مرور: خانواده استعارهای از قدرت و سیاست است. جوامع گذشته در حوزه سیاست مبتنی بر قدرت عمودی و نامتقارن بودند همین امر در خانواده هم مشاهده میشود. این نهادها به شکل منظومهوار بهم پیوند دارند. از انقلاب مشروطه به این سو جامعهی ما میل به متقارن شدن قدرت در حوزۀ خانواده و سیاست دارد. حتی طلاق در جامعه ما معطوف به قدرت است.
افزایش طلاق بویژه طلاق توافقی حاکی از افزایش قدرت زنان و شبکهای شدن قدرت در خانواده است. هرچند هدف تشکیل خانواد، پایداری و ماندگاری ازدواج و خانواده است و طلاق پیامدهای منفی دارد ولی سویههای مثبت هم دارد و حاکی از دموکراتیک شدن قدرت در خانوادهها یا برخی خانوادهها است.
ابطال پذیری در عرصه قدرت
کارل پوپر بحث ابطالپذیری را در عرصه علم و قدرت طرح میکند. وی تأکید میکند که نصب یک زمامدار مهم نیست عزل او مهم است؛ یعنی چطور از طریق انتخابات و چرخش نخبگان سیاسی بتوانید زمامدار را بدون خشونت عزل کنید.
همین پدیده درخصوص ازدواج حاکم است. امروز برای پسران و دختران صرفاً ثبت یک ازدواج مهم نیست لغو آن هم مهم است. البته منظور لغو بالفعل نیست بلکه لغو بالقوه (حق طلاق) است. در خانوادههای قدیم معتقد بودند در هر شرایطی آدم باید «بسوزد و بسازد»؛ ولی این استعارهها دستخوش تغییر شده و جای آن استعاره «مهرم حلال جانم آزاد» به یک استعاره کلیدی تبدیل شده است.
آدمها دیگر نمیخواهند به هر قیمتی زندگی کنند و بدنبال زندگی اخلاقی هستند. طلاق قدرتی به آدم میدهد که شما میتوانید زیست اخلاقی داشته باشید یک امکان و انتخاب برای این که ابطال و ردش کنید.
اقتدار شکل مشروع قدرت
یکی از مفاهیم بنیادین در خانواده مفهوم اقتدار به معنای شکل مشروع قدرت است. مردان متوجه شدند که خانواده جدید را نمیشود با قدرت قدیم اداره کرد از این رو امروزه مردان زبان جدیدی پیدا کردهاند، آنچه که فوکو از آن زبان قدرت و گفتمان تعبیر میکند، مثل استفاده از استعارههایی از قبیل عزیزم، گلم، نفسم و…
پژوهشها حاکی از این است که اغلب افراد خانواده دمکراتیک و مشورتی را طلب میکنند. یکی از نشانگان خانواده آرمانی عقلانیت ارتباطی است که افراد بتوانند با هم گفتوگو کنند. به نظر میرسد در این باره، بخش بزرگی از خانوادهها مشکل دارند که در آنها اختلال زبانی مشاهده میشود هم در ارتباط زوجین و هم در رابطۀ والدین و فرزندان حاکم است.
آنها اغلب خانواده آزاد را طلب میکنند که روابط به دور از سلطه باشد. خانوادهای که در آن، به جای سلطه و رابطۀ «من-آنی» رابطه صمیمیِ «من-تویی» وجود داشته باشد، آنها بویژه فرزندان، خواهان سوژگی بیشتری در عرصه خانواده هستند.
برمبنای نتایج تحقیقات یکی از ویژگیهای خانوادۀ آرمانی درک متقابل است. آنها براین باورند که در بین اعضای چنین خانوادهای صداقت، صمیمیت و احترام متقابل وجود دارد.
خانوادۀ مدنی و دموکراتیک (گفت وگویی) مبتنی برغالب و مغلوب نیست بلکه بر اصل برابر و عدالت استوار است و با امر دیگر اعضای خانواده پیوند خورده است که خانوادهها بویژه زوجین با این پیوند برابر، ارتقا مییابند.
همانطور که در ادبیات نظم، جای خود را به نثر داده است. در عرصه اجتماعی نیز تغییراتی ایجاد شده و نثر خانواده نیز تغییرا پیدا نموده است. جامعه جهانی و به موازات آن جامعۀ ایرانی پیچیدگی و تنوع پیدا کرده است.
خانواده گسترده و ملاحظات قومی و خویشاوندی جای خود را به خانواده هستهای داده است. بنابراین خانوده هستهای، خانواده زن و شوهری و سایر مناسبات مردان و زنان در قالب همبالینی محصول جامعه مدرن است. از دوره مشروطه جامعه ایران خواهان خانواده مدرن است و از خانواده سنتی در قالب چندهمسری و کودک همسری انتقاد میکند.
پیش از مشروطه یک فهمی از خانواده داشتیم که چندهمسری، کودک همسری و پدرسالاری جزئی از آن بود، ولی بعد از دوره مشروطه کم کم تغییراتی در جامعه ایران بخاطر متغیرهای بیرونی و درونی رخ داد و اندیشههای جدیدی ظهور کرد.
دانشجویان ایرانی در خارج از کشور تحصیل کردند و فهم و برساخت آنها از خانواده تغییر کرد. با نگاهی به مطبوعات آن دوران میبینیم چطور جامعه تلاش میکند خود را از جامعه مکانیک دور و ساختارهای سنتی را کمتر تکرار کند.
برای مثال مطبوعات مشروطه از سویههای منفی چندهمسری، کودک همسری و پدرسالاری به زبان طنز مینوشتند و آن را به زبان کمیک تبدیل کردند. کم کم جامعه ایران پوستاندازی کرد. در مورد مزایای خانواده هستهای مینوشتند؛ یعنی مهاجرتها و مسافرتها و ورود اندیشههای جدید سبب شده بود که یک نگاه جدید پیدا کنند.
همانطورکه اشاره شد در آن دوران مجلات در مورد بدیهای کودک همسری و چند همسری مینوشتند و آن را به سخره میگرفتند و از طریق بصری و هنر بهتر میتوانستند اوضاع خانواده را هویدا کنند.
خانواده واقعی چیست
اما خانواده واقعی چیست و به طور کلی چه برساختی از خانوادۀ واقعی داریم؟ این دو مساله کاملاً جدا از یکدیگر است و در دورهها، زمانها و مکانهای مختلف و جوامع مختلف میتوانیم خانواده واقعی متعدد داشته باشیم و در خانواده آرمانی نیز برساخت متفاوت نیز وجود دارد. این تنوع و تغییرات ذائقۀ تنها منحصر به ازدواج و خانواده نیست بلکه از غذا و پوشش گرفته تا ذایقه هنری و ادبی را در میگیرد.
خانواده واقعی امری ازلی و ابدی نیست بلکه نسبی و بسته به دورههای زمانی و مکانی متفاوت است. خانواده واقعی خانواده موجود با تناقضات و مشکلات موجود است. خانواده صد سال پیش با خانواده واقعی اکنون فرق کرده است.
هسته اجتماعی که در آن زمان خانواده واقعی را تشکیل میداد با اکنون امری کاملاً متفاوت است. همچنین آدمها اکنون یک برساخت جدیدی از خانواده واقعی و آرمانی پیدا کردهاند. بنابراین هم واقعیت خانواده و هم برساخت خانواده در دورههای مختلف متفاوت است.
نتایج تحقیقات نشان میدهد که ویژگی خانواده در مناطق جنوب تهران با شمال تهران متفاوت است. ساختار قدرت در خانوادههای جنوب شهر غیردموکراتیکتر و در شمال شهر دموکراتیکتر است و عواملی نظیر سطح تحصیلات و اشتغال زنان، مشارکت زنان در انتخاب همسر، در این امر اثرگذار است.
برمبنای یافتههای پژوهش در استان گیلان نیز خانوادههایی که دارای سرمایه فرهنگی و اجتماعی بیشتری بودهاند متقارنتر و گفتوگو محورترند. البته هرچند مشارکتکنندگان اظهار کردهاند که امروزه خانوادهها بیش از گذشته گفتوگو محورند ولی در واقعیت و بهصورت «اینجا- اکنونی» خانوادههای مرزی و مجادله محور همچنان به حیات خود ادامه میدهند.
مصاحبهشوندگان شکل آرمانی خانواده را در خصلتهایی از قبیل صداقت، احترام متقابل، توانایی ابراز احساسات، مشورت، گوش فرادادن به حرف سایر اعضای خانواده، برابری، انتقادپذیری، قضاوت نشدن (پرهیز از پیشداوری)، ظرفیت بالا (داشتن ذهن باز) برساخت کردهاند که با اندک تسامحی شباهتهای زیادی به مدل خانوادۀ دموکراتیک (مدنی) آنتونی گیدنر دارد.
برمبنای این تحقیق خانواده در استان گیلان را میتوان در انواع خانوادههای گفتوگو محور، خانوادههای مرزی و خانوادههای مجادله محور مورد بحث قرار داد. اولین تیپ، خانوادۀ مجادله محور است.
در این خانواده، افراد دارای مناسبات عمودی و نامتقارن و کمبود ارزشهای جمعی از قبیل صداقت، صمیمیت، احترام متقابل و… هستند. خانوادۀ مجادله محور تداعیگر خانوادۀ پدرسالار است. دومین سنخ، خانوادهها در مرز بین گفتوگو و مجادله به سر میبرند.
این خانوادهها در مرز بین گفتوگو و مجادله به سر میبرند. همچنین در این ترکیب ژانوسی زمانی که افراد درحال گفتوگو هستند به جدل فکر میکنند و هنگامی که به جدل میپردازند به گفتوگو فکر میکنند.
سومین نوع خانواده، خانوادۀ گفتوگو محور است. اینگونه از خانواده برمبنای صمیمت، مهربانی، احترام و ابراز احساسات است که تداعیگر دیدگاه نظری هابرماس درخصوص کلام آرمانی است.
بطور کلی نتایج تحقیقات در خصوص خانواده در ایران نشان میدهد هر قدر افراد سطح سرمایه فرهنگی و حتی اقتصادی بیشتری دارند میل بیشتری به خانواده مدنی و دمکراتیک پیدا میکنند. این تغییرات در جهت سست شدن خانواده نیست بلکه در راستای تحکیم خانواده و ازدواج است.
تغییرات اجتماعی و خانواده در جامعه ایرانی به قول رندال کالینز نشان میدهد که جامعه را نمیتوان با «قانون اعداد بزرگ» اداره کرد، بلکه اقتضای این تغییرات موجب میشود جامعه و خانواده را با «قانون اعداد کوچک» تدبیر و اداره نماییم.
چرا مردان بیشتر از زنان احساس انزوا میکنند؟
بررسی کتاب «یادداشتهای زیرزمینی» اثر «فئودور داستایفسکی»
بررسی سه مغالطهی حالگرایی و نسبیگرایی اخلاقی
مهمترین پروژه فکری فیرحی ناتمام ماند.
ما وارد تاریخ شدهایم و دیگر منتظر نمیمانیم که درباره ما بنویسند.