img
img
img
img
img

افسر نظامی لطیف

ندا ولی‌پور

یادی از اسماعیل رها

ایسنا: «آن‌ها می‌گفتند با اینکه افسر شدی؛ اما شعرت بوی نظامی‌گری نمی‌دهد و اگر کسی شعرت را بخواند نمی‌تواند حدس بزند شغلت چیست.» این‌ها بخشی از صحبت‌های اسماعیل رها است، شاعری که در دانشکده افسری تحصیل کرده و ۱۰ سال از شعر گفتن و حتی شعر خواندن منع شده بود.

به گزارش ایسنا،  اسماعیل رها، دوم اسفند ۱۳۱۰ در تهران متولد می‌شود و اگر در قد حیات بود تولد ۹۱ سالگی‌اش را جشن می‌گرفت اما در ۳۱ مهر ماه ۱۳۹۶ در ۸۶ سالگی از دنیا رفت.

اولین مجموعه شعرش با عنوان «خوشه تلخ» در سال ۳۴ منتشر شده بود. خودش می‌گفت: «این مجموعه را دوستانم بدون اطلاع خودم منتشر کردند و از اینکه اولین مجموعه شعرم، یعنی «خوشه تلخ» بدون اطلاع خودم چاپ شد، ناراضی نیستم؛ چون ممکن بود بعضی شعرها را حذف کنم؛ هرچند که معتقدم کمتر شاعری با مجموعه شعر اولش مشهور شده است و گاهی بعد از مدتها که می‌گذرد، خودش همان مجموعه را تقریبا نفی می‌کند؛ حتا شاعر بزرگی مثل شاملو اولین مجموعه‌اش را قبول نداشت و هیچگاه هم در کارهایش از آن حرف نزد.»

 رها از زمان انتشار اولین کتاب شعرش به مدت ۱۰ سال از شعر گفتن و شعر خواندن منع می‌شود، او این دوره را این‌گونه یاد می‌کند:  من از ابتدای زندگی در تهران بودم؛ غیر از زمانی که افسر شدم و ناچار، به شهرستان رفتم، در همان ایام در جایی شعری درباره تهران خواندم که در آن به وضعیت سیاسی ـ اجتماعی این شهر حمله شده بود؛ به همین علت یک درگیری با ضد اطلاعات پیدا کردم و به من گفتند این شعرت تند است و از این به بعد حق چاپ کردن و خواندن شعر را در جایی نداری؛ مگر آنکه از ما مجوز داشته باشی.

 این باعث شد من تا ۱۰ سال شعر نگویم و شعری هم در جایی نخوانم؛ یعنی از ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۴. پس از این سکوت ۱۰ ساله با مراجعت به شیراز، دوستانم دوباره مرا تشویق کردند و دوباره سرودن را از سر گرفتم. این ممیزی در آن سال‌ها بود و در این سال‌ها هم که بیشتر شده است.»

 این شاعر که شغلش افسر نظامی بوده و خود می‌گفت: « بعد از آنکه از دانشکده افسری فارغ‌التحصیل شدم هم از من می‌پرسیدند چگونه به دنیای شاعری راه پیدا کرده‌ام؛ آنها می‌گفتند با اینکه افسر شدی، اما شعرت بوی نظامی‌گری نمی‌دهد و اگر کسی شعرت را بخواند نمی‌تواند حدس بزند شغلت چیست.»

 او معتقد بود: «شاعران موفق امروز کسانی هستند که شعر گذشته ایرانی را خوب شناخته‌اند و بر این اساس شعر نو را هم شروع کرده‌اند. بعضی از شاعران خودمان هستند که زبانشان فارسی است؛ اما باید شعرشان ترجمه شود؛ تا دیگران آن‌را بفهمند؛ حتا شاعران آن را متوجه نمی‌شوند، وای به مردم عادی! این مصداقی از وضعیت شعر امروز است؛ البته نه درباره همه شاعران امروز.  البته شعر امروز خواننده‌های خودش را پیدا کرده؛ اما وسایل ارتباط جمعی هم باید کمک کنند. مثلا رادیو و تلویزیون کدام برنامه را درباره شعر امروز گذاشته است که مردم بنشینند و ببینند و با شعر امروز آشنا شوند؟ همان کسانی که با کلیت شعر امروز مخالفند، اگر یک نمونه از همین شعر به دستشان بدهی، نمی‌توانند بخوانندش. مردم هم با این اوصاف از شاعر توقع دارند که به میل آنان شعر بگوید و خودشان هم هیچ وقت تلاش نمی‌کنند تا خودشان را به جای شاعر بگذارند.»

«خوشه خشم»، «لب تلخی و فنجان»، «کوتاه مانا بلند»، «بیراه خورشید»، «طلایه‌ای بر پاییز» ، «طلایه و باران»، «بیراهه خورشید (شعر بلند)» و «جرقه‌ای در باد (شعر کوتاه)» از رها منتشر شده است.

كلیدواژه‌های مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  عشق

عشق، میان آن کس که دوست دارد و آن کس که موضوع عشق است تفاوت نمی‌گذارد.

  واقع‌گرایی احمد محمود

از «همسایه‌ها» تا «مدار صفر درجه»، سیری تکاملی در آثار محمود دیده می‌شود و اگر در «همسایه‌ها» به قول خودش بیشتر براساس غریزه به نوشتن پرداخته، در «مدار صفر درجه» روایت براساس شناخت داستان پیش رفته است.

  از همزبانی تا همدلی

ما همچنان بیش از هر چیز درگیر مناسبات و درگیری‌های‌مان با غرب و در غرب هستیم و خیلی متوجه آنچه در شرق کشورمان می‌گذرد، نیستیم.

  سفری برای کشف مجدد

نقد و بررسی رمان «زندگی غیرممکن» اثر مت هیگ