دنیای اقتصاد: بیژن جلالی شاعری است که در جامعه ایرانی چندان شناختهشده نیست اما بسیاری از شاعران معاصر در این سالها از کارهای او الگوبرداری کردهاند؛ هرچند هرگز به این موضوع اشارهای نکرده باشند. جلالی یک شاعر خاص بود که به دنیا نگاه ویژهای داشت. خیلی ساده شعر میگفت و زندگی روزمره در میان کلماتش جاری بود. او متولد ۳۰ آبان ۱۳۰۶ بود و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در تهران گذراند. از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۳۱ در رشته فیزیک دانشگاه تهران و چند سالی را در رشته علوم طبیعی دانشگاههای تولز و پاریس درس خواند. بااینحال علاقهاش به شعر و ادبیات باعث شد در رشته زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه تهران ثبتنام کند و در همین رشته هم لیسانس بگیرد.
.
بیژن جلالی خواهرزاده صادق هدایت نویسنده شناختهشده معاصر بود و از سال ۱۳۲۵ مشاغل مختلفی را تجربه کرد و سپس در سال ۱۳۵۹ بازنشسته شد. او روز جمعه ۲۴ دیماه در ۷۲ سالگی به دلیل سکته مغزی درگذشت. «روزها»، «دل ما و جهان»، «رنگ آبها»، «آب و آفتاب»، «روزانهها» و… عنوان کتابهایش هستند. درباره شعر او کتابی با عنوان ««بیژن جلالی، شعرهایش و دل ما»» نوشته کامیار عابدی، پژوهشگر و منتقد نامآشنا، منتشر شده که زندگی و شعر این شاعر را مفصل مورد بررسی قرار داده است.
در پشت جلد این کتاب آمده است: بیژن جلالی (۱۳۷۸-۱۳۰۶) که از آغاز دهه ۱۳۴۰ به بعد به انتشار سرودههایش پرداخت، بهتدریج، به عنوان یکی از شاعران شاخص و معنیبرانگیزِ شعر سپید/منثور در ایران شناخته شد. او با ظرافتی خاص و گرایشی شهودی و نگاهی عرفانی به زندگی مینگریست. در این کتاب علاوه بر شرح دقیق زندگی، و نوع پیوند او با داییاش صادق هدایت، به شناخت و تحلیل شعرهای او توجه شده است. به بهانه سالروز تولد این شاعر چند شعر از او را بخوانید:
آمده بودم
تا گلی بنشانم
یا درختی بکارم
ولی فصل بهار و خزان
گذشت
و دستهای من از نوشتن نام
درخت و گل
فرسوده است
۲
بر خاک من
گلی میگذارید
خوشا که من نیستم
و فقط گلی هست
که دست شما
بر خاک مینهد
۳
اگر کسی مرا خواست
بگویید رفته بارانها را
تماشا کند
و اگر اصرار کرد
بگویید برای دیدن توفانها
رفته است
و اگر باز هم سماجت کرد
بگویید رفته است تا دیگر
بازنگردد
۴
چه سعادتیست
وقتی که برف میبارد
دانستن اینکه
تن پرندهها
گرم است
۵
شاید لیوان
از شکسته شدن
درد میکشد
و دیوار از خراب شدن
شاید تن ما نیز
از مردن رنج میکشد
بیآنکه دیگر بدانیم
زامبیها چگونه وارد دنیای ما شدند؟
به مناسبت زادروز بیژن جلالی
او در آینه خودخندی شخصیتهای دایی جان ناپلئون خودش را میبیند و در حقیقت به خود وجودیاش میخندد.
مگر میشود فرهنگ این کشور را تنها با دو سطر اینجا در «فیسبوک» و سه سطر آنجا در توییتر و تلگرام ارتقا داد؟
شوروی آدامس را سرگرمی کاپیتالیستی تلقی میکرد.