گسترش: کتاب «دربارهی رنج بشر» شامل نُه مقاله از یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان جهان، یعنی آرتور شوپنهاور، به همت نشر عطر کاج به چاپ رسیده است. اگر رنج نباشد، زندگی کاملاً در هدف خود شکست میخورد. نگریستن به رنج عظیمی که در همه جای جهان وجود دارد و ناشی از نیازهای جداییناپذیر زندگی است، بهعنوان موضوعی بیهدف و نتیجهای صرفاً تصادفی، کاملاً پوچ و بیمعناست. هر شوربختی، بهطورخاص، بیتردید خاص و استثنایی به نظر میرسد؛ اما شوربختی، بهطورکلی، قاعدهی دنیاست.
هیچ پوچیای بزرگتر از نظریههایی که اغلب نظامهای فلسفی در اعلام منفی بودن شر ارائه میدهند نمیتوان سراغ گرفت. شر دقیقاً مثبت است؛ وجود خود را حس میکند. لایبنیتس با استفاده از سفسطهای محسوس و بیارزش، بهدنبال دفاع از این پوچی و تقویت جایگاه آن است؛ اما درواقع، خیر است که جنبهی منفی دارد. به عبارت دیگر، شادی و رضایت، همواره حاکی از برآورده شدن آرزوها و پایان یافتن درد و رنج است.
این مسأله، واقعیتی را توضیح میدهد؛ ما معمولاً لذت را چنانکه انتظار داریم خوشایند نمییابیم و رنج را بسیار دردناکتر میپنداریم.
میگویند لذت دنیا بر رنج غلبه میکند؛ یا بههرحال، تعادلی یکنواخت بین این دو وجود دارد. اکنون، اگر میخواهید ببینید که این سخن درست است یا نه، بیایید احساسات دو حیوان را، که یکی در فکر خوردن دیگری است، با هم مقایسه کنید.
هنگام بروز هر نوع مصیبت و رنج، بهترین تسلی و دلداری، اندیشیدن به افراد دیگری است که در وضعیتی بدتر از ما قرار دارند و این نوعی تسلی است که همه از آن استفاده میکنند، اما به معنای تقدیری وحشتناک برای کل بشریت است.
ما همانند برههایی در مزرعه، بیخبر از آیندهی خود مشغول جستوخیز هستیم، غافل از آنکه مقابل چشم قصابی قرار داریم که ما را یکی بعد از دیگری قربانی خواهد کرد. به همین علت، در روزهای خوب، از سرنوشت بدی که ممکن است بهزودی برایمان رقم بخورد ـ مانند بیماری، فقر، ازدستدادن بینایی یا زوال عقل ـ آگاه نیستیم.
بخش کوچکی از عذاب هستی در این نهفته است که زمان مدام بر ما فشار میآورد و لحظهای نمیگذارد نفس راحت بکشیم، بلکه همیشه مانند یک جلاد، با شلاق بهدنبال ماست. اگر زمان لحظهای دست نگه دارد، تسلیم مصیبت کسالت میشویم.
رنج و مصیبت هم فواید خود را دارد؛ زیرا همانطور که اگر فشار جو از بین برود جسم ما متلاشی میگردد، اگر زندگی انسانها عاری از نیاز و سختی و ناملایمات بود و همهی امورشان به موفقیت ختم میشد، آنقدر دچار باد غرور و تکبر میشدند که حتی اگر نمیترکیدند، منظرهای از حماقت لجامگسیخته را به نمایش میگذاشتند و چهبسا دیوانه میشدند. بنابراین، میتوان گفت که همواره مقدار معینی از دغدغه، رنج یا دردسر برای هر انسانی لازم و ضروری است. کشتی بدون ترازگر، تعادل ندارد و قادر نیست مستقیم حرکت کند.
آرتور شوپنهاور در کتاب حاضر و در قالب ۹ مقاله، مفهوم رنج را واکاوی کرده است.
قسمتی از کتاب دربارهی رنج بشر:
عقل شایستهی آن است که پیامبر خوانده شود، زیرا مگر با نشان دادن عواقب و آثار اعمالمان در زمان حال، به ما نمیگوید که آینده چه خواهد شد؟ دقیقاً به همین دلیل، در لحظاتی که تحت تأثیر اشتیاق زیاد، خشم فراوان یا زیادهخواهی قرار میگیریم، عقل قدرت مهار بسیار خوبی دارد و ما را به سمتی هدایت میکند که فوراً توبه میکنیم.
نفرت از قلب میآید و تحقیر از ذهن و هیچیک از این احساسات کاملاً در اختیار ما نیست؛ زیرا اولاً نمیتوانیم قلب خود را تغییر دهیم و پایه و اساس آن با انگیزه معین شده است؛ دوماً ذهن ما با حقایق عینی سروکار دارد و درمورد آنها قوانینی را به کار میبرد که تغییرناپذیرند. بنابراین هر فرد، حاصل اتحاد یک قلب منحصربهفرد، با یک ذهن منحصربهفرد است.
نفرت و تحقیر، کاملاً متضاد و با یکدیگر ناسازگارند؛ حتی در اکثر موارد، نفرت از یک نفر، صرفاً ریشه در احترام ناگزیر نسبت به ویژگیهای او دارد. بهعلاوه، اگر کسی بخواهد از تمام موجودات مفلوکی که در دنیا میبیند متنفر باشد، هیچ نیرویی برایش باقی نمیماند. درحالیکه میتواند آنها را ـ یکی دو نفر یا همه ـ بهراحتی تحقیر کند. تحقیر واقعی دقیقاً برعکس حقیقت و افتخار واقعی است؛ سکوت را کاملاً حفظ میکند و هیچ اثری از وجود خود نشان نمیدهد؛ زیرا وقتی کسی نفرت خود را نسبت به شما بیان میکند، دست کم آنقدر احترام برایتان قائل بوده که آن را آشکارا اعلام کرده و اجازه داده است این را بدانید؛ اما هدف از تحقیر واقعی، صرفاً اعتقاد به این است که فرد مقابل هیچ ارزشی ندارد. تحقیر مغایرتی با رفتار ملایم و محبتآمیز ندارد و نباید بهخاطر آرامش و امنیت خود، از آن صرفنظر کرد؛ زیرا مانع تحریک میشود و وقتی شخصی درصدد آن برمیآید، هیچکس نمیتواند آسیبی به او وارد کند؛ اما اگر این تحقیر، سرد و صریح و بیرحمانه خود را نشان دهد، با شدیدترین نفرت مواجه خواهد شد؛ زیرا فری که مورد تحقیر قرار گرفته است، در موقعیتی نیست که بتواند با سلاح خود با تحقیر مبارزه کند.
دربارهی رنج بشر را پروانه طاهری ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۱۱۲ صفحه پالتویی و با جلد نرم چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.
نگاهی به کتاب «نقطههای آغاز در ادبیات روشنفکری ایران»
معرفی کتاب «دربارهی رنج بشر»
کتابی درباره دوستی و عشق در دوران مدرن.
نگاهی به کتاب «شاهنشاهیهای جهان روا»
معرفی کتاب «اخلاق و دین»