نشر افق: «ممکن است عاشق باشید، اما اینکه بتوانید، دوتایی با هم، چهار صندلی آبی را به خانه برسانید موضوع دیگری است.» تعداد شخصیتها در این مجموعهداستان کم هستند: اکثراً یا در قالب خانوادهای که زیر یک سقف زندگی کرده یا میکنند یا خواهند کرد، یا در گذار از خانوادهای به خانوادهای دیگر؛ خانوادههایی با پسزمینههای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی که احاطهشان کردهاند و با همهٔ بیموامیدها، نیشونوشها، خاطرات و مخاطراتی که در ذات و ماهیت خانواده و شکلگرفتن یا از شکل افتادن آن وجود دارد. در انتهای کتاب، مطالبی به قلم نویسنده آمدهاند که به تجربیات و مکاشفاتش در عالم نویسندگی و نشر پرداختهاند؛ روایتهای شخصی جذابی که در خواندنی بودن دست کمی از داستانهای کتاب ندارند و در کنار آنها ترسیمکنندهٔ تصویری کاملتر از این نویسندهٔ مهم معاصرند.
زن گفت، مرد گفت و هفت داستانِ دیگر نوشتۀ حنیف قریشی با انتخاب و ترجمۀ پژمان طهرانیان جدیدترین مجموعهای است که از این نویسندۀ پرماجرای پاکستانی-انگلیسی در نشر افق منتشر شده است.
ازآنجاییکه قریشی، در کنار رمان و داستان، نمایشنامه و فیلمنامه هم مینویسد، اکثر داستانهایش با دیالوگ پیش میروند و با فضاسازی، روانشناسیِ شخصیتها و پرداختن به جزئیاتِ حتی بهظاهر کماهمیتِ روابط افراد، خواننده را بهسرعت وارد جریان اصلی داستان میکند.
در انتهای کتاب، مطالبی به قلم نویسنده آمدهاند که به تجربیات و مکاشفاتش در عالم نویسندگی و نشر پرداخته است؛ روایتهای شخصیِ جذابی که در خواندنی بودن دستِ کمی از داستانهای کتاب ندارند و در کنار آنها ترسیمکنندۀ تصویری کاملتر از این نویسندۀ مهم معاصرماناند.
حنیف قریشی در ژانویۀ سال ۲۰۲۳ در شهر رُم زمین خورد و در اثر ضایعهای نخاعی بخشی از مهارتهای حرکتی خود را از دست داد. او نوشتههایش را گاه در توئیتر (شبکۀ ایکس) به اشتراک میگذارد. نوشتههای او صریح و دوستداشتنی و عمیقاند، از رنجهایی که تنها در قالب جسمانی باقی نمیمانند.
حنیف قریشی نویسندهای است که شاید در ظاهر داستانهایش فرم و قالب پیچیدهای نداشته باشند. اما آنچه او بدان میپردازد، به اندازۀ تمام انسانهایی که زیستهاند، پیچیده و فراگیر است. در زن گفت، مرد گفت نیز دقیقاً همین رویکرد را میبینیم. شخصیتهای داستانهایش در زن گفت، مرد گفت درگیر مسائلی بهظاهر روزمره میشوند، اما آنچه خواننده میان خطوط مییابد، تا مدتها در ذهنش باقی خواهد ماند. او به موضوعاتی مانند هویت، مهاجرت، زندگی چندفرهنگی، جنسیت و جامعۀ طبقاتی میپردازد. از این منظر، نویسندهای موفق است، چراکه داستانها و شخصیتهایی خلق میکند که نه تنها ملموس، بلکه بسیار واقعیاند. او بهعنوان نویسندهای که ریشه در دو فرهنگ مختلف دارد، تضادها، چالشها و فرصتهای ناشی از زندگی در یک جامعه چندفرهنگی را بهخوبی ترسیم کرده است. این موضوع برای جهان امروز که هر روز بیشتر به سمت تعاملات بینفرهنگی میرود، بسیار معنادار و مرتبط است. آثار قریشی به مسائل روز سیاسی و اجتماعی از جمله نژادپرستی، تبعیض، و بحرانهای هویتی و مذهبی نیز میپردازند. او نهتنها دغدغههای فردی و روانشناختی جوامع حاشیهنشین را به تصویر میکشد، بلکه وضعیت سیاسی و اجتماعی جوامع غربی و مشکلات جهانی شدن را نیز بازتاب میدهد. این رویکرد باعث شده آثارش همچنان در فضای ادبی معاصر مورد توجه قرار بگیرند.
مجموعهداستان زنی که از حال رفت و سه داستان دیگر پیشتر با ترجمۀ پژمان طهرانیان در نشر افق و با خرید حق انحصاری نشر اثر (کپیرایت) منتشر شده است. نشر افق ناشر رسمی و اختصاصی این داستانها در ایران و به زبان فارسی در سراسرِ جهان است.
اثری، حاصل سالها فکر و مطالعه، و پاسخی عمیق و بنیادی به پرسشهای پیرامون ماهیت، نقش و جایگاه زن در روند ساختن هویت و حقیقت انسانی.
«سرزمین زیکولا» قانونی سخت و منصفانه دارد.
آیا میتوان جنون را نه به عنوان بیماری، بلکه به عنوان شیوهای برای مواجهه با دردهای وجودی تفسیر کرد؟
بوکاک استدلال میکند که روانکاوی فروید میتواند بهعنوان لنزی برای تحلیل انتقادی جامعهی مدرن به کار رود.
محتوای رمان، انسجامی مثالزدنی دارد و حجم عظیم جزئیات دقیق تاریخی، علمی و فرهنگی خواننده را به شگفت وامیدارد.