نگاهی به تازههای نشر خوب
نشر خوب: نشر خوب در ماههایی که گذشت با آثار تازهی خود تعدادی از نامهای بزرگ عرصهی هنر و ادبیات را دوباره بر سر زبانهای کتابخوانان فارسی زبان انداخت. با انتشار مجموعهی «یک فیلم، یک جهان» که به بررسی پنج شاهکار از پنج فیلمساز فراموشنشدنی تاریخ سینما میپردازد و همچنین انتشار جدیدترین اثر هاروکی موراکامی، نویسندهی شهیر ژاپنی. مجموعه داستانی به نام «اول شخص مفرد».
به بهانهی استقبال غافلگیر کنندهی دوستداران کتاب از این عنوانهای تازه منتشر شده، قصد داریم نگاهی کوتاه و مجزا به هر کدام از آنها بیاندازیم.
«اول شخص مفرد» را شاید بتوان شخصیترین اثر موراکامی دانست. این مجموعه داستان که با ترجمهای روان از امیر قاجارگر و امیر مرزبان برای اولین بار توسط نشر خوب روانهی بازار کتاب شده در هشت داستان کوتاه از زاویه دید مردی تنها که بیش از هر چیز شمایل خود موراکامی را در ذهن تداعی میکند، به بررسی مفاهیمی همچون مرگ، موسیقی، تنهایی و نوستالژی میپردازد. تعدادی از داستانهای این مجموعه شبیه به یک داستان خیالی به نظر میرسند که در عالم رویا و جادو، جهان را تصویر میکنند. برخی دیگر از داستانها نیز به خاطرهای واقعی اما دور و فراموششده در ذهن راوی میمانند. تصاویری نوستالژیک و خاک خوردهای که راوی آنها را از اعماق ذهن و روح خود بیرون میکشد، جانی دوباره به جسمشان بخشیده و آنها را پیش چشمان خوانندگانش بازنمایی میکند. تصاویری از جوانی، مدیتیشن، موسیقی جَز، بیسبال و کودکی.
منتقد نشریهی نیوریورک تایمز در مورد این اثر میگوید: «در این مجموعه به نظر میرسد که موراکامی با خواننده احساس راحتی بیشتری میکند و اجازه میدهد که داستانها حالتی اتوبیوگرافی و اعترافگونه داشته باشند. موراکامی خواننده را با خود همراه میکند تا عجیبترین لحظات زندگی را در کنارش تجربه کند و او را وادار به فکر کردن دربارهی موضوعاتی همچون زمان، هویت و ارتباط آنها با یکدیگر نماید.»
برای درک بهتر جهان آمیخته به خیال و واقعیت «اول شخص مفرد» کافیست تا نگاهی بیاندازیم به پارهای از این کتاب:
« برای سومین بار داشتم در حمام خیس میخوردم که میمون با غرغر در کشویی را باز کرد و داخل شد. با صدای آرامی گفت: «ببخشید.» کمی طول کشید تا بفهمم یک میمون است. آب گرم و غلیظ حمام کمی گیجم کرده بود و اصلاً انتظار نداشتم صدای حرف زدن یک میمون را بشنوم، برای همین نمیتوانستم به سرعت ارتباط آنچه میدیدم و این واقعیت که این یک میمون واقعی است را درک کنم. وقتی گیج و مبهوت به آن سوی بخار و میمون خیره میشدم که درِ شیشهای را پشت سرش میبست، ذهنم پراکنده میشد. سطلهای کوچکی که در اطراف پخش شده بود مرتب کرد و دماسنجی را در آب حمام فرو برد تا دما را اندازهگیری کند. با اشتیاق به اعداد دماسنج زل زده و چشمهایش را مثل باکتریشناسی که نسل جدیدی از پاتوژنها را مطالعه میکند ریز کرده بود.
میمون از من پرسید: «حموم چطوره؟»
گفتم: «خیلی خوبه. ممنون.» صدایم بم و آرام در بخار میپیچید. صدایم تقریباً حالتی اساطیری داشت. به نظر نمیرسید این صدا از من بیرون بیاید، بلکه بیشتر مثل پژواکی از گذشته بود که از اعماق جنگل باز میگشت. و آن پژواک… یک لحظه صبر کنید. میمون اینجا چه کار میکرد؟ و چرا به زبان انسانها حرف میزد؟»
هاروکی موراکامی در سال ۱۹۴۹ در ژاپن متولد شد. او تاکنون بیست و دو عنوان کتاب منتشر کرده که به بیش از پنجاه زبان زندهی دنیا ترجمه شدهاند. این رویاپرداز ژاپنی جوایز متعددی از جمله جایزهی فرانتس کافکا، جایزهی فرانک اوکانر و جایزهی جهانی ادبیات فانتزی را در کارنامهی ادبی خود دارد. دریافت جایزهی هانس کریستین اندرسن که پیش از این به نویسندگانی همچون کارل اوه کناسگور و ایزابل آلنده تعلق یافته، از تازهترین موفقیتهای موراکامی در عرصهی ادبیات محسوب میشود.
حال به سراغ مجموعهی «یک فیلم، یک جهان» میرویم. پیش از هر چیز باید گفت که زبان و نشانههایش همواره و در هر اثر هنری مهمترین ابزار برای خوانش متن را فراهم میکنند. این جهان تو در تو از نشانهها که به گفتهی ویتگنشتاین میتوان آن را همچون شهری قدیمی که پر از پیچ و خمها، میدانها و خانههای تازه و کهن است تصور کرد، ترکیب بیشماری از معنا را در مواجه با یک اثر هنری رقم میزنند. جهانی که به ویژه پس از آگاهی انسان به مفهوم «مرگ مولف» اهمیتی دوچندان به خود گرفت.
اثر هنری درست در نقطهای زندگیاش را آغاز میکند که خالق آن به کنار رفته و نشانههای زاییده شده توسط او، با همنشینی کنار یکدیگر، پس از هر بار مشاهده شکلی تازه از اثر میسازند. شمایلی نو، سرشار از معانی متعدد که گاه حتی پا را فراتر از ایدههای نخستین مولف میگذارند.
در میان مدیومهای هنری شاید بتوان گفت سینما پیچیدهترین نظام نشانهای را در دل خود جای داده است. این پیچیدگی را میزانسن سینمایی یا ترکیب ابزارهای متعددی سبب میشود که هر کدام به یک اندازه در شکل گرفتن ساختار معنایی یک فیلم نقش ایفا میکنند. نشانهها در سینما گاهی در ساختار روایی فیلم، گاهی در باند صوتی، گاهی در جزئیات صحنه و نور، گاهی مونتاژ و حرکت دوربین و… خود را پدیدار میکنند. به همین سبب است که در طول تاریخ سینما، نقد و تحلیل فیلم همواره عضوی جدا نشدنی از اثر به حساب آمده است.
سینمای ایران از شروع تولد تا به حال، فقدان نقد و تحلیل کارآمد را همیشه و در همه حال آشکارا حس کرده است. فقدانی که در سالیان اخیر با تلاش فعالان حوزهی نشر و مترجمان تازهنفس فارسیزبان کمرنگتر از گذشته شده است.
انتشار مجموعه کتابهای «یک فیلم، یک جهان» گامی کوچک بود که نشر خوب به منظور کمرنگتر کردن همین فقدان در حوزهی نقد و تحلیل فیلم برداشت.
مجموعهی «یک فیلم، یک جهان» مشتمل بر تکنگاریهایی است دربارهی فیلمهای نامی و اثر گذار تاریخ سینما. در انتخاب این کتابها، نه فیلمهایی خاص و سلیقهای مشخص بلکه اهمیت فیلم و کتاب مد نظر در اولویت است و از میان چندین و چند مجموعهی کتاب انگلیسی و فرانسوی، آثاری برگزیده میشوند که تا حد ممکن با تاریخ کتابهای سینمایی ایران نسبتی داشته باشند و جای خالی آن حس شود؛ البته در مواردی نیز که کتاب دلخواه موجود نیست، کتابی مختص این مجموعه تدوین میشود.
هر کتابی از مجموعهی «یک فیلم، یک جهان» در صدد است «فیلم» مورد مطالعهاش را به وسعت یک «جهان» ببیند.
آنچه خواندید یادداشت کوتاهی بود که بابک کریمی، سردبیر مجموعهی «یک فیلم، یک جهان» در ابتدای این کتابها آورده است. تاکنون کتابهای هفت سامورایی، درخشش، در حال و هوای عشق، پالپ فیکشن و شب مردگانِ زنده از این مجموعه به چاپ رسیدهاند.
در ادامهی این مقاله به شرح مختصری از این آثار خواهیم پرداخت.
در هفت سامورایی، جامعهای تصویر میشود که به تمامی در آستانهی یک تحول بازگشتناپذیر است. فیلم تحسینشدهی آکیرا کوروساوا به اعتقاد بسیاری بزرگترین دستاورد سینمای ژاپن است. حماسهی خیزشی اجتماعی که بر اثر سقوط نظامیگری ژاپن در قرن شانزدهم سر برآورد. امری ناظر بر تحولات فراگیر فرهنگی که در ژاپن تحت اشغال آمریکاییها رخ میداد.
پیرنگ فیلم به طرز فریبندهای ساده است. کشاورزان یک روستا از حملات گروهی راهزن به ستوه آمدهاند. آنها در اوج ناامیدی تصمیم میگیرند برای محافظت از محصولات و اهالی روستا و شکست راهزنان چند سامورایی آواره را به استخدام درآورند. در هیچ فیلم ژاپنیای تا آن زمان دهقانان ساموراییها را به خدمت نگرفته بودند.
ساموراییها بازتاب آرمانها و ارزشهای طبقهای نجیباند که در آستانهی نابودی قرار گرفته است. هفت سامورایی شاید بهترین فیلم اکشن تاریخ سینما باشد، شاهکاری تکنیکی که در نمایش حرکت و خشونت بیرقیب است، اما زیر این لایهی پرخشموهیاهو برای نجابتی ازدسترفته سوگواری میکند، «نوحهای بر روح ژاپن» که به قول جون ملن «دیگر هرگز چنین قدرتمند نخواهد بود».
ملن با بازخوانی هفت سامورایی جایگاه آن را در سینمای ژاپن و کارنامهی کوروساوا میسنجد. او ریشههای فیلم را در تاریخ قرون وسطی و مهمتر از آن در زبان بصری فوقالعادهای میجوید که کوروساوا حماسهی مرثیهوار خود را با آن خلق کرده است.
استنلی کوبریک درخشش را پیش از اکران آن در سال ۱۹۸۰ یکی از ترسناکترین فیلمهای تمام دورانها توصیف کرد. فیلم که به سینماها آمد با استقبال سرد منتقدان روبهرو شد، اما اکنون از آن به عنوان یکی از تحسینشدهترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما یاد میشود. درخشش با تأثیری شگرف بر فرهنگ عامه به گسترهای از تفسیرها و نظریههای توطئه دامن زده است.
راجر لاکهِرست در مطالعهی درخشانی که روی این فیلم شاخص و پیشگام انجام داده، با تحلیل دقیق سکانسها و نقشآفرینیها، به کندوکاو مضمونها، مَجازها و بنمایههای آن پرداخته است. این کتاب ماهیت پیچیدهی سینمای ترسناک در اواخر دههی ۱۹۷۰ و ابتدای دههی ۱۹۸۰ را بررسی کرده و درخشش را در مجموعهای از کلانمتنهایی قرار داده که پیش از این کمتر به آن پرداخته شده است. لاکهِرست با انتخاب مارپیچِ هتلِ جنزده به عنوان موتیفی کلیدی راهکارهای متعددی پیشنهاد داده است تا با استعانت از آنها بتوان از پیچوخمهای غریب این فیلم اسرارآمیز به سلامت گذر کرد.
داستان در حالوهوای عشق، ساختهی ونگ کار-وای در هنگکنگ، سنگاپور و کامبوجِ دهۀ ۱۹۶۰ میگذرد، فیلمی که احساس عاشقبودن را شکوفا میکند. بدون اینکه به یک قصهی عشقی بدل شود. شخصیتهای اصلی آن، آقای چاو و خانم چان، در آپارتمانی در هنگکنگ همسایهی دیوار به دیوارند و متوجه میشوند همسرانشان با یکدیگر رابطه دارند. آنها تلاش میکنند رفتار همسرانشان را درک کنند و احساسی را که آرامآرام بینشان شکل میگیرد کنترل کنند. مطبوعات فیلم را «داستانِ عشقیِ بدونِ سرانجامِ تمامعیارِ هزاره» توصیف کردهاند، فیلمی دربارۀ اشتیاق سرکوبشده که جایگاهش را به عنوان اثری کلاسیک در قرن بیستویکم باقدرت تثبیت کرده است.
برای خیلی از دوستداران سینما، فیلمهای تارانتینو، بهخصوص پالپفیکشن، نمایانگر سینمای دههی نود هالیوود هستند. فیلمهای او تند، بامزه، جذاب و حتی سخت هستند و رگههای پستمدرنیستی آنها حائز اهمیت است. فارغ از نظرات متفاوت منتقدان دربارهی این فیلم، پالپفیکشن توانست حجم عظیمی از هواداران سینما را مجذوب خود کند، تا حدی که تبدیل به یکی از اولین فیلمهای تاریخ سینما شد که توانست تعداد بیشماری از سایتهای هواداری را به خود اختصاص دهد.
دانا پولان در این کتاب علاوه بر پردهبرداری از سبک و تکنیک پالپفیکشن، تلاش میکند ارجاعات متعدد و پیچیدگیهای روایی آن را برای خواننده روشنتر کند. با وجود حجم زیاد حملههای منتقدان به این فیلم، دانا پولان آن را پدیدهی منحصربهفرد و جذابی میداند که باید آن را در گفتمان پستمدرنیسم قرن بیستم، بهخصوص گفتمان فرهنگیِ جامعه دید تا بهتر بتوان به کارکرد و قصد فیلم پی برد.
کتاب با شرحی از نحوهی نمایش فیلم آغاز می شود. در مورد بودجه اندک و مسیر موفقیت فیلم در آمریکا بحث می کند. فیلمی که از آثار جریان ساز سینمای وحشت به حساب میآید. کتاب به پس زمینههای سیاسی و دوران ساخت و نمایش فیلم پرداخته میپردازد و در ادامه ضمن مرور صحنه های فیلم دست به انتقاد از آنها میزند.
نگاهی به کتاب «شاهنشاهیهای جهان روا»
معرفی کتاب «اخلاق و دین»
وی سه شرط لازم برای زیستن سیاسی را؛ شاد بودن، مسئولیتپذیری و سیاسی فکر کردن میداند.
درباره کتاب «شتابان زیستن» بریژیت ژیرو
معرفیر رمان «قلمرو برزخ» اثر نونا فرناندز