گسترش این فضاها به تضارب آرا و گفت‌وگو و بحث و تبادل اندیشه‌های متفاوت و بعضاً متعارض می‌انجامد. این خطری است که چند سال پیش زیگمونت باومن جامعه شناس و متفکر فقید لهستانی نیز به آن اشاره کرده بود.
 باومن می‌گفت تناقض رسانه‌های جدید آن است که به جای گسترش گفت‌وگو و بحث و نظر و در نتیجه بزرگ‌تر شدن و متنوع‌تر شدن دنیای آدم‌ها، آن‌ها را در حلقه‌های بسته و تنگی محصور می‌سازد و امکان مواجهه با امر نو و مخاطره آمیز را از ایشان می‌گیرد. آدم‌ها در فضای مجازی با انتخاب گروه‌ها با گرایش‌ها و علایق و سلیقه‌های همسو با خودشان، راه برخورد با هر گونه دیدگاه جدید و متفاوت با خودشان را می‌بندند و عجیب آنکه این محدودسازی کاملاً خودخواسته و با میل و اراده باطنی صورت می‌گیرد.
برای مثال فرض کنید در گروهی در یکی از شبکه‌های اجتماعی عضو هستید و هر هفته راجع به یک موضوع بحث می‌کنید. تا زمانی که همه تقریباً مشابه هم فکر می‌کنند، همه‌چیز خوشایند و دلنشین است. اما به محض اینکه سر و کله یک نفر با دیدگاهی متفاوت ظاهر می‌شود که به اصطلاح سازناکوک می‌زند، همه می‌رنجند و طوری رفتار می‌کنند که او خودش کاسه کوزه‌اش را جمع می‌کند و از آن گروه می‌رود. به دیگر سخن هر یک از ما معمولاً در گروه‌هایی عضو می‌شویم که اعضای آنها شبیه ما فکر می‌کنند و اگر چنین نباشد، یا اصلاً در آن گروه عضو نمی‌شویم یا خیلی زود آن را ترک می‌کنیم (لفت می‌دهیم). 
ممکن است تصور کنیم که این امری طبیعی است. بله، هیچ کس حوصله و اعصاب بحث کردن با مخالفان را ندارد و اکثر ما ترجیح می‌دهیم در گروه‌هایی باشیم که اعضای آنها با ما همفکر و هم سو باشند. اما این وضعیت یک خطر جدی دارد. بعد از مدتی کاملاً خودخواسته فقط در گروه‌هایی عضو هستیم که در آنها ما را تایید می‌کنند و در نتیجه جهان را فقط از این چشم‌انداز می‌بینیم و دچار این توهم می‌شویم که حقیقت و راستی همان است که ما و همفکران‌مان می‌اندیشیم. 
اما در برابر این تهدید چه می‌توان کرد؟ بعید است راه‌حل ساده‌ای بتوان یافت. اما ناچار برای تمام کردن این یادداشت کوتاه، تنها چیزی که به عقل قاصر این نگارنده قد می‌دهد، همواره نهیب زدن به خود است. یعنی اینکه مدام به خودمان یادآوری کنیم که جهان بزرگ‌تر و متنوع‌تر از دنیای محدود و بسته ما و رفقای ماست.

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  تیر اساطیر یونان به چشم اسفندیار

نگرشی به نسبت شاهنامه با متون یونان باستان در آستانه روز فردوسی

  از غرور و طمع ضحاک تا شک و غرور درونی دکتر فاستوس

تأملی پیرامون افسانه دکتر فاوست و داستان ضحاک در شاهنامه به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی

  این نمایشگاه به‌گاه نیست

برگزاری نمایشگاه کتاب تهران به منوال گذشته همچنان اهمیتی و فایده‌‏ای دارد؟

  جاودانگی: گامی فراتر از قاب مرگ

زندگی عکسی قاب‌شده و محدود نیست؛ بلکه تجربه‌ای است پیوسته و بی‌مرز.

  بیداری دوباره‌ی همینگوی

۱۵ حقیقت خواندنی درباره کتاب پیرمرد و دریا ارنست همینگوی