وینش: میخواهم درباره کتابی بنویسم که دربارهی کتاب است. درباره خاطراتی که همهاش دایرهوار دور کتاب میچرخد و میچرخد. به قول خود نویسنده و تایید دوستداران او، عاشق کتاب بوده و همیشه عقده کتاب داشته، اگرچه بهاندازه دویست سیصد سال کتاب و مطلب نخوانده تلانبار کرده بود، ولی میگفت هیچ هوسی در دلش جای کتاب را نمیگیرد. و با صداقت و صراحت یزدیاش نوشته:
عاشق کتاب شده بودم و حتی حرف زدن دربارۀ کتاب را هم دوست داشتم.
عشق به کتاب و رایحه دنیای کتابهای جدید او را از یزد به تهران، از شهری آرام و کویری به پایتخت شلوغ و به نقطه مرکزی صنعت چاپ و نشر کشور کشاند و این سفر سرگذشتی را برایش رقم زد که مثل یک خانهبهدوش از کتابفروشیهای مختلف خاور، ابنسینا، علمی و امیرکبیر و… سر درآورده و دیدهها و شنیدههایی را دیده و شنیده که شاید در جاهای دیگر بازگو نکرده باشد. و حالا این خاطرات کتابی که در دو سال نخست انتشار مجله جهان کتاب به قلم او منتشر میشد یکجا و بهصورت یک کتاب مستقل درآمده است. کتابی کمحجم، ساده و خوشخوان، برای دوستداران کتاب و مهدی آذریزدی…
یار دانا کتاب باید و بس، یک سخن گفتم و سخن کوتاه
یاد او همیشه در ذهن بچههای خوب این سرزمین میماند…
یک خاطره:
ناشر اگر خود کتاب را دوست بدارد، کتاب را خوب چاپ میکند، ولی اگر پول فروش آن را دوست میدارد تابع پیشامد است.
یکی از حرفهایی که درباره کیفیت عرضه کتاب شنیدم از کسی بود که صدها کتاب منتشر کرده بود و یک روز شاید به شوخی میگفت: تجارت کتاب سه جور است. یکی روشی است که کتابفروشی خاور دارد: کتاب را با کمترین هزینه چاپ میکند و به ارزانترین قیمت ممکن میفروشد. مثلاً سفرنامه ناصرخسرو تصحیح علی قویم را به قیمت ۱۱ ریال عرضه میکند (بله درست خواندید ۱۱ ریال) این یکجورش است.
یکجور دیگر روش امیرکبیر است. کتاب را با بهترین تشریفات و هزینه کافی و وافی به طبع میرساند و به قیمت شیرین هم میفروشد. ولی بابای من نصیحت کرده که تجارت کتاب نه آن است و نه این. بلکه روش صحیح (!) این است که کتاب را تا میتوانی ارزان تمام کنی و تا میتوانی گران بفروشی! گرچه گوینده این مطلب را با خنده و لحن شوخی میگفت ولی عملاً هم در میان صدها عنوان نشریاتش تنها دو سه تا کتاب بود که کیفیت عرضه خوب داشت و مابقی از همه کتابهای روز بدتر چاپ شده بود.
اثری، حاصل سالها فکر و مطالعه، و پاسخی عمیق و بنیادی به پرسشهای پیرامون ماهیت، نقش و جایگاه زن در روند ساختن هویت و حقیقت انسانی.
«سرزمین زیکولا» قانونی سخت و منصفانه دارد.
آیا میتوان جنون را نه به عنوان بیماری، بلکه به عنوان شیوهای برای مواجهه با دردهای وجودی تفسیر کرد؟
بوکاک استدلال میکند که روانکاوی فروید میتواند بهعنوان لنزی برای تحلیل انتقادی جامعهی مدرن به کار رود.
محتوای رمان، انسجامی مثالزدنی دارد و حجم عظیم جزئیات دقیق تاریخی، علمی و فرهنگی خواننده را به شگفت وامیدارد.