img
img
img
img
img
محسن آزموده

تعابیر من‌درآوردی و هزینه‌های گزاف

محسن آزموده

اعتماد: یکی از دردسرهای علوم انسانی که فکر می‌کنم به ایران هم اختصاص نداشته باشد، فقدان متر و معیار دقیق و مشخص مثل علوم پایه و تجربی است. علوم انسانی به دلیل ماهیت و سرشت‌شان طوری هستند که تشخیص سره از ناسره در آنها دشوار است. در علوم پایه و علوم تجربی حرف روی هوا زدن کار ساده‌ای نیست. یعنی وقتی یکی ادعای تازه‌ای مطرح می‌کند، هزار و یک روش وجود دارد که به وسیله آن بتوان نشان داد، حرف او از نظر علمی بی‌معنا و فاقد ارزش است. اما در علوم انسانی چنین ملاک‌های دقیقی وجود ندارد، به ویژه در جوامعی که علوم انسانی جدید در آنها ریشه نداشته باشد و این علوم در آن سرزمین‌ها «وارداتی» تلقی شود. قاعدتاً در این جوامع چیزهایی ما به ازای فلسفه و جامعه‌شناسی و روان‌شناسی و تاریخ‌شناسی و علم سیاست و… از قبل وجود داشته.
 حالا فرض کنید فرد یا افرادی در این جوامع مدعی شوند که ما با علوم انسانی جدید که خاستگاهش جوامع غربی است، مخالفیم و خودمان فلسفه و اقتصاد و جامعه‌شناسی و روان‌شناسی و علوم سیاسی و… داریم. با چنین ادعاهایی چه می‌شود کرد؟ البته می‌توان گفت که علوم انسانی مثل سایر علوم، اما به شیوه خودشان متر و معیارهای مشخصی دارند و هر کسی ادعایی دارد، باید آن را به صورت روشمند و دقیق بیان کند. اما در وهله نخست مثلاً یک صاحب‌نظر علوم اجتماعی در آلمان نمی‌تواند و به خودش اجازه نمی‌دهد که صریح و مستقیم به کسی که مدعی است علوم اجتماعی ژاپنی وجود دارد، بگوید که حرف تو دقیق نیست و ترجیح می‌دهد به او بگوید، قبول، شما درست می‌گویید، بروید علوم اجتماعی ژاپنی‌تان را پدید بیاورید و حاصل را به جامعه جهانی عرضه کنید، شاید شما درست می‌گفتید، ما که بخیل نیستیم. 
البته ممکن است کسانی در همان ژاپن پیدا شوند و به آن افراد مدعی بگویند، علوم انسانی در همه جای جهان، روش‌ها و مفاهیم و اصول مشخصی دارند، اما اگر سنبه مدعیان پر زور باشد، چاره‌ای جز پذیرش ندارند و نتیجه آن می‌شود که هزینه‌ها و بودجه‌های هنگفتی صرف تولید علوم انسانی ژاپنی می‌شود. عین همین اتفاق در کشور ما تحت عنوان علوم انسانی اسلامی رخ داد. یعنی عده‌ای مدعی شدند که علوم انسانی در اصل رگ و ریشه غربی دارد و ما باید به سمت علوم انسانی اسلامی برویم. هر چه هم پژوهشگران شناخته شده علوم انسانی به آنها گفتند که این حرف‌ها دقیق و درست نیست، به خرج‌شان نرفت و مخالفان را ناآگاه یا فریب خورده یا غربزده یا مغرض تلقی کردند. 
اخیراً حجت‌الاسلام رضا غلامی مطالبی نوشته که بسیار حائز اهمیت است. ایشان یکی از بنیانگذاران و مدافعان سرسخت علوم انسانی اسلامی بوده و در این زمینه کارهای فراوانی کرده است از جمله بنیانگذاری مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا و ارایه گفتارها و نوشتارهای فراوان مثل کتاب «معنا و مبنای علوم انسانی اسلامی» در دفاع از این مفهوم. با این سابقه قابل توجه در طرح این مفهوم، حجت‌الاسلام به تازگی در توضیح مصاحبه‌اش با ویژه نامه آبان ماه فرهیختگان نوشته: «در این مصاحبه مطرح کردم که چیزی به نام علوم انسانی و اجتماعی «تجربی» دینی یا غیردینی وجود ندارد. تجربه، تجربه است و نمی‌توان آن را با صفاتی همچون دینی یا غیردینی توصیف کرد… طرح مفهومی به نام علوم انسانی اسلامی یا غیراسلامی، بحثی بی‌ثمر و بی‌نتیجه خواهد بود… درنهایت باید اذعان کنیم که افزودن وصف «اسلامی» به علوم انسانی، از ابتدا خطایی معرفتی بود. ما به دلیل شناخت ناقص از ذات علم و تاریخ آن، گمان کردیم که علوم انسانی تجربی را می‌توان دینی کرد. اما اکنون روشن است که این مسیر، از اساس نادرست بوده است.»
قبل از هر چیز باید گفت این سخنان صادقانه بسیار خوب است و طرح آنها از جانب حجت‌الاسلام غلامی جای تحسین دارد، مخصوصاً که به مصداق جلوی ضرر را هر وقت بگیری، منفعت است. در واقع قاطبه اهالی علوم انسانی احتمالاً با خواندن یا شنیدن این حرف‌ها می‌گویند، احسنت، مرحبا، جانا سخن از زبان ما می‌گویی. 
اما سخنان حجت‌الاسلام غلامی از جنبه‌ای دیگر عبرت‌آموز است. برای توضیح آن اجازه بدهید به یک ماجرای مشابه دیگر اشاره کنم. چندی پیش خبر آمد که موسسه حکمت پژوهی علوم دانشگاه تهران در محل یا در کنار محل ساختمان موسسه باستان‌شناسی دانشگاه تهران تاسیس شده. ریاستش را هم به حجت‌الاسلام حمید پارسانیا سپردند که از قضا از چهره‌های اصلی مدافع مفاهیمی مثل علوم انسانی اسلامی مخصوصاً علوم اجتماعی اسلامی بوده و هست. او در مراسم افتتاحیه این موسسه مباحثی از سنخ «علوم انسانی اسلامی» مطرح کرد و گفت: «ارتباط اسلام با علوم که به مدت ۲۰۰ سال به تاخیر افتاده بود، امید است با افتتاح این مجموعه این ارتباط برقرار شود.»
اما بعد از تاسیس این موسسه جدید سوال‌های زیادی پدید آمد، مثل اینکه چرا این کار در ساختمان موسسه باستان‌شناسی دانشگاه تهران رخ داده؟ «حکمت پژوهی علوم» دیگر چه صیغه‌ای است؟ آیا شبیه علوم اجتماعی اسلامی است یا خیر؟ آیا کشورهای دیگر موسسه حکمت پژوهی علوم دارند؟ روشن است که کسی به این سوال‌ها وقعی نگذاشت. چندی پیش از خیابان پورسینا می‌گذشتم، دیدم تابلوی موسسه حکمت پژوهی را برداشته‌اند. احتمالاً منحل شده یا به جای دیگری منتقل شده، در هر صورت خبری از این تغییر و تحولات نیامد.
 این اتفاقات عبرت‌آموز است برای آیندگان. راه‌های توسعه و پیشرفت و گسترش علم مشخص است، روش‌ها و اصول آنها هم معلوم. جعل تعابیر و اصطلاحات «من در آوردی» هیچ فایده‌ای ندارد، جز اینکه هزینه‌هایی را از جیب بیت‌المال یا نهادهای خصوصی به باد می‌دهد و درنهایت هم یکی می‌گوید راهی که رفته از اساس غلط بوده!

كلیدواژه‌های مطلب: برای این مطلب كلیدواژه‌ای تعریف نشده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترين مطالب اين بخش
  نردبان عشق ما را به کجا می‌رساند؟

کاوش افلاطون درباره عشق شامل نقش آن در رشد فردی و اهمیت آن در رسیدن به زیبایی واقعی و جستجوی خیر است.

  چه کتاب‌هایی در سال ۲۰۲۴ بیشتر از کتابخانه‌های عمومی نیویورک امانت گرفته شد؟

برخلاف بازار کتاب که کتاب‌های خودیاری و خاطرات در صدر فروش قرار دارند، این ژانرها در لیست محبوب‌ترین کتاب‌های نیویورک حضوری پررنگ ندارند.

  داداییسم و جنگ علیه جنگ

هنر مرده است: زنده باد هنر

  حس می‌کنم، پس اخلاقی‌ام

به باور ناشناخت‌گرایان، هنگامی که ما جمله‌ای اخلاقی بیان می‌کنیم، به هیچ واقعیت اخلاقی معرفت پیدا نمی‌کنیم.

  تعابیر من‌درآوردی و هزینه‌های گزاف

در حاشیه مبحث علوم انسانی اسلامی